هنگامی که کودکی یکی از عزیزان خودش را از دست میدهد؛ اغلب غم و اندوهش مورد توجه قرار نمیگیرد. بسیاری از مردم فقط با «پنج مرحله سوگ» آشنا هستند؛ اما سوگ، به خصوص در کودکان، یک تجربه خطی نیست. مراحل سوگ در کودکان با مراحل مطرح شده برای بزرگسالان متفاوت است. کودکان احساسات را متفاوت از بزرگسالان نشان میدهند. سوگ در کودکان به لحاظ عاطفی، فکری، جسمی و اجتماعی قابل بررسی است. سطح درک کودک از مرگ، رفتارهای واکنشی و نیازهای کودک بسته به سنش متفاوت است.
هر کودکی به روش منحصر به فردی سوگ از دست دادن شخص عزیزی را تجربه میکند. کودکان مختلف در یک خانواده واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند. احتمال دشوار بودن هر مرگی برای کودک وجود دارد و طیف وسیعی از واکنشهای احساسی و رفتاری را شامل میشود؛ از جمله تغییر در الگوی خواب یا اشتها، احساس غمگینی، عصبانیت یا اضطراب؛ ایزولهسازی اجتماعی؛ افکار مداوم در مورد مرگ؛ یا وجود احساسی مبنی بر حضور فرد فوتشده. مشکلات همراه با سوگ کودکان با توجه به سن کودک، سطح رشد، تجربیات قبلی زندگی، سلامت عاطفی قبل از مرگ و محیط خانوادگی و اجتماعی متفاوت است.
فهرست مطالب
واکنش کودکان در قبال سوگ و بحرانها
سوگ در کودکان در سنین مختلف متفاوت است؛ به همینترتیب واکنشهای کودکان را از سنین نوزادی تا دوازده سالگی به صورت جداگانه برایتان عنوان میکنیم:
- نوزادی تا دو سالگی:
نوزادان ممکن است به دنبال شخص فوتشده بگردند و در نتیجه دچار اضطراب جدایی شوند. واکنشهای رایج عبارتند از:
- تحریکپذیری و اعتراض
- گریه مداوم
- تغییر در عادات خواب و غذا خوردن
- کاهش فعالیت و کاهش وزن
- دو تا چهار سالگی:
از آنجایی که کودکان پیشدبستانی تمایل به حضور دارند، واکنشهای سوگ آنها میتواند کوتاه اما بسیار شدید باشد. در این مرحله رشد، کودکان اعتماد کردن و شکل دادن دلبستگیهای جدید را یاد میگیرند. هنگامی که یک بزرگسال مهم و موثر را از دست میدهد، آنها به شدت نگران جدایی و تغییر الگوهای مراقبت میشوند. آنها معمولاً در مورد جداییها و طرد شدنها احساس اضطراب شدیدی دارند؛ زیرا هنوز توانایی استفاده از تخیل خود را برای به دست آوردن کنترل بر آنچه در حال رخ دادن است ندارند. آنها همچنین به واکنشهای احساسی بزرگسالان در زندگی خود پاسخ میدهند. اگر احساس کنند که والدینشان نگران یا غمگین هستند، ممکن است گریه کنند یا عصبانی شوند.
پاسخهای معمول سوگ کودک پیشدبستانی شامل گیجی، خوابهای ترسناک و بیقراری شبانه، و رفتارهای پسرونده مانند چسبیدن به دیگریهای مهم، خیس کردن رختخواب، مکیدن شست، گریههای تسلیناپذیر، کجخلقی و کنارهگیری از دیگران است.آنها ممکن است به شدت به دنبال متوفی باشند، علیرغم اطمینان از اینکه آن شخص برنمیگردد یا در اطراف غریبهها مضطرب نخواهد بود.
