بیشتر مردم تصور میکنند که خودکشی صرفاً ناشی از بیماری شدید روانی است. اما بسیاری از افرادی که نشانهای از افسردگی، سوء مصرف مواد، اختلال دوقطبی یا هر بیماری روانی دیگری نشان نمیدهند، با خودکشی جان خود را از دست میدهند. این در حالی است که این مرگها اغلب برای عزیزانشان تکاندهنده و گیجکننده هستند. تصمیم فرد برای خودکشی ممکن است به یک یا چند مورد از طیف گستردهای از عوامل فیزیکی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سن، نژاد، جنسیت و ژنتیک نسبت داده شود، اگرچه در برخی موارد علت اصلی آن چند وجهی است یا هنوز به طور کامل شناخته نشده است.
با این حال، آنچه ما میدانیم این است که خودکشی پیچیده است و نیازی نیست که فرد به شدت افسرده شود تا بتواند به مرگ خود فکر کند. هرکسی که از مرگ، خودکشی یا سربار بودن صحبت کند، باید جدی گرفته شود و در اسرع وقت به خدمات بهداشت روانی متصل شود. خودکشی و ژنتیک یکی از زمینههایی است که شک و تردیدهای زیادی در مورد آن وجود دارد. در این مقاله بیشتر به عوامل ژنتیک و خاستگاه تکاملی و ژنتیکی خودکشی خواهیم پرداخت.
فهرست مطالب
آیا خودکشی ریشه ژنتیکی دارد؟
بسیاری از اختلالات سلامت روان که دارای یک مؤلفه ژنتیکی هستند مانند افسردگی، اختلال دوقطبی یا سوء مصرف مواد خطر رفتارهای خودکشی را افزایش میدهند. برخی از مطالعات در راستای نقش ژنتیک در خودکشی نشان دادهاند برخی ژنهای خاص خطر خودکشی را در افراد حتی در غیاب یک بیماری روانی قابل تشخیص افزایش میدهد، اما نظر قطعی در مورد رابطه خودکشی و ژنتیک نیاز به بررسی بیشتری دارد. کارشناسان هشدار میدهند که علت خودکشی بسیار پیچیدهتر از ژنتیک به تنهایی است و وجود یا عدم وجود ژنهایی خاص نمیتواند تعیین کند که آیا فردی بر اثر خودکشی میمیرد یا خیر.
آیا در خودکشی ژنتیک هم موثر است؟
بسیاری از مشکلات سلامت روانی که خطر خودکشی را بالا میبرد، در خانوادهها وجود دارد. خطر خودکشی نیز همینطور است. به نظر میرسد اگر یکی از اعضای خانواده بر اثر خودکشی جان خود را از دست داده باشد، فرد در معرض خطر بیشتری برای اقدام به خودکشی است و شواهد نشان میدهد که افکار خودکشی دارای یک جزء ژنتیکی است، پس رابطهای بین خودکشی و ژنتیک وجود دارد.
اما کارشناسان تاکید میکنند با وجود مدارکی در مورد تاثیر ژنتیک در اقدام برای خودکشی افرادی که اعضای خانوادهشان بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادهاند، قرار نیست همین کار را انجام دهند، بلکه باید به سادگی از این واقعیت آگاه باشند که ممکن است آسیب پذیرتر باشند. این افراد باید بدانند که خودکشی و ژنتیک با یکدیگر در ارتباطند و در صورت نیاز و احساس خطر خودکشی یا وجود افکار خودکشی موضوع را جدی بگیرند و برای کمک گرفتن اقدام کنند.
