مداخله در بحران یک ارزیابی پیشگیرانه و رواندرمانی مختصر است که پس از یک بحران شخصی یا گروهی انجام میشود تا احتمال آسیب یا پریشانی طولانی مدت را به حداقل میرساند.
اصطلاح مداخله در بحران میتواند به چندین رویکرد درمانی مختلف اشاره داشته باشد که در موقعیتهای بحرانی گوناگونی که افراد یا گروههایی از مردم را تحت تأثیر قرار میدهند، اعمال میشود. با این حال، وجه مشترک در میان این مداخلات، مدت کوتاه آنها و تمرکز آنها بر بهبود ثبات یک فرد (یا گروهی از افراد) است که به جای درمان اختلالات روانی طولانی مدت، تحت واکنش حاد به یک عامل استرسزا قرار میگیرند. زیربنای اکثر مدلهای مداخله در بحران چیزی است که به آن مدل سهگانه بحران گفته میشود. بر اساس این مدل، یک بحران دارای سه بخش یا جنبه است: 1) یک رویداد شتابدهنده 2) پریشانی شدید از طرف شخص درگیر در رویداد و 3) شکست روشهای معمول مقابلهای فرد، که باعث میشود فرد در سطح پایینتری نسبت به قبل از رویداد عمل کند و در مواجهه با عامل استرسزا مشکل داشته باشد. بر این اساس، میتوان دریافت که یک بحران شامل یک بعد ذهنی (واکنش فرد به پریشانی و از دست دادن موