اختلال دوقطبی یکی از انواع اختلالات روانی به شمار میرود که امروزه همانند بسیاری از اختلالات دیگر در میان مردم شناخته شده است و بسیاری از انسانها زمانیکه تغییرات خلقی دارند، تصور میکنند که به اختلال دو قطبی مبتلا شدهاند.
با این تصور، تلاش برای برداشتن قدمهایی در جهت تغییر خلقمان، که البته باید آن را طبیعی بدانیم، سخت میشود.
این اختلال هم همانند سایر اختلالات روانی برای تشخیص نیازمند نظر و دانش یک فرد متخصص است و آنچه در منابع مطالعه میکنیم تقریبا برای افزایش آگاهی است تا با این مطالعه، یک دیدگاه کلی جایگزین ابهام و گنگی در ذهنمان شود.
از این رو در این مقاله بر آن شدیم تا علاوه بر معرفی جامع اختلال دو قطبی، به انواع آن و اینکه چه علائمی دارد، چگونه ایجاد میشود و هر آنچه که نیاز دارید در رابطه با این اختلال بدانید برای شما به طور مفصل بیان کنیم.
اما مثل همیشه ما در مجموعه تخصصی ماروم با توجه به نیاز شما در هر کدام از مراحل تشخیص و درمان برای مشورت و راهنمایی همراه شما هستیم.
فهرست مطالب
اختلال دوقطبی چیست؟
اختلال دو قطبی از نظر انجمن روانشناسی امریکا به عنوان یکی از انواع اختلالات روانی، در گروه اختلالات خلقی در انسانها شناخته شده است و در حدود يک نفر از هر 100 بزرگسال در طول زندگي خود دچار اين اختلال ميگردد همچنین مردان و زنان به يک اندازه در معرض ابتلا به اين اختلالات قرار دارند.
اختلال دو قطبی که به عنوان اختلال افسردگی شیدایی هم از آن یاد میشود، از این جهت که فرد مبتلا به این اختلال دو سر طیف خلق، یعنی حالت غمگینی افسردگی و از آن طرف حالت شیدایی و سرخوشی را در طول زمان تجربه میکند، اختلال دوقطبی نامیده میشود.
اما این تغییر خلق کاملا با آنچه انسانها به صورت نرمال در طول زندگی تجربه میکنند، متفاوت است و یا گاهی به واسطه تغییراتی چون تجربهی تنش و استرس و یا کم و زیاد شدن فعالیت شغلی و بسیاری دلایل دیگر، بیشتر این تغییرات را احساس میکنند که این تغییرات مربوط به آن دوره و شرایط بوده و با گذر زمان تغییر میکند.
گاهی نیاز داریم در این ایام از یک فرد متخصص برای مدیریت خلقمان کمک بگیریم و نگران حضور اختلال دو قطبی نباشیم.
اختلال دوقطبی چند نوع است؟
در ویرایش جدید کتاب راهنمای تشخیصی و آماری بهداشت روانی از انجمن روانپزشکی امریکا این اختلال از بخش مربوط به افسردگی جدا شده و دربخشی میان اسکیزوفرنی و اختلالات روانپریشی دیگر و اختلالات افسردگی قرار داده شده تا جایگاه آنها همانند پلی میان این دو گروه تشخیصی، از نظر نشانگان برای تشخیص، سابقه خانوادگی و وراثت مورد تایید قرار گیرد.
از نظر انجمن روانپزشکی امریکا، اختلالات دوقطبی شامل انواع اختلال دو قطبی نوع اول و اختلال دو قطبی نوع دوم، همچنین اختلال ادواری خویی است و همینطور همانند سایر اختلالات روانی برای تشخیص دقیقتر به انواع اختلال دو قطبی ناشی از مصرف موارد و اختلال دوقطبی ناشی از بیماری جسمانی و اختلال دو قطبی مشخص و نامشخص دیگر هم اشاره میکند.
در این مقاله ما به معرفی اختلال دوقطبی نوع اول و اختلال دو قطبی نوع دوم میپردازیم.
اختلال دوقطبی چگونه به وجود میآید؟
تا به این لحظه دلیل مشخص و قطعی برای دلیل پدیدآیی اختلال دوقطبی شناسایی نشده است اما در حالت کلی میتوان به عوامل ژنتیکی و محیطی برای مثال عوامل خطرسازی چون سابقهٔ کودکآزاری و فشار روانی بلند مدت اشاره کرد.
اختلال دوقطبی چه نوع بیماری است؟
اختلال دو قطبی یکی از انواع اختلالات روانی است که با دورههای افسردگی، شیدایی و خُلق غیرطبیعی مشخص میشود که اگر انرژی بیمار بسیار بالا یا همراه با روانپریشی باشد، به آن حالت شیدایی یا مانیا گفته میشود، و اگر شدت آن کم باشد، به آن حالت نیمهشیدایی یا هیپومانیا گفته میشود.
اختلال دوقطبی چه علائمی دارد؟
همانطور که گفته شد اختلال دو قطبی انواع گوناگونی دارد که علائم آنها به هم شبیه است به همین منظور تشخیص هر کدام از انواع اختلال دوقطبی را به نظر متخصص باید بسپاریم.
اما در حالت کلی میتوانیم به این نکته اشاره داشته باشیم که در اختلال دوقطبی نوع اول ودر اختلال دوقطبی نوع دوم هم تجربه دورهای به نام هیپومانیک و هم دوره افسردگی اساسی گزارش میشود اما در دوره اختلال دوقطبی نوع اول تجربه دورهای به نام دوره مانیک علاوه بر دو دوره دیگر گزارش میشود.
علائم و ویژگیهای دوره هیپومانیک
بر اساس کتاب راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی انجمن روانپزشکی امریکا، در دوره هیپومانیک خلق به صورت مداوم و نابهنجار بالا، گشاده و یا تحریکپذیر است و همین طور میزان انرژی و سطح فعالیتهای فرد به صورت نابهنجاری حداقل چهار روز پیاپی افزایش مییابد. در طول این دوره حداقل سه نشانه ویا بیشتر از نشانگان زیر به شکل محسوسی باید وجود داشته باشد، به گونهای که نشان بدهد رفتار فرد از حالت عادی منحرف شده است.
این نشانگان دوره هیپومانیک که هم در دوره اختلال نوع اول و هم در اختلال دوره دوم گزارش میشود و حداقل فرد باید سه نشانه را در چهار روز پیاپی تجربه کند به شرح زیر هستند:
- فرد در این دوره عزت نفس بسیار بالا و کاذب و یا حالات بزرگمنشی پیدا میکند.
- نیاز فرد به خواب در طول این دوره کاهش پیدا میکند به گونهای که به طور مثال فرد بعد از سه ساعت خوابیدن احساس میکند استراحت کامل داشته است.
- در مقایسه با حالت معمول پر حرفتر میشود و یا به شدت احساس میکند برای ادامه دادن صحبت تحت فشار است.
- او ممکن است احساس کند افکار در ذهنش شتاب دارند و یا دچار پرش افکار شده است.
- نشانه دیگر حواسپرتی است به این معنا که به سادگی توجه فرد به محرکهای بیرونی که بی اهمیت و یا نامربوط هستند جلب شود.
- فعالیتهای او افزایش پیدا میکنند، خواه به شکل هدفمند (یعنی برای مثال انجام فعالیتهای اجتماعی، یا انجام کارهای شغلی و حرفهای و یا حتی انواع فعالیتهای جنسی) و یا فعالیت به شکل سراسیمگی روانی حرکتی است.
- آنها بیش از حد در انجام بعضی از کارها چون ولخرجیهایی که مهار نشدهاند، بی احتیاطیهایی در رانندگی و … مشغولیت دارند.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که در این دوره به شکل واضح عملکرد فرد تغییر میکند به گونهای که عملکردش در مقایسه با زمانی که فرد در دوره بیماری نیست، برایش غیر عادی است همچنین اختلال در خلق و تغییر عملکردش برای دیگران به طور مشخص قابل مشاهده است و تنها تجربه درونی فرد نیست. بعلاوه این دوره ناشی از مصرف مواد مخدر، دارو و یا درمان دیگری برای فرد نیست.
علائم و ویژگیهای دوره افسردگی اساسی
وقتی فرد در اختلال دو قطبی، دوره افسردگی اساسی را تجربه میکند، حداقل پنج نشانه از نشانگان زیر را در طول دوهفته تجربه میکند و به خوبی نشان میدهد که فرد از عملکرد قبلی خود، منحرف شده است.
برای ما مهم است که یکی از این پنج نشانهگان باید یا تجربه خلق افسرده باشد، به این معنا که در بیشتر ساعات روز فرد احساس غمگینی، پوچی ویا ناامیدی میکند؛ ویا تجربه از دست دادن لذت و علاقه، به این معنا که چیزهایی که قبلا در او احساس علاقمندی و ایجاد لذت میکردند، معمولا دیگر نمیتوانند سبب این احساس شوند.
- کاهش یا افزایش وزن، تقریبا هر روز، بدون تغییرات در سبک و مدل تغذیه به گونهای که رژیم غذایی نامیده نشود. گاهی هم این کاهش و یا افزایش در میزان اشتها مشاهده و یا گزارش میشود.
- تجربه بیخواب شدن یا پر خوابی از دیگر نشانگان است.
- تجربه احساس بیقراری یا کند شدن، تقریبا هر روز به گونهای که برای دیگران به طور مشخص قابل مشاهده باشد نه فقط تجربه درونی فرد باشد.
- احساس خستگی یا بی انرژی بودن دراکثر اوقات میکند.