تاثیر جنسیت، سن و نژاد در خودکشی
خودکشی تبعیض قائل نیست. خودکشی بر کودکان، نوجوانان و بزرگسالان در هر سنی و افراد از هر نژاد یا قومی تأثیر میگذارد. اما در مقیاس بزرگتر، دادهها نشان میدهند که جنسیت، سن و نژاد هم در اقدام به خودکشی و هم در خودکشی کامل نقش دارند و به نظر میرسد که جمعیت خاصی نسبت به سایرین در معرض خطر بیشتری قرار دارند. اما محققان گمان میکنند که ترکیبی از تأثیرات اجتماعی، فشارهای اقتصادی، چالشهای سلامت روان و ژنتیک توضیح میدهد که چرا خطر خودکشی در گروههای جمعیتی متفاوت است. همچنین در راستای بررسی خودکشی و ژنتیک نیز باید گفت اثرگذاری نژاد بر این اتفاق میتواند اشارهای به اثر ژنتیک در خودکشی داشته باشد.
رابطه درد و بیماری مزمن با خودکشی
درد و بیماری مزمن میتواند به طور اساسی بر زندگی یک فرد تأثیر بگذارد. در مشاغل، روابط و رفاه روزمره تداخل ایجاد کند. در برخی موارد، عواقب شرایط مزمن میتواند افکار خودکشی را تحریک یا بدتر کند. اما تشخیص بیماری مزمن لزوماً ناامیدکننده نیست. پرداختن به درد و بیماری در سطح پزشکی و روانشناختی میتواند کیفیت زندگی را به شدت بهبود بخشد و از افکار خودکشی محافظت کند. با توجه به اینکه در برخی بیماریها مانند آرتریت روماتویید و… زمینههای ژنتیکی مطرح است رابطه خودکشی و ژنتیک در این موارد میتواند مورد بررسی بیشتری قرار گیرد و شاید بتوان با پیشگیریهایی به دور شدن احساس ناامیدی حاصل از این بیماریها کمک کرد.
در رابطه با خودکشی و ژنتیک و اثر ژنها در برخی بیماریها، درد مزمن میتواند خطر خودکشی را از طرق مختلف افزایش دهد و شواهد نشان میدهد که افراد مبتلا به درد مزمن دو برابر بیشتر از افرادی که بدون درد هستند به خودکشی فکر میکنند. درد طولانیمدت، بهویژه اگر شدید باشد، میتواند به طور قابلتوجهی در توانایی فرد برای کار، تأمین خانواده و مراقبت از خود اختلال ایجاد کند. چالشهای مالی ناشی از آن، احساس بیکفایتی و روابط تیره همراه با عذاب روزانه خود درد میتواند به طور قابل توجهی سلامت روانی فرد را در طی چند ماه یا سال بدتر کند.
اگر علت درد نامشخص باشد یا درمان بیاثر باشد، ممکن است فرد شروع به احساس ناامیدی کند. به طور مشابه، برخی از مبتلایان به درد مزمن گزارش میدهند که درد آنها توسط پزشکان نادیده گرفته شده است، و همین به بهزیستی آنها بیشتر آسیب میزند و در برخی موارد باعث میشود که خودکشی را تنها راه نجات خود بدانند.
آیا درمان درد مزمن میتواند خطر خودکشی را کاهش دهد؟
یافتن یک درمان دارویی موثر که درد مزمن را کاهش داده یا از بین ببرد، میتواند خطر خودکشی را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. اما حتی اگر درمانهای بیولوژیکی ناقص باشند یا رابطه خودکشی و ژنتیک وجود داشته باشد یا نداشته باشد، درمانهای روانشناختی مانند CBT یا کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی یا تغییرات سبک زندگی که باعث افزایش فعالیت بدنی، رژیم غذایی سالمتر یا خواب بهتر میشود، همگی میتوانند به ایجاد خودکارآمدی و هدف قرار دادن اضطراب و نشخوار فکری کمک کنند. بهبود سلامت روانی که با درمان مؤثر (چه بیولوژیکی چه روانی) همراه است، میتواند فراوانی افکار یا رفتارهای خودکشی را تا حد زیادی کاهش دهد.
آیا افرادی که با بیماریهای لاعلاج زندگی میکنند بیشتر به خودکشی فکر میکنند؟
شواهد حاکی از آن است که افکار خودکشی در میان افرادی که دارای یک بیماری لاعلاج مانند سرطان هستند، بیشتر از افراد فاقد آن است. در این مورد هم بحث خودکشی و ژنتیک به میان میآید، همانطور که میدانید زمینههای ژنتیکی در کنار محیط در ابتلا به برخی از سرطانها نقش پررنگی دارند و اگر فرد بر اثر این بیماریها دست به خودکشی بزند ژنتیک یکی از چندین فاکتور پیچیده و غیر مستقیم در خودکشی خواهد بود. درد شدید یا دورنمای زوال جسمی یا روانی اغلب محرک چنین رفتارهایی است. با این حال، در حالی که برخی از افراد مبتلا به بیماری لاعلاج به صورت تکانشی یا در حالی که در یأس و ناامیدی هستند اقدام به خودکشی میکنند، برخی دیگر برای پایان دادن به زندگی خود از پزشک درخواست کمک میکنند. با این حال، در بسیاری کشورها و مناطق، کمک به خودکشی مجاز نیست و حتی ممکن است جرم انگاری شود.
آیا افسردگی خطر خودکشی را افزایش میدهد؟
افسردگی یک عامل خطر کلیدی برای خودکشی است و شواهد نشان میدهد که بسیاری از کسانی که خودکشی میکنند افسردگی یا اختلال خلقی دیگری دارند. علائم رایج افسردگی مانند احساس ناامیدی یا بیارزشی میتواند مستقیماً به افکار یا رفتارهای خودکشی منجر شود.
با این حال، مهم است که به یاد داشته باشید که افسردگی به طور خودکار به این معنی نیست که کسی به فکر خودکشی است و همچنین این درست نیست که هر فردی که با خودکشی میمیرد، افسرده بوده است. زمینههای ژنتیک در اختلال افسردگی نقش دارند و اگر خودکشی در افسردگی اتفاق بیوفتد میتوان خودکشی و ژنتیک را به هم نسبت داد هرچند که به عنوان تنها عامل نباید در نظر گرفت و عوامل خودکشی بسیار پیچیده هستند.
آیا خودکشی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بیشتر است؟
اختلال دوقطبی با افزایش قابل توجهی خطر رفتار خودکشی همراه است. مجموعهای از شواهد نگران کننده نشان میدهد که بین 25 تا 60 درصد از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی در مقطعی از زندگی خود اقدام به خودکشی میکنند و تا 20 درصد خودکشی کامل خواهند کرد. از آنجایی که علائم اختلال دوقطبی درمان نشده با افزایش سن بدتر میشود، خطر خودکشی با افزایش سن افزایش مییابد. با این حال، درمان مناسب میتواند به طور قابل توجهی تفکر خودکشی را تقریبا در هر سنی کاهش دهد.
چه عواملی در افزایش خطر خودکشی در بیماران دوقطبی نقش دارند؟
عدم درمان یک عامل خطر عمده برای خودکشی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی است. اکثر افراد مبتلا به اختلال دوقطبی گزارش میدهند که تقریباً 10 سال پس از اولین نوسان خلقی خود برای درمان ایمن منتظر میمانند. فراتر از آن، دورههای افسردگی اغلب محرکهایی برای افکار یا رفتار خودکشی هستند، به خصوص اگر ناامیدی یا انزوا شدیدتر باشد. در افراد مبتلا به دوقطبی I، دورههای شیدایی که با تحریکپذیری، تفکر هذیانی یا تفکر غیرمنطقی مشخص میشود، میتواند به طور قابل توجهی خطر خودکشی را افزایش دهد.
تقریباً دو سوم افراد مبتلا به اختلال دوقطبی گزارش میدهند که با بیماری روانی دیگری (اغلب افسردگی اساسی یا (ADHD) تشخیص داده شدهاند، قبل از اینکه در نهایت متوجه شوند که به اختلال دوقطبی مبتلا هستند. درمان آن شرایط اغلب برای اختلال دوقطبی مناسب نیست و در بسیاری از موارد میتواند علائم را بدتر کند. (برای مثال داروهای محرک ADHD میتوانند علائم شیدایی را تشدید کرده و خطر رفتار هذیانی را افزایش دهند).
آیا اختلال شخصیت مرزی با خودکشی مرتبط است؟
خودآزاری مکرر و یا رفتارهای خودکشی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بسیار رایج است که بخشی از معیارهای تشخیصی این بیماری در DSM-5 است. شواهد حاکی از آن است که تقریباً 80 درصد از افرادی که تشخیص اختلال شخصیت مرزی دارند، سابقه اقدام به خودکشی دارند. متأسفانه، 10 درصد از مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی ممکن است بر اثر خودکشی بمیرند. در این مورد هم ارتباط بین خودکشی و ژنتیک مورد نظر است زیرا یکی از عواملی که در ایجاد اختلال شخصیت مرزی وجود دارد، زمینه خانوادگی و ژنتیک است. البته تنها یکی از عوامل است.
خودکشی و ژنتیک
افراد از درد ناشی از مرگ، از دست دادن، افسردگی، عصبانیت، شکست، طرد شدن، نفرت از خود، بیماری، ضربه جدی روانی، سوء استفاده و غیره رنج میبرند و ممکن است با افکار خودکشی دست و پنجه نرم کنند. اینها همه مبارزات انسانی است. هرکسی که با رنج انسان و رفتار خودکشی آشنا باشد، میداند که این درد ناشی از زندگی عاطفی فوقالعاده پیچیده یک فرد است که در مسائل شخصیتی او منعکس میشود.
علاوه بر این، ارزیابی خودکشی یک مهارت بالینی نسبتاً ساده است. شخصیت انسان و مبارزه انسانی فوق العاده پیچیده است و نمیتوان آن را به یک ژن و یک قرص تقلیل داد. اینکه رفتار پیچیده انسانی و رنج انسان در مغز فیزیولوژیکی قرار دارد، اینکه ژنها بهطور بیوشیمیایی رفتار انسان را ایجاد میکنند و تنها کاری که باید انجام دهیم این است که ژن بد را پیدا کنیم، بسیار ساده انگارانه است.
سخن آخر
شواهد فزاینده ای وجود دارد که نشان می دهد عوامل خانوادگی و ژنتیکی در خطر رفتار خودکشی نقش دارند. بیماریهای عمده روانپزشکی، از جمله اختلال دوقطبی، افسردگی شدید، اسکیزوفرنی، اعتیاد به الکل و سوء مصرف مواد و برخی اختلالات شخصیتی که در خانوادهها وجود دارد، خطر رفتارهای خودکشی را افزایش می دهد.
این بدان معنا نیست که رفتار خودکشی برای افراد با این سابقه خانوادگی اجتناب ناپذیر است و ربطه خودکشی و ژنتیک به گونهای است که به هیچ وجه قابل جلوگیری از خودکشی نیست. بلکه به این معنی است که چنین افرادی ممکن است آسیب پذیرتر باشند و باید اقداماتی را برای کاهش خطر خودکشی انجام دهند.
در پایان باید بدانید که افکار خودکشی باید بسیار جدی گرفته شوند و حتما از یک درمانگر مجرب کمک گرفته شود.
معرفی نویسنده: پریسا ایازی
من کارشناسی روانشناسی بالینی و کارشناسی ارشد رو روانشناسی عمومی خوندم. علاقمند به حوزه مدیریت استرس و مراقبه هستم.
حدود ۱۵ سال سابقه کار در زمینه آموزش و کاربرد انواع تکنیکهای ریلکسیشن،مدیتیشن و مایندفولنس دارم.
در حال حاضر به عنوان درمانگر در زمینههای درمان انواع اختلالات اضطرابی، مشاوره نوجوان و بهبود روابط والدین و فرزند، مشاوره پیش از ازدواج فعال هستم.
No comment