Attractive young dark haired student girl in casual clothes holding hands on head, being tired after exams week. University life


فکر کردن در مورد همه کارهایی که می‌توانستید متفاوت انجام دهید، پیش داوری کردن در مورد هر تصمیمی که می‌گیرید و تصور بدترین سناریوهای زندگی می‌تواند بسیار طاقت فرسا باشد. اما، بیش از حد فکر کردن عادتی‌ست که به سختی ترک می‌شود.

حتی ممکن است خودتان را متقاعد کنید که فکر کردن در مورد چیزی به مدت طولانی، کلید توسعه بهترین راه حل است، اما معمولاً اینطور نیست. در حقیقت، هرچه بیشتر درباره چیزی فکر کنید، زمان و انرژی کمتری برای انجام همان اقدامات خواهید داشت.

البته همه انسان‌ها گاهی اوقات بیش از حد فکر می‌کنند. شاید وقتی در هفته آینده قرار است سخنرانی کنید به همه چیزهایی که ممکن است اشتباه پیش برود فکر کنید. یا شاید شما ساعت های بی‌شماری را تلف کرده اید تا تصمیم بگیرید که در مصاحبه شغلی چه بپوشید و در نتیجه، هیچ وقتی را صرف آماده سازی پاسخ‌های خود نکرده اید.

قبل از پایان دادن به فکرکردن بیش از حد یا اورتینکینگ، باید تشخیص دهید که چه زمانی این کار را انجام می‌دهید. در ادامه به نحوه تشخیص این مسئله خواهیم پرداخت.

شما بر مشکل متمرکزید نه حل مشکل.

تفکر بیش از حد با حل مسئله متفاوت است. تفکر بیش از حد به این معنا است که روی مشکل متمرکز شدید، در حالی که حل مسئله شامل جستجوی راه حل و تمرکز بر راه حل است.

تصور کنید طوفانی در راه است. در اینجا تفاوتی بین بیش از حد فکر کردن و حل مسئله وجود دارد:

تفکر بیش از حد :”ای کاش طوفان نیاید. افتضاح خواهد شد. امیدوارم خانه خراب نشود. چرا همیشه باید این اتفاقات برای من بیفتد؟ من نمی‌توانم با این قضیه کنار بیایم.”

حل مشکل :”من بیرون می‌روم و هر چیزی که ممکن است از بین برود را برمی‌دارم. برای جلوگیری از جاری شدن سیل، کیسه‌های شن را در مقابل درب گاراژ قرار می‌دهم. اگر باران زیادی بارید، من برای خرید تخته سه لا به فروشگاه می‌روم تا بتوانم پنجره‌ها را نصب کنم.”

بنابراین حل مشکلات می‌تواند منجر به اقدامات سازنده شود. از سوی دیگر، تفکر بیش از حد، احساسات ناراحت کننده را تقویت می‌کند و به دنبال پیدا کردن راه حل نیست.

شما افکار تکراری را تجربه می‌کنید.

نشخوار کردن یا تکرار مجدد یک فکر بارها و بارها مفید نیست. اما، وقتی بیش از حد فکر می‌کنید یا اورتنیکینگ دارید، ممکن است خود را در حال تکرار یک مکالمه در ذهن خود یا بارها تصور اتفاق بدی دیده باشید.

بر اساس مطالعه ای که در سال 2013 در مجله abnormal psychology منتشر شد، بررسی دائمی مشکلات، اشتباهات و کاستی‌ها، خطر مشکلات روانی را افزایش می‌دهد.

با کاهش سلامت روانی، به احتمال زیاد بیشتر افکار خود را نشخوار و تکرار می‌کنید و متاسفانه این یک چرخه تکراری است که شکستن آن دشوار است.

نگرانی شما را شب‌ها بیدار می‌کند.

وقتی بیش از حد فکر می‌کنید ممکن است احساس کنید مغز شما خاموش نمی‌شود. وقتی سعی می‌کنید بخوابید، حتی ممکن است احساس کنید مغز شما در حال کار بیش از حد است زیرا سناریوهایی را در سر شما تکرار می‌کند و باعث می‌شود تصور کنید اتفاقات بدی در حال رخ دادن است.

و البته تحقیقات هم آنچه شما احتمالاً از قبل می‌دانید را تأیید می‌کند – نشخوار فکری باعث اختلال در خواب میشود و بیش از حد فکر کردن، خوابیدن را سخت تر می‌کند.