- چهار تا هفت سالگی:
مانند کودکان پیشدبستانی، این گروه سنی ممکن است مکرراً متوفی را جستجو کند یا بپرسد که او کجاست. پرسشهای مدام در مورد روند مرگ نیز رایج است: «وقتی میمیریم چه اتفاقی میافتد؟»، «مردهها چگونه غذا میخورند؟». آنها اغلب احساسات اندوه خود را از طریق بازی به جای کلمات بیان میکنند. مضامین از دست دادن خانواده و مرگ ممکن است هنگام بازی با عروسکها یا فیگورهای اکشن ظاهر شوند. آنها ممکن است خود مرگ یا مراسم تشییع جنازه را بازی کنند.
گاهی اوقات کودکان در این سن، تحت تأثیر مرگ قرار نمیگیرند و طوری رفتار میکنند که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است، اما این بدان معنا نیست که آنها غافل هستند یا مرگ را پذیرفتهاند. این مسئله به معنای ناتوانی آنها برای تصدیق واقعیت بوده و برایشان بسیار دردناک است.
آنها ممکن است واکنش غم و اندوه خود را بر اساس بزرگسالانی که در زندگی خود احساس عدم اطمینان از نحوه بیان احساسات خود دارند، الگوبرداری کنند.سایر واکنشهای معمولی عبارتند از خشم، غمگینی، سردرگمی و مشکل در خوردن و خوابیدن. مانند کودکان پیش دبستانی، این گروه سنی ممکن است به عنوان راهی برای دریافت مراقبت و توجه بیشتر در این دوران سخت پسرفت کند.
کودکانی که در این سن از دست دادن را تجربه کردهاند، از این میترسند که سایر عزیزان نیز آنها را ترک کنند. گاهیاوقات به افرادی که به نوعی شبیه متوفی هستند دلبستگی ایجاد میکنند.
- هفت تا ده سالگی:
کودکان در سالهای میانی اغلب نگران این هستند که چگونه دیگران با تمرکز کمتر بر خود و بیشتر بر روی دیگران به مرگ واکنش نشان میدهند. آنها ممکن است ترس داشته باشند که سایر عزیزان نیز بمیرند، نگران سلامتی خود باشند و یا از آسیب بدنی و مرگ بترسند. برخی از کودکان در این گروه سنی ممکن است خشم و غم خود را نشان دهند یا نتوانند در مدرسه تمرکز کنند. برخی دیگر نیز ممکن است نگرش شوخی یا بیتفاوتی در مورد مرگ داشته باشند، یا ممکن است کنار بکشند و احساسات خود را پنهان کنند.
سایر پاسخهای معمولی شامل شوک، انکار، افسردگی، تغییر در الگوهای غذا خوردن و خواب و بازگشت به مرحله رشد اولیه است. این گروه سنی تمایل دارد نسبت به کودکان کوچکتر از راهبردهای مقابلهای بیشتری استفاده کند و تصور کند که چگونه از مرگ به عنوان راهی برای به دست آوردن کنترل بر موقعیت جلوگیری میکند.برخی از کودکان، به ویژه آنهایی که در بیان کلامی احساسات مشکل دارند، ممکن است از طریق بازیهای جنگی یا فعالیتهای دیگر آن را در قالب بازی بیان کنند.
کودکان در این گروه سنی ممکن است نقش یا آداب و رسوم متوفی را برعهده بگیرند یا کارهای خانه و نقشهایی را که قبلاً توسط متوفی انجام شده است، مانند مراقبت از خواهر و برادر خود انجام دهند.
- ده تا دوازده سالگی:
کودکان در سنین پیش از نوجوانی معمولا تمایل دارند که احساسات و عواطف خود را بپوشانند تا با گروه همسالان خود «متفاوت» به نظر نرسند. آنها از این میترسند که ابراز احساسات غمانگیز به عنوان نشانهای از ضعف در نظر گرفته شود (به ویژه برای پسران). به همین دلیل، آنها را به صورت فردی بیتفاوت خواهیم دید. آنها غم و اندوه خود را به صورت طغیان خشم، تحریکپذیری و رفتار قلدرانه ابراز میکنند.
