همه تفکر چپ مغز را در مقابل تفکر راست مغز می شناسند. این نوع نظریه مغز باینری در حال حاضر به طور گسترده توسط متخصصان عصب‌شناسی ساده تلقی می‌شود.

یک نظریه به روزتر نشان می‌دهد که خلاقیت زمانی رخ می‌دهد که مغز بین سه شبکه مختلف متصل شود.

هنگامی که ما خیال پردازی یا طوفان فکری می‌کنیم، از شبکه پیش فرض مغزمان استفاده می‌کنیم . هنگامی که ما حل مشکل پیچیده را حل می‌کنیم، از شبکه کنترل اجرایی خود استفاده می‌کنیم. شبکه برجسته محرک‌های محیطی را شناسایی کرده و بین دو شبکه دیگر سوئیچ می‌کند.این هماهنگی بین این سه شبکه مغزی در مقیاس بزرگ است که به نظر برای خلاقیت مهم است.

افرادی که خلاق هستند بهتر می‌توانند مناطقی از مغز را درگیر کنند که معمولاً با هم کار نمی‌کنند. ظاهراً خستگی یکی از راه‌های ایجاد آن ارتباطات عصبی تصادفی است.

اگر خسته هستید، مغز شما در فیلتر کردن عوامل حواس پرتی و تمرکز روی یک کار خاص خوب نیست. اگرچه ممکن است این حالت ایده‌آل برای متعادل کردن حساب‌های ماهانه شما نباشد، اما در مورد خلاقیت مفید است.

با اینکه تا به حال ورزش یا استراحت خوب شبانه را بهترین محرک برای ایده پردازی می‌دانستیم، یا همیشه تصور می‌کردیم وقتی ساعت از نیمه‌شب بگذرد، خلاقیتمان به کدو تنبلی مثال زدنی تبدیل می‌شود، اما انگار این خستگی برای مغزمان مفید است.