بیشک شنیدن خبر ابتلا به سرطان برای هیچکس خوشایند نیست، اگر درگیر بیماری سرطان هستید و یا در نزدیکانتان فردی در حال مبارزه با این بیماریست حتما تنشها، استرسها و افسردگی را شاهد بودهاید پس در این مقاله همراه ماروم باشید تا به بررسی بیشتر روانشناسی سرطان بپردازیم.
بیش از 150 نوع سرطان مختلف در انسان شناسایی شده است. از آنجایی که سرطانها میتوانند مخرب و تهدید کننده زندگی باشند، مشاوره روانشناختی اغلب برای بیماران مفید است. سرطان در بیش از یک سوم بیماران سرطانی عامل اضطراب و افسردگی است. سرطان تأثیر عمیقی بر کارکرد خانواده از نظر اجتماعی و اقتصادی دارد. در سراسر جهان نابرابری و تفاوت در تمام جنبههای سرطان وجود دارد. بروز و بقای سرطان با وضعیت اجتماعی-اقتصادی مرتبط است، اما در سطح فردی نیز تفاوتهای فردی تجربه متفاوتی از سرطان میسازد.
سرطان به هر حال بیماری جسم و روان است. سایکو انکولوژی یا همان روانشناسی سرطان جنبههای روانی، اجتماعی، رفتاری و اخلاقی سرطان است. روانشناسی سرطان به دو بعد روانشناختی عمده سرطان میپردازد: پاسخ روانی بیماران به سرطان در تمام مراحل بیماری و خانواده و مراقبان آنها و عوامل روانی، رفتاری و اجتماعی که ممکن است بر روند بیماری تأثیر بگذارد.
سرطان و روانشناسی میتوانند در ابعاد مختلف با یکدیگر مرتبط باشند که در ادامه این مقاله به بررسی آن خواهیم پرداخت.
فهرست مطالب
استرس روانی و سرطان
استرس روانشناختی توصیف میکند که افراد وقتی تحت فشار روانی، جسمی یا عاطفی هستند چه احساسی دارند. اگرچه تجربه برخی از استرسهای روانی هر از گاهی طبیعی است، افرادی که سطوح بالایی از استرس روانی را تجربه میکنند یا به طور مکرر آن را در یک دوره زمانی طولانی تجربه میکنند ممکن است دچار مشکلات سلامتی (روانی/جسمی) شوند.
استرس هم میتواند ناشی از مسئولیتهای روزانه و رویدادهای روتین باشد و هم در اثر رویدادهای غیرعادیتر، مانند ضربه یا بیماری در خود یا یکی از اعضای نزدیک خانواده. زمانی که افراد احساس میکنند قادر به مدیریت یا کنترل تغییرات ناشی از سرطان یا فعالیتهای عادی زندگی نیستند، در پریشانی قرار میگیرند. در روانشناسی سرطان پریشانی به طور فزایندهای به عنوان عاملی شناخته شده است که میتواند کیفیت زندگی بیماران سرطانی را کاهش دهد.
بدن با ترشح هورمونهای استرس که باعث افزایش فشار خون، سرعت ضربان قلب و افزایش سطح قند خون میشود، به فشار فیزیکی، ذهنی یا احساسی پاسخ میدهد. این تغییرات به فرد کمک میکند تا با قدرت و سرعت بیشتری برای فرار از یک تهدید درک شده، عمل کند. تحقیقات نشان داده است افرادی که استرس شدید و طولانی مدت را تجربه میکنند، ممکن است مشکلات گوارشی، مشکلات باروری، مشکلات ادراری و سیستم ایمنی ضعیف داشته باشند. افرادی که استرس مزمن را تجربه میکنند بیشتر مستعد ابتلا به عفونتهای ویروسی مانند آنفولانزا یا سرماخوردگی و سردرد، مشکلات خواب، افسردگی و اضطراب هستند.
آیا استرس روانی می تواند باعث سرطان شود؟
اگرچه استرس میتواند باعث تعدادی از مشکلات سلامت جسمی شود اما شواهدی که نشان میدهد میتواند باعث سرطان شود ضعیف است. برخی از مطالعات در روانشناسی سرطان ارتباط بین عوامل روانشناختی مختلف و افزایش خطر ابتلا به سرطان را نشان دادهاند، اما برخی دیگر نشان ندادهاند. ارتباط ظاهری بین استرس روانی و سرطان میتواند از راههای مختلفی ایجاد شود. به عنوان مثال، افراد تحت استرس ممکن است رفتارهای خاصی مانند سیگار کشیدن، پرخوری یا نوشیدن الکل داشته باشند که خطر ابتلا به سرطان را افزایش میدهد. یا فردی که یک خویشاوند مبتلا به سرطان دارد، ممکن است به دلیل یک عامل خطر مشترک ارثی، در معرض خطر بیشتری برای سرطان باشد، نه به دلیل استرس ناشی از تشخیص اعضای خانواده.
استرس روانی چگونه بر افرادی که سرطان دارند تأثیر می گذارد؟
افرادی که مبتلا به سرطان هستند ممکن است اثرات فیزیکی، عاطفی و اجتماعی این بیماری را استرس زا بدانند. کسانی که سعی میکنند استرس خود را با رفتارهای پرخطری مانند سیگار کشیدن یا نوشیدن الکل مدیریت کنند یا بیتحرکتر میشوند، پس از درمان سرطان کیفیت زندگی ضعیفتری خواهند داشت. در مقابل، افرادی که قادر به استفاده از راهبردهای مقابلهای موثر برای مقابله با استرس هستند، مانند تکنیکهای آرامسازی و مدیریت استرس، سطوح پایینتری از افسردگی، اضطراب و علائم مرتبط با سرطان را دارند.
با این حال، هیچ مدرکی مبنی بر اینکه مدیریت موفق استرس روانی بقای سرطان را بهبود میبخشد وجود ندارد. شواهد حاصل از مطالعات روانشناسی سرطان نشان میدهد که استرس روانی میتواند بر توانایی تومور برای رشد و گسترش تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، برخی از مطالعات نشان دادهاند که وقتی موشهای حامل تومور انسانی محصور یا جدا از موشهای دیگر قرار میگیرند، شرایطی که استرس را افزایش میدهند، تومورهای آنها بیشتر احتمال دارد رشد کند و گسترش یابد (متاستاز).
اگرچه هنوز هیچ شواهد محکمی مبنی بر اینکه استرس مستقیماً بر نتایج سرطان تأثیر میگذارد وجود ندارد، برخی از دادهها نشان میدهند که بیماران میتوانند وقتی استرس طاقتفرسا شود، احساس درماندگی یا ناامیدی داشته باشند. این پاسخ با نرخ بالاتر مرگ همراه است، اگرچه مکانیسم این نتیجه نامشخص است. ممکن است افرادی که احساس درماندگی یا ناامیدی میکنند، هنگامی که بیمار میشوند، به دنبال درمان نباشند.
افراد مبتلا به سرطان چگونه میتوانند با استرس روانی کنار بیایند؟
در روانشناسی سرطان مطرح شده است که حمایت عاطفی و اجتماعی میتواند به بیماران کمک کند تا با استرس روانی کنار بیایند. چنین حمایتی میتواند سطوح افسردگی، اضطراب و علائم مرتبط با بیماری و درمان را در بین بیماران کاهش دهد. رویکردها میتواند شامل موارد زیر باشد:
- آموزش تمدد اعصاب، مراقبه یا مدیریت استرس
- مشاوره یا روان درمانی
- جلسات آموزش و آگاهی بخشی درباره سرطان
- حمایت اجتماعی در یک محیط گروهی
- داروهای افسردگی یا اضطراب
- ورزش
علم روانشناسی در کمک به بیماران سرطانی بسیار موفق عمل کرده است. سرطان و روانشناسی سلامت رابطهای تنگاتنگ با یکدیگر دارند. در واقع روانشناسی سلامت به دنبال این است که چه عوامل روانشناختی بر سلامت و بیماری جسمانی اثرگذار هستند، کسب اطلاعات در این زمینهها کمک بزرگی به بیماریی مثل سرطان است.
ابعاد روانی سرطان
احساسات رایج در طول بیماری سرطان شامل اضطراب، پریشانی و افسردگی است. نقشها در خانه، مدرسه و محل کار میتوانند تحت تاثیر قرار گیرند. مهم است که این تغییرات را بشناسید و در صورت نیاز کمک بگیرید.
- اضطراب به معنای احساس ناراحتی، نگرانی یا ترس در مورد یک موقعیت واقعی یا احتمالی است.
- احساس افسردگی در بیماران سرطانی، خانوادهها و مراقبان بسیار شایع است.
- پریشانی یک احساس، فکر، وضعیت یا رفتار ناخوشایند است.
فقط شنیدن کلمه “سرطان” توسط پزشک میتواند تأثیر عمیقی بر شخص بگذارد. تشخیص سرطان شروع یک سفر طولانی است که میتواند بر سلامت جسمی، سلامت روانی و روابط با عزیزان تأثیر بگذارد. بیماران در حین درمان جنبههای فیزیکی سرطان، نباید از مسائل عاطفی مرتبط با سرطان غافل شوند. یکی از بهترین کارهایی که بیماران میتوانند برای بهبود کیفیت زندگی خود انجام دهند این است که درباره سرطان خود بیشتر بدانند. این امر میتواند باعث شود که بیماری کمتر مرموز و ترسناک به نظر برسد.