فکر بیش از حد کیفیت خواب شما را نیز مختل می‌کند. بنابراین وقتی مغز شما مشغول فکر کردن بیش از حد به همه چیز است، خوابیدن عمیق، مشکل است.

مشکل در به خواب رفتن ممکن است به افکار نگران کننده تری کمک کند. به عنوان مثال، هنگامی که بلافاصله به خواب نمی‌روید، ممکن است تصور کنید که روز بعد بیش از حد خسته خواهید شد. این ممکن است باعث ایجاد اضطراب در شما شود – که ممکن است خوابیدن را حتی سخت‌تر کند.

تصمیم‌گیری برای شما مجادله برانگیز و سخت است.

ممکن است سعی کنید خود را متقاعد کنید که تفکر طولانی مدت و سخت‌تر به شما کمک می‌کند. به هر حال، شما از یک زاویه دیگر ممکن است به یک مشکل نگاه کنید.

اما، تجزیه و تحلیل بیش از حد و وسواس در واقع به یک مانع تبدیل می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد که تفکر زیاد تصمیم‌گیری را سخت می‌کند.

اگر درباره همه چیز از غذا خوردن برای شام گرفته تا هتلی که باید رزرو کنید با وسواس فکر می‌‎کنید پس به احتمال زیاد

شما زمان زیادی را برای جستجوی نظرات و تحقیق در مورد گزینه‌های خود تلف می‌کنید، در حالی که در نهایت، این

انتخاب‌های کوچک ممکن است چندان اهمیتی نداشته باشند.

در مورد تصمیمات گذشته تجدید نظر می‌کنید.

بیش از حد فکر کردن گاهی اوقات شامل ضرب و شتم خود برای تصمیماتی است که قبلاً گرفته اید. شما می‌توانید زمان زیادی را هدر دهید و فکر کنید زندگی شما بهتر خواهد بود اگر فقط به آن شغل دیگر مشغول شده بودید. یا شاید از اینکه زودتر چراغ های قرمز را ندیده اید از خودتان ناراحت شوید – زیرا معتقدید که آنها باید واضح می‌بودند!

و در حالی که اندکی تأمل سالم می‌تواند به شما در یادگیری از اشتباهاتتان کمک کند، تجدید نظر و دوباره فکرکردن نوعی شکنجه روحی است. بیش از حد فکر کردن می‌تواند بر روحیه شما تأثیر بگذارد و ممکن است حتی تصمیم‌گیری را در آینده برای‌تان دشوارتر کند.

در مورد تفکر بیش از حد چه باید کرد؟

تحقیقات نشان می‌دهد که تفکر کمتر در مورد یک مشکل ممکن است کلید توسعه راه حل‌های بهتر باشد.

حواس پرتی می‌تواند به شما کمک کند.

به جای این که بنشینید و برای مدت زمان بی پایانی در مورد مشکلی فکر کنید، می‌توانید کمی حواس خود را پرت کنید.

مغز شما ممکن است در حالی که حواس شما پرت شده است راه‌های بهتری پیدا کند.

یک حواس پرتی مختصر می‌تواند به شما استراحت دهد و ممکن است ذهن شما را بر روی چیزی مولد تر متمرکز کند. هم‌چنین ممکن است مغز شما حتی زمانی که دیگر به آن مشکل فکر نمی‌کنید، راه حلی برای شما ایجاد کند.

کلام آخر…

در نهایت اگر نمی‌توانید از فکرکردن بیش از حد رهایی یابید، به دنبال کمک حرفه ای باشید. فکر کردن بیش از حد ممکن است نشانه‌ای از یک مشکل سلامت روان مانند افسردگی یا اضطراب باشد. از طرف دیگر، ممکن است احتمال ابتلا به مشکلات روانی را افزایش دهد.

یک متخصص بهداشت روانی ممکن است مهارت‌هایی را به شما بیاموزد که به شما کمک می‌کند وسواس، نشخوار فکری و بیش از حد فکر کردن را کنار بگذارید و روی چیزهایی که مفید هستند متمرکز شوید. آن‌ها همچنین ممکن است به شما در شناسایی استراتژی‌های مقابله ای که برای شما مفید است، مانند ذهن آگاهی یا ورزش بدنی کمک کنند.

اگر احساس می‌کنید مغز شما در حال کار بیش از حد است، نگران نباشید، ما در بنیاد روانشناسی ماروم با ارائه تخصصی‌ترین خدمات همراه لحظه‌های شماییم.

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *