پژوهشگرا «چراغ قرمزهایی» رو که ما معمولاً اونا رو به قاتلان دستهجمعی مرتبط میدونیم، بررسی کردن و هدفشون این بود ببینن شناسایی نشونههای رفتارهای مشکلساز قبل از اینکه فردی مرتکب جرمی با چندین قربانی بشه، چقدر امکانپذیره.
بعد از تیراندازیهای دسته جمعی، افراد به طور طبیعی به دنبال پاسخ میگردن. یکی از موضوعهایی که بیشتر مطرح میشه، اختلال روانیه. افراد و سیاستمداران در مورد «چراغ قرمزها» یا علائم هشداردهندهای که ممکنه یه فرد مرتکب یه عمل خشونتآمیز بشه، و اینکه آیا کسی میتونست برای جلوگیری از یه قتل دستهجمعی مداخله کنه، سؤالاتی را مطرح کردن.
روانپزشک ایرانی، آرش جوانبخت، به سوالاتی درباره اختلال روانی، کشتار دسته جمعی و اینکه آیا میشه از تیراندازیهای وحشتناک جلوگیری کرد یا نه، پاسخ میده.
آیا فردی که مرتکب قتل عام میشه اختلال روانی داره؟
نه لزوماً. ما تو روانپزشکی معیارهای تشخیصی برای قاتل دسته جمعی یا تروریست نداریم. شرایط روانپزشکی وجود داره که ممکنه شامل پرخاشگری و خشونت، تکانشگری، یا فقدان همدلی یا عذاب وجدان باشه. اما هیچ اختلالی تو همه قاتلای دستهجمعی یا به طور کلی قاتلان وجود نداره. بالای لیست شرایطی که ممکنه منجر به اعمال خشونتآمیز بشه، مصرف مواد و اختلالات شخصیت، به ویژه اختلال شخصیت ضد اجتماعی قرار داره. پررنگترین علامت شخصیت ضد اجتماعی اینه که چیزی به اسم همدلی یا عذاب وجدان نمیشناسه و بین جمعیت کیفری و زندانیان بسیار زیاده.
یکی دیگه از شرایط زمانیه که یه فرد دچار توهمات پارانوئید یا گزند و آسیبه و معتقده که دیگران برای آسیب رسوندن بهش نقشه دارن. البته این شرایط نادره.
به طور کلی، اکثر اختلالهای روانپزشکی که تقریباً یک چهارم افراد جامعه رو تحت تأثیر قرار میدن، مثل افسردگی، اضطراب، فوبیا، اختلال استرس پس از سانحه، اختلال وسواس فکری-اجباری، خطر خشونت علیه دیگران رو افزایش نمیدن.
گذاشتن برچسب روی چیزی تنها زمانی میتونه مفید باشه که بتونیم اونو درمان کنیم، یا زمانی که ثابت میکنه که فرد به دلیل اختلال مسئول این عمل نمیتونه باشه. علاوه بر این، همزمان شدن این عمل با یه اختلال میتونه تصادفی باشه: فردی که اعمال خشونتآمیز انجام میده ممکنه افسردگی داشته باشه و همچنین ممکنه دچار اگزما هم باشه. اما این همبستگی لزوماً علّی نیست.
تفاوت افراطگرایی و تندروی با اختلال روانی چیه؟
به طور کلی، یه اختلال روانی قابل تشخیصه و به طور قابلتوجهی احساسات، تفکر یا رفتار فرد رو تغییر میده و منجر به مختل شدن عملکرد یا پریشونی میشه. کتاب تشخیصهای روانپزشکی برای افراطگرایی یا تروریسم سرفصلی نداره.
فردی که مرتکب جرم میشه از نظر رفتاری که داره از جامعه دورتره. افرادی که بر اساس شرایط اجتماعی و محیطی خودشون بیش از حد تلقین پذیر، منزوی و عصبانی هستن، ممکنه جذب ایدئولوژیهای خطرناک بشن یا به یه گروه یا فرقه جنایتکار بپیوندن. که خب ربطی به اختلال روانی نداره. زمانی که مدارهای ترس تو مغز یه فرد توسط رهبران گروه ربوده میشه، افراد رو به سمت اعمال شنیعی میبره که در خدمت به ایدئولوژی قبیله دستکاری شده.
آیا واقعا «چراغ قرمزایی» وجود داره که میتونه خطر رو نشان بده؟
آره. به طور کلی، اقدامات قبلی یه فرد، پیشبینیکنندههای خوبی برای اعمال آیندش هستن: اغلب، سابقه خشونت، خشونت در آینده رو پیشبینی میکنه.
وقتی که کار از کار گذشته و به عقب نگاه میکنیم، به خاطر میاریم که چه مشکلی با فردی که مرتکب یه جنایت وحشتناک شده داشتیم و رفتارای هشدار دهندش چیا بودن؛ در حالی که هرگز نمیتونیم فکر کنیم که «چنین آدم خوبی» همون کاری رو که انجام میدن که اون فرد انجام داده.
به طور کلی، سابقه خشونت یا سوء استفاده، مصرف مواد و سابقه آسیب رسوندن به خود از جمله نشونههاییه که فرد ممکنه نسبت به دیگران یا خودش خشونتآمیز رفتار کنه. همچنین میشه سابقه توهمات پارانوئید یا گزند و آسیب رو بهش اضافه کنیم.
خبر خوب اینه که برای جلوگیری از دسترسی افراد خشن به سلاح گرم، نیازی به تشخیص قطعی یه اختلال روانی نداریم. خود سابقه خشونت بیدلیل کافیه. این اقدامات ممکنه از برخی از تیراندازیهای دستهجمعی جلوگیری نکنه، اما میتونه به بسیاری از قتلها و مرگهای ناشی از خودکشی کمک کنه.
معرفی نویسنده: مبینا مقدم
کارشناسی روانشناسی رو از دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی گرفتم. در حال حاضر در مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی سلامت از دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان دانشگاه ایران مشغول به تحصیلم.
تولید محتوای علمی روانشناسی همیشه بخش جدانشدنی و مورد علاقه من بوده که این روزها برای تحقق بخشیدن بهش، قلم میزنم و می نویسم.
No comment