در مقاله قبل اشاره کردیم که ازدواج یکی از مهمترین تصمیمها و اتفاقات زندگی هر فردی به حساب میآید، ما در جریان ازدواج و در مراحل مختلف آن امکان رویارویی با مسائل و مشکلات گوناگون را خواهیم داشت، از همین رو توجه به آنها و چگونگی بروز آنها، چگونگی مانع شدن از شکلگیری آنها میتواند بحثی قابل توجه و تامل باشد.
در مقاله قبل به مسائل و مشکلات در مراحل آغازین ازدواج یعنی مرحله قبل از آشنایی و دوران آشنایی پرداختیم.
در این قسمت به مسائل احتمالی در مراحل بعدی یعنی دوران نامزدی، عقد و ازدواج، یعنی مرحله مستقل شدن از خانواده اصلی خود خواهیم پرداخت.
فهرست مطالب
مشکلات مربوط به دوران نامزدی چیست؟
مرحله اول نامزدی است، خانوادههای مختلف بر اساس فرهنگ و نظرهای متفاوت تعاریف گوناگونی از نامزدی دارند اما تعریف ما در روانشناسی به دورهای از زمان اطلاق میشود که با تصمیم ازدواج (یعنی وقتی دختر و پسر و خانوادههای آنها وعده ازدواج را مطرح میکنند) شروع میشود و با عقد رسمی این دوره به پایان میرسد.
دوران نامزدی مرحلهای جدیتر از دوران آشنایی است و از طرفی هنوز وارد مرحله عقد نشدهایم، این بدین معناست که در این دوران ما فرصت داریم تا آشنایی خود را عمیقتر کرده و فرضیهها و شناختهایی که در دوران آشنایی کسب کردیم را بیشتر بررسی و ارزیابی کنیم.
در این دوران ما در حقیقت با نمونهای از زندگی مشترک روبه رو هستیم و فرصت داریم آن بخش از شناختها که نیازمند اصلاح هستند را اصلاح کرده و اگر متوجه مسئله مهمی میشویم بازنگری کنیم و در صورت لزوم قبل از وقوع آسیب جدی از ادامه رابطه خودداری کنیم.
بنابراین یکی از مسائل احتمالی در این دوران این تفکر و باور است که بعد از علنی کردن انتخاب همسرم یعنی نامزدی زندگی مشترک ما شروع شده و نباید این رابطه را تمام کنم و با آگاهی از احتمال وقوع مسائل در آینده یا در حال حاضر سکوت میکنیم و به امید تغییر بعد از ازدواج و یا تغییر همسر، چشمپوشی میکنیم.
توصیه ما در ماروم و دیگر همکاران روانشناس ما به شما این است که در صورت مواجه شدن با مسائل در این دوران از یک فرد متخصص در این حوزه مشورت گرفته تا با آگاهی بتوانید تصمیم بگیرید، آیا مسئله موجود قابلیت درمان یا مدیریت را دارد برای ادامه زندگی و یا بهتر است رابطه ادامه پیدا نکند، بنابراین اگر در این دوران دچار تردید شدید هرگز از آن به آسانی عبود نکنید و آن را جدی بگیرید.
مسئله مهم دیگر از عدم آگاهی از کارکرد دوران نامزدی ناشی میشود.
از ویژگیهای دوران نامزدی علاوه بر عمیقتر شدن آشنایی، کسب آمادگی است برای عبور از زندگی مجردی به زندگی مشترک و پذیرش متاهل شدن. این آمادگی علاوه بر آمادگی اقتصادی شامل آمادگی عاطفی و فکری هم میشود.
همین طور از دیگر ویژگیهای این دوره پذیرفتن نامزد به عنوان همسر و به قطعیت رسیدن در تصمیم ازدواج و انتخاب همسر است. بنابراین در ابتدای نامزدی دختر و پسر به همراه خانوادهها به هم قول ازدواج میدهند و در پایان آن تصمیم به عقد رسمی میگیرند.
دوران نامزدی به نوعی یک ازدواج نیمه تمام است از همین رو از دیگر مسائل در این دوران انجام هر کاری است که شما را برای ادامه رابطه در اجبار قرار دهد، برای مثال در بعضی فرهنگ ها برقراری ارتباط جنسی میتواتد این اجبار را ایجاد کند.
یکی دیگر از موارد مهمی که میتواند عدم آگاهی در آن مسئله ایجاد کند رازداری و حریم آن است که میتوان گفت، گفتگو از مسائل شخصی از دوران آشنایی تقریبا شروع میشود و در دوران نامزدی این مسئله جدیتر میشود.
همسر و یا نامزد شما حق دارد در مورد یکسری مسائل بداند و یکسری مسائل میتوانند برای همیشه حریم خصوصی شما باشند که به این حوزه در این مقاله نخواهیم پرداخت، اما آگاهی شما از تفکیک این دو مسئله از هم و این موضوع که چه مسئلهای را کی باید به طرف مقابلم بگویم بسیار میتواند حائز اهمیت باشد.