- بسیاری از افراد گزارش میدهند که احساس گناه زیادی را تجربه میکنند و یا خود را به دلیل داشتن این اختلال یا عملکرد بسیار سرزنش میکنند.
- تجربه خود فرد و یا آنچه دیگران در رفتار او مشاهده میکنند نشان میدهد که توانایی فکر کردن یا تمرکز کردن یا حس تردید و دودلی در تصمیمگیری به وجود میآید.
- حتی در مواردی این افراد مکرر به مرگ فکر میکنند و یا گاهی افکاری بر مبنای پایان دادن به زندگی خود فکر میکنند و در مواردی هم برای این فکر برنامه ریزی کرده و گاهی به آن جامه عمل میپوشانند.
باید به این مهم اشاره کرد که این نشانگان همانند نشانگان هیپومانیک که در بالا به آن پرداختیم در عملکرد اجتماعی، شغلی _حرفهای وتحصیلی زندگی فردی اختلال قابل ملاحظهای را ایجاد میکند و همین طور این نشانگان ناشی از مصرف موارد مخدر، دارو و یا درمان دیگری نیست.
همان طور که گفته شد امر تشخیص به اندازهای مهم و نیازمند تخصص است که نمیتوان به سادگی و با مطالعه نشانگان به تشخیص رسید.
به همین دلیل تاکید میکنم اگر برخی از این نشانگان را در خود احساس میکنید، میتوانید با یک مشورت از یک متخصص بالینی به جای برچسب زدن به خود به یک نظر و تشخیص درست دست یابید.
نشانههای دوره مانیک برای اختلال دو قطبی نوع اول:
در این دوره هم خلق به صورت نابهنجار بالا و سرخوش و یا تحریکپذیر میشود بعلاوه سطح فعالیت و انرژی فرد به صورت نابهنجاری حداقل برای یک هفته در بیشتر اوقات روز بالا میرود.
در طول این دوره حداقل سه نشانه از نشانگان زیر به صورت قابل ملاحضه ای مشاهده میشود که نشان میدهد فرد از عملکرد طبیعی خود فاصله گرفته است.
این نشانگان در دوره مانیک به شرح زیر هستند:
- فرد در این دوره عزت نفس بسیار بالا و کاذب و یا حالات بزرگمنشی پیدا میکند.
- نیاز فرد به خواب در طول این دوره کاهش پیدا میکند به گونهای که به طور مثال فرد بعد از سه ساعت خوابیدن احساس میکند استراحت کامل داشته است.
- در مقایسه با حالت معمول پرحرفتر میشود و یا به شدت احساس میکند برای ادامه دادن صحبت تحت فشار است.
- او ممکن است احساس کند افکار در ذهنش شتاب دارند و یا دچار پرش افکار شده است.
- نشانه دیگر حواسپرتی است به این معنا که به سادگی توجه فرد به محرکهای بیرونی که بی اهمیت و یا نامربوط هستند جلب شود.
- فعالیتهای او افزایش پیدا میکنند، خواه به شکل هدفمند (یعنی برای مثال انجام فعالیتهای اجتماعی، یا انجام کارهای شغلی و حرفهای و یا حتی انواع فعالیتهای جنسی) و یا فعالیت به شکل سراسیمگی روانی حرکتی است.
- آنها بیش ازحد در انجام بعضی از کارها چون ولخرجیهایی که مهار نشدهاند، و بیاحتیاطیهایی در رانندگی، مشغولیت دارند.
گفتنی است این اختلال خلقی به اندازهای شدید است که عملکرد اجتماعی و شغلی را مختل کرده و یا بستری شدن را ایجاب میکند تا از صدمه زدن به خود و دیگران پیشگیری صورت گیرد و همین طور این نشانگان ناشی از مصرف موارد مخدر، دارو و یا درمان دیگری نیست.
اختلال دو قطبی چگونه درمان میشود؟
برای درمان این اختلال دارو درمانی و روان درمانی زیر نظر افرد متخصص میتواند بسیار موثر باشد، همچنین درمان به کمک شوک الکتریکی هم به عنوان یکی از روشهای موثر مطرح شده است.
معرفی نویسنده: رفیعه السادات شهیدی
کارشناسی و کارشناسی ارشد رو در رشته مشاوره و راهنمایی گذروندم.
در زمینه رشد فردی، مهارتهای زندگی و ارتباطی آموزش دیدم و دورههای متعددی رو گذروندم؛
چرا که معتقدم در نقش یک درمانگر نیاز به آموزش دیدن و به روز نگه داشتن دانشم یک نیاز اساسی است.
در حال حاضر در زمینه رشد فردی، ترمیم ارتباط با خود و مشاوره پیش از ازدواج، زوج درمانی، شکست عاطفی و روابط خانوادگی به عنوان درمانگر فعالیت دارم.
No comment