در روانشناسی سرطان گفته میشود که داشتن نگرش واقع بینانه و درک اینکه سرطان میتواند بر بسیاری از جنبههای زندگی تأثیر بگذارد مفید است. بیماران نباید از گفتن احساس خود به پزشک خود بترسند، مخصوصاً زمانی که این موضوع شامل نگرانی است. برخی از افراد از پذیرش کمک روانشناختی احساس ناراحتی میکنند زیرا باور دارند این کمک فقط برای افراد ضعیف یا غیرمنطقی است.
شبکه حمایت اجتماعی در سرطان
شبکه حمایت اجتماعی بیمار شامل اعضای خانواده، همسر، فرزندان و دوستان است. حمایت اجتماعی همچنین میتواند به شکل گروههای حمایتی با حضور درمانگر باشد. به همین دلیل مهم است که مراقبان به نیازها و نگرانیهای منحصر به فرد عزیزشان گوش دهند. برای مثال، آنها باید بدانند که بیمار تمایل به اشتراک گذاشتن و دانستن اطلاعات در مورد سرطان، گزینههای درمانی، و پیش آگهی دارد یا خیر. بیماران نباید از درخواست کمک از عزیزان و دوستان خود هراس داشته باشند. افراد در شبکه حمایت از بیمار باید به موقع به قرار ملاقات برسند، اگر قرار است از کودکان فرد مبتلا نگهداری شود، بچه ها را به موقع تحویل بگیرند یا فقط برای گوش دادن به نگرانیهای بیمار همیشه آماده باشند.
در روانشناسی سرطان مشخص شده است که فقدان حمایت اجتماعی با سطوح بالاتر اضطراب و کیفیت زندگی پایین در بیماران سرطانی مرتبط است. بروز کمتر افسردگی با توانایی اعضای خانواده در بیان آشکار احساسات به بیمار مرتبط است. هنگامی که بیماران قادر به دادن آزادانه اطلاعات به اعضای خانواده خود باشند، اضطراب نیز کمتر دیده میشود. مهمتر از همه، بیماران سرطانی که فاقد حمایت اجتماعی هستند، تمایل بیشتری به مرگ دارند و خطر خودکشی بیشتری برایشان وجود دارد.
درمان مشکلات روانی بیماران مبتلا به سرطان
یک شبکه حمایت اجتماعی خوب با افزایش کیفیت زندگی بیماران سرطانی که تحت درمان هستند مرتبط است. تقریباً تمام مطالعات مزایای روانی را برای بیماران سرطانی که در گروههای حمایتی شرکت میکنند نشان دادهاند. اکثر بیمارانی که در گروههای حمایتی شرکت میکنند، احساس رضایت عاطفی بیشتری دارند، برای مدیریت عوارض جانبی درمان کمک میگیرند و درد و اضطراب کمتری را تجربه میکنند. ابتلا به سرطان ممکن است نحوه ارتباط بیمار با خانواده، دوستان و همکاران را تغییر دهد. بیماران در بسیاری مواقع متوجه میشوند که استرس ناشی از تشخیص و درمان سرطان، روابط آنها را با عزیزانشان تقویت میکند. در مقابل روابط دیگر میتواند به طور غیرمنتظرهای منجر به ناامیدی شود.
پس از پایان درمان، برخی از دوستان، خانواده یا همکاران به دلیل اعتقاد به ناپدید شدن سرطان، حمایت کمتری از خود نشان میدهند. آنها ممکن است به دلیل اضطراب و سایر احساسات غیرحمایت کننده به نظر برسند.
روانشناسی سرطان میگوید، یک بازمانده سرطان علاوه بر برخورد با احساسات خود، ممکن است مجبور شود با دوستان و خانواده خود نیز با احساسات غمگینی و عدم اطمینان کنار بیاید. همه به زمان بهبودی نیاز دارند، چه بازمانده سرطان و چه نزدیکانشان.
برخورد با سرطان در سنین مختلف
اعضای خانواده و دوستان در سنین مختلف با چالشهای مختلفی روبرو هستند. به عنوان مثال، کودکان خردسال ممکن است خود را متقاعد کنند که به نوعی مقصر ایجاد سرطان در بدنشان هستند. از سوی دیگر، نوجوانان ممکن است برایشان مشکل باشد که با این شرایط کنار بیایند، زیرا احساس میکنند درست زمانی که شروع به رهایی و به دست آوردن استقلال کرده بودند، مجبور به بازگشت به خانواده شدهاند.
در روانشناسی سرطان بیان میشود که تغییرات ظاهری در بیماری سرطان باعث میشود بیماران هویت اجتماعی و جنسی خود را بهعنوان «مرد» یا «زن» زیر سوال ببرند. این مسأله برای افراد در هر سن، جنسیت، فرهنگ، انواع سرطان صادق است.