در این بخش هم مثل همیشه که تاکید میکنم، در صورت عدم آگاهی مشورت از متخصص آگاه در این حوزه میتواند راهگشا باشد.
مورد بعد که بیان آن اهمیت خاص خود را دارد، طول مدت این دوران ها، یعنی دوران آشنایی، نامزدی و عقد است، تحقیقات نشان میدهند، موثرترین بازه زمانی برای این سه مرحله، حداقل شش ماه و حداکثر ۳ سال است.
بنابراین عجله در هر کدام از این دورهها و یا بیش از حد طولانی شدن آن میتواند مشکلات خاص خود را برای زوج و یا رابطه آنها رقم بزند.
دوران عقد یا زمان بستن عهد و پیمان برای زندگی مشترک
در این دوران تعهد به کاملترین شکل خود نمایان است، هر دو نفر به قطعیت در تصمیم خود رسیدهاند و بازداریهایی چون رابطه جنسی که در دوران نامزدی به منظور جلوگیری از ایجاد احساس اجبار داشتند دیگر وجود ندارد.
تا به این قسمت هم در این مقاله و هم در مقاله قبل اشاره کردیم که ازدواج یک فرایند است و در طی مراحلی شکل میگیرد و در مرحله عقد به قطعیت میرسد.
از این رو اگر فرد ازدواج را یک تصمیم بداند از همان ابتدای رابطه به دنبال تصمیم درست است در حالی که در طی عبور از مراحل ازدواج تصمیم درست مشخص میشود. پس اگر این آگاهی وجود نداشته باشد خود میتواند در همان ابتدای کار مسائل خود را ایجاد کند.
همانطور که نامزدی کارکردهای منحصر به خود را داشت، دوران عقد هم کارکردهایی دارد که به عمیقتر کردن رابطه نسبت به دوران قبلی کمک میکند.
در این دوران هر کدام از طرفین فرصت تعامل بیشتر با خانواده همسر خود را دارند که در این تعامل میتوانند آنها را بیشتر شناخته و همینطور راههای برقراری رابطه مناسب با آنها را بیابند، برای مثال دختر و پسر در جریان تعامل بیشتر بهتر میتوانند شیوههای برخورد موثر را تجربه کنند.
در این بخش از دست دادن فرصتهای شناخت و آشنایی و همینطور رفتارهای ناآگاهانه یا عجولانه و گاهی هیجانی میتواند بحثها یا آسیبهای جدی خلق کند.
من، ماروم و سایر همکارانمان در این حوزه معتقدیم وصلت و ازدواج دو نفر یعنی وصلت و پیوند دو خانواده، بنابراین مراقبت از خانواده و آگاهی از چگونگی تعامل با آنها میتواند پیامدهای مهم و موثری در بر داشته باشد.
مسئله مهم بعدی در این دوران جریان بعضی از امور مربوط به این دوره است، اموری چون تهیه جهیزیه، مسکن، خریدهای مربوط به عقد و عروسی، مراسم و غیره همگی این فرصت را برای دختر و پسر فراهم میکند تا با نمونههایی از چالشهای زندگی مشترک رو به رو شده و به این ترتیب تا اندازهای برای شروع زندگی مشترک آماده میشوند.
به نظر واضح است اگر مسئولیت تمام این چالشها به خانوادهها واگذار شود ویا دختر و پسر برای حل و عبور از این جریانها نتوانند گفتگوی موثر داشته باشند به گونهای که به یک نتیجه مشخص دست نیابند میتواند مسائل و مشکلاتی را در این دوران عقد به وجود اورد.
مسئله سوم که در دوران عقد به چشم میخورد شکلگیری یک احساس متعارض گونه است که در برخی شدیدتر و در برخی بسیار کمرنگتر به چشم میخورد. این احساس ناشی از یک شور و هیجان از تشکیل خانواده جدید از یک سو و تجربه احساس ناراحتی ناشی از ترک خانواده اصلی خود و یا احساس طرد شون در خانواده است.
تجربه چنین احساساتی میتواند بسیار طبیعی باشد اما نحوه برخورد با آنها در آرامش رابطه با همسر همینطور با خانواده خود مثل پدر و مادر بخصوص، و گاهی خواهر و برادرها داشته باشد و برعکس میتواند در طرفین احساسهای ناخوشایندی چون خشم، حسادت حتی در مواردی نفرت ایجاد کند.
تصور کنید دختر با تجربه احساس گناه از ترک خانواده شروع به توجه و محبت به پدر و مادر خود میکند، همین موضوع میتواند سبب ایجاد احساس ناخوشایندی چون حسادت در همسر ایشان شود و همین مسئله به ظاهر هیچ در طول زمان به یک احساس ناخوشایند و مسئله حل نشده بدل خواهد شد که میتواند در لخشهای مختلف زندگی این دونفر خودنمایی کند.
برای همین چگونگی ایجاد تعادل در ارتباط با خانواده اصلی و همین طور خانواده جدید یعنی همسر از نکات مهم و ظریف در این دوران به شمار میرود.