علائم فیزیکی، بدخلقی، تغییر در الگوهای خواب و غذا خوردن، بی تفاوتی نسبت به تکالیف مدرسه یا گوشهگیری از همسالان خود را نشان دهند. آنها ممکن است در مورد مسائل عملی پس از مرگ نگران باشند، مانند اینکه چگونه خانواده بدون متوفی زنده میماند یا اینکه چگونه از آنها مراقبت میشود. معمولا در مورد اعتقادات مذهبی و فرهنگی درباره مرگ نیز سؤالاتی دارند.
درمان سوگ در کودکان
برای کمک به کودکی که یکی از عزیزان خود را از دست داده است، والدین میتوانند موارد زیر را انجام دهند:
- از کلمات ساده برای صحبت در مورد مرگ استفاده کنید: وقتی به فرزندتان میگویید که شخصی فوت کرده، آرام و مراقب باشید. از کلمات واضح و مستقیم استفاده کنید؛ برای مثال «خبر غمانگیزی دارم که باید بهت بگم. مادربزرگ امروز از دنیا رفت.» مکث کنید تا یک لحظه به فرزندتان فرصت دهید تا کلمات شما را درک کند.
- احساسات را در قالب کلمات بیان کنید: از بچهها بخواهید که بگویند چه فکر و چه احساسی دارند. به برخی از احساسات خود برچسب بزنید. این باعث میشود بچهها راحتتر به احساس خود را اشتراک بگذارند. جملاتی از این قبیل بگویید: «میدونم که تو خیلی غمگینی. من هم ناراحتم. ما هر دو مادربزرگ رو خیلی دوست داشتیم و او هم ما را دوست داشت.»
- به فرزندتان بگویید چه انتظاری داشته باشد: اگر مرگ یکی از عزیزان به معنای تغییر در زندگی یا روال زندگی فرزندتان است، توضیح دهید که چه اتفاقی خواهد افتاد. این به کودک شما احساس آمادگی میدهد. مثلاً «عمه سارا مثل مادربزرگ تو رو از مدرسه میبره»، یا «من باید چند روز پیش پدربزرگ بمونم. این یعنی شما و بابا در خونه میمونین و از هم مراقبت میکنین. اما من هر روز با شما صحبت خواهم کرد و یکشنبه برمیگردم.»
- وقایع را برای او توضیح دهید: به کودکان اجازه دهید در مراسم تشییع جنازه، ختم یا مراسم یادبود شرکت کنند. از قبل به آنها بگویید چه اتفاقی خواهد افتاد. به عنوان مثال، «بسیاری از افرادی که مادربزرگ رو دوست داشتند، اونجا هستن. ما ممکن است با صدای بلند شیون و گریهزاری کنیم، دعا کرده و در مورد زندگی مادربزرگ صحبت کنیم.» ممکن است افراد حاضر در مراسم به ما بگویند: «برای از دست دادن شما متاسفم.» میتوانیم بگوییم «متشکرم» یا «ممنون که آمدی».
- ممکن است لازم باشد درباره فرآیند دفن کردن فرد فوتشده توضیح دهید: به عنوان مثال، «بعد از تشییع جنازه، مراسم دفن کردن در یک قبرستان انجام میشه و مادربزرگ رو به خاک میسپریم و این مثل یک خداحافظی غمانگیزه و ممکنه گریه کنیم». باورهای خانواده خود را در مورد اتفاقاتی که پس از مرگ برای روح یک فرد میافتد به اشتراک بگذارید.
- به فرزندتان نقش بدهید: داشتن یک نقش کوچک و فعال به بچهها این امکان را میدهد که احساس کنند بخشی مهم از مسئله هستند و به آنها کمک میکند تا با آن کنار بیایند. به فرزندتان اجازه دهید تا انتخاب کند که مایل به شرکت در مراسم است یا خیر. اگر مایل به شرکت بود میتوان از او خواست تا شعری بخواند یا حتی مسئولیت پخش کردن دستمال را برعهده گیرد.