سرطان و روانکاوی
در روانشناسی بیماری سرطان در پژوهشهای متعدد مفید بودن رویکردهایی مثل رویکرد شناختی-رفتاری، معنویت درمانی، مایندفولنس ثابت شده است. در مطالعهای در مورد اثرات درمان روانکاوانه بر احتمال مرگ ناشی از سرطان نشان داده شده است که روانکاوی پس از هفت سال پیگیری تأثیر منفی قابل توجهی بر بقا دارد. رویکردهای دیگر به نظر میرسد مفیدتر باشند هرچند به نظر میرسد که مطالعات بیشتری لازم باشد.
سرطان و اختلالات روانی
اختلالات روانپزشکی رایج مشاهدهشده در بیماران سرطانی در پژوهشهای مختلف در کشورهای مختلف مشابه بوده است. بروز اختلالات روانپزشکی در بیماران سرطانی 97.5 درصد است. شایعترین دلیل برای مشاوره، ارزیابی روانپزشکی (35%)، پس از آن اختلالات خواب (19%)، اضطراب یا ترس (18%) و افسردگی (18%) بوده است از نظر تشخیص روانپزشکی، اختلالات سازگاری (34 درصد) شایعترین، هذیان (17 درصد) و افسردگی اساسی (14 درصد) بودند.
عواملی مانند عود سرطان، سایر بیماریهای مزمن پزشکی، سابقه اختلالات روانپزشکی، حمایت اجتماعی ضعیف و درآمد کم خطر ابتلا به اختلالات سازگاری، اختلالات خلقی و اختلالات اضطرابی را افزایش میدهند.
اضطراب یک واکنش طبیعی به تشخیص سرطان است. وقتی افراد احساس خطر میکنند، سطح استرس آنها به طور طبیعی بالا میرود. سرطان میتواند بسیار خطرناک باشد و بسیاری از بیماران مضطرب میشوند. علائم شامل لرزش، ضربان قلب سریع یا نامنظم و سطوح شدید نگرانی است. ترس های مرتبط با اضطراب ممکن است باعث رنج روانی کافی برای جلوگیری از انجام فعالیتهای عادی بیماران شود. اضطراب میتواند در کیفیت زندگی بیماران و توانایی ادامه درمان سرطان آنها اختلال ایجاد کند. سطوح بالاتر بیخوابی، انتظار درد و افسردگی نیز ممکن است نتیجه اضطراب باشد. یک بیمار میتواند با یادگیری بیشتر در مورد سرطان خود، از طریق مداخلات روانشناختی و با کمک دارو، اضطراب خود را کاهش دهد.
افسردگی میتواند یک مسئله ذهنی بسیار مهم برای بیماران سرطانی باشد. تخمین زده میشود که 16 تا 25 درصد از بیماران سرطانی به افسردگی مبتلا میشوند.
مطالعات نشان دادهاند که اگر افسردگی درمان نشود، میتواند اثرات منفی بر سایر مشکلات سلامتی داشته باشد. افسردگی میتواند تصمیمگیری در مورد درمان را برای بیماران دشوار کند، بهبودی را کند، کند و خطر مرگ بیمار را افزایش دهد. بیماران مسنتر و زنان به ترتیب بیشتر از بیماران جوان و مردان از افسردگی مرتبط با سرطان رنج میبرند.
کلام پایانی
با توجه به شرایط بحرانی که فرد و خانوادهاش هنگام تشخیص بیماری سرطان با آن مواجه میشوند کمک گرفتن از یک روانشناس با دانش کافی و همدلی میتواند مسیر را راحتتر کند. کسی که در زمان اضطراب و افسردگی بتواند راهنماییهای درست را ارائه دهد و همچنین به فرد بیمار و اطرافیانش برای سازگار شدن با این موقعیت کمک کند. روانشناسی سرطان گرایشی نسبتاً جدید است که روانشناسان در آن برای کمک به بیماران سرطانی و نزدیکانشان تلاش میکنند.
معرفی نویسنده: پریسا ایازی
من کارشناسی روانشناسی بالینی و کارشناسی ارشد رو روانشناسی عمومی خوندم. علاقمند به حوزه مدیریت استرس و مراقبه هستم.
حدود ۱۵ سال سابقه کار در زمینه آموزش و کاربرد انواع تکنیکهای ریلکسیشن،مدیتیشن و مایندفولنس دارم.
در حال حاضر به عنوان درمانگر در زمینههای درمان انواع اختلالات اضطرابی، مشاوره نوجوان و بهبود روابط والدین و فرزند، مشاوره پیش از ازدواج فعال هستم.
No comment