توصیه ما به شما در ماروم این است که برای افزایش آگاهی خود در این ظرافتهای زندگی مشترک هراز چند گاهی در این زمینه با متخصص مشورت داشته باشید.
مرحله شروع زندگی مشترک
آخرین مرحله از مراحل ازدواج، آغاز زندگی مشترک است که میتواند مسائل و مشکلات مربوط به خود را داشته باشد. مهمترین تغییر در این مرحله وارد شدن به منزل شخصی و زندگی در زیر یک سقف است، دختر و پسر در این حالت تجربه جدیدی خواهند داشت.
از یک سو به بودن در کنار هم عادت میکنند و شور و حرارت دوران نامزدی یا عقد جای خود را به محبت و وفاداری میسپارد از سوی دیگر حتی گاهی از این کنار هم بودن شاید خسته شوند یا حالت یکنواختی را تجربه کنند. بنابراین چگونگی مدیریت ارتباط همان طور که در هر کدام از مراحل قبل در چهارچوب آن مرحله اهمیت داشت در این مرحله هم حائز اهمیت است.
یکی از مواردی که میتواند در این حوزه موثر باشد، ایجاد تعادل میان در ارتباط بودن و داشتن زمانهایی برای تنهایی است. یعنی با در نظر گرفتن نیازهای خود و همسرتان زمانهایی را برای کنار هم بودن و داشتن فعالیتهای مشترک، زمانهایی را برای کنار هم بودن ولی به کارهای شخصی پرداختن و زمانهایی را برای در خلوت بودن و یا احترام گذاشتن به خلوت کردن طرف مقابل در نظر بگیرید.
منظورم از احترام گذاشتن به خلوت طرف مقابل این است که باید توجه داشته باشیم، گاهی بدون برنامه قبلی نیاز به سکوت و خلوت داریم پس لزوما هر دو نمیتوانید در یک زمان در خلوت خود باشید، بنابراین در انتظار تمام شدن زمان خلوت همسرتان ماندن و به شکل صحیح مستقلانه رفتار کردن میتواند خود پیامدهای مثبت و موثری در رابطهتان بر جای گذارد و در غیر صورت یعنی وقتی نیاز خود به تنهایی را نادیده بگیریم، به همسرمان این فرصت را ندهیم و یا تمایل داشته باشیم تمام فعالیتها به صورت کاملا مستقل و با کاملا مشترک انجام شود، هر کدام میتوانند مسائل خاص خود را ایجاد کنند.
مسئله دیگری که در این مرحله مورد توجه و اهمیت است، ایجاد اعتماد است.
بدیهی است که اعتماد در مراحل قبلی در ارتباط میان دختر و پسر جوانه میزند اما در این مرحله و در طول زندگی مشترک ، همیشه این فرصت هست تا اعتماد را عمق بخشیده و آن را گسترش دهیم.
اعتماد در این مرحله یعنی شریک کردن خود واقعی با دیگری، با علم به اینکه نه تنها مورد تمسخر، تجاوز و تعدی قرار نخواهیم گرفت بلکه حمایت دریافت خواهیم کرد.
از طرفی از نظر سوجانسون، در یک رابطه سالم ما اعتماد داریم که میتوانیم در زمان نیاز روی در دسترس بودن همسرمان، احساس مسئولیت در برابر آنچه ما تجربه میکنیم و پاسخگو بودنش و همینطور با ما درگیر بودن حساب کنیم.
بدیهی است که وجود اعتماد اثرات بسیاری مفیدی در ارتباط خواهد گذاشت و عدم مراقبت از شکلگیری یا رشد اعتماد چه آسیبهای طولانی مدتی را در ارتباط پدید خواهد آورد.
سخن پایانی
و همانطور که ما ازدواج را به مراحل گوناگون تقسیم کرده و تلاش کردیم تا مشکلات مربوط به هر مرحله را تا اندازه ممکن بیان کرده و بررسی کنیم، باید توجه داشته باشیم که ازدواج با ورود به زندگی مشترک پایان نمی یابد و در ادامه خود، مراحل بعدی زندگی یکی پس از دیگری از راه میرسند و بدیهی است که هر مرحله چالشهای خود را همراه دارد و برای عبور راحتتر از هر کدام از این چالشها همگی ما نیازمند آگاهی و کسب مهارت و همینطور رفتار هوشمندانه هستیم که هر کدام از این موارد را میتوانیم با آموزش و تمرین کسب کرده و در خود تقویت کنیم.
معرفی نویسنده: رفیعه السادات شهیدی
کارشناسی و کارشناسی ارشد رو در رشته مشاوره و راهنمایی گذروندم.
در زمینه رشد فردی، مهارتهای زندگی و ارتباطی آموزش دیدم و دورههای متعددی رو گذروندم؛
چرا که معتقدم در نقش یک درمانگر نیاز به آموزش دیدن و به روز نگه داشتن دانشم یک نیاز اساسی است.
در حال حاضر در زمینه رشد فردی، ترمیم ارتباط با خود و مشاوره پیش از ازدواج، زوج درمانی، شکست عاطفی و روابط خانوادگی به عنوان درمانگر فعالیت دارم.
No comment