- به فرزندتان کمک کنید تا آن شخص را به خاطر بسپارد: در روزها و هفتههای پیش رو، فرزندتان را تشویق کنید که نقاشی بکشد یا داستانهای عزیز خود را بنویسد. از صحبت در مورد فردی که فوت شده اجتناب نکنید. به اشتراک گذاشتن خاطرات شاد به التیام غم کمک میکند.
- به فرزندتان آرامش و اطمینان دهید: توجه داشته باشید که فرزندتان به طرق دیگر غمگین، نگران یا ناراحت به نظر میرسد. در مورد احساسات بپرسید و گوش دهید. بگذارید فرزندتان بداند که بعد از مرگ یکی از عزیزان به زمان نیاز دارد. برخی از کودکان ممکن است در خواب مشکل داشته یا ترس و نگرانی داشته باشند. بچهها باید بدانند که این شرایط گذرا هستند و بهتر میشوند. به آنها فرصت و مراقبت بیشتری بدهید. گروههای حمایتی و دریافت خدمات مشاوره میتوانند به کودکانی که نیاز به حمایت بیشتری دارند کمک کند.
- به کودک خود کمک کنید تا احساس بهتری داشته باشد: آرامش مورد نیاز فرزندتان را فراهم کنید؛ اما روی احساسات غمانگیز تمرکز نکنید. پس از چند دقیقه صحبت و گوش دادن، به فعالیت یا موضوعی بروید که به کودک شما کمک میکند تا کمی بهتر شود. با هم بازی کنید، چیزی خلق کنید، آشپزی کرده یا به جایی بروید.
- به کودک خود فرصت دهید تا بهبود یابد: غم و اندوه فرآیندی است که در طول زمان اتفاق میافتد. حتماً اغلب صحبت کنید و گوش دهید تا ببینید کودک شما چه احساسی دارد و چگونه است. شفا دادن به این معنا نیست که عزیزتان را فراموش کنید؛ بلکه یعنی از شخص فوتشده با عشق یاد کنید. خاطرات محبتآمیز احساسات خوبی را برمیانگیزند که از ما حمایت میکنند تا از زندگی لذت ببریم.
- در صورت نیاز کمک بیشتری دریافت کنید: اگر مرگ یکی از عزیزان ناگهانی، شدیداً استرسزا یا خشونتآمیز بود، ممکن است کودک به اختلال سوگ دچار شده و به درمان نیاز داشته باشد. اگر ناراحتی فرزندتان بیش از چند هفته طول کشید، یا اگر فکر میکنید خانوادهتان به کمک بیشتری نیاز دارد، با یک روانپزشک یا روانشناس / مشاوره صحبت کنید.
کتاب درمان سوگ در کودکان
- سوگ و داغدیدگی در کودکان و نوجوانان، راهنمای سنجش، درمان و آموزش مهارتهای زندگی (انتشارات ارجمند)
- راهکار التیام أنواع سوگ در کودکان و نوجوانان (انتشارات آریا دانش)
- سوگ در کودکان خردسال (انتشارات بهشتیان)
سخن پایانی
سوگ در کودکان میتواند در قالب مداخله گروهی، بازیدرمانی و درمان شناختی-رفتاری درمان شود. شکلهای مختلف درمان به کودک دچار سوگ کمک میکند تا علائم اضطراب، افسردگی، ناسازگاری اجتماعی و استرس پس از سانحه کمتری را تجربه کنند.
معرفی نویسنده: مبینا مقدم
کارشناسی روانشناسی رو از دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی گرفتم. در حال حاضر در مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی سلامت از دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان دانشگاه ایران مشغول به تحصیلم.
تولید محتوای علمی روانشناسی همیشه بخش جدانشدنی و مورد علاقه من بوده که این روزها برای تحقق بخشیدن بهش، قلم میزنم و می نویسم.
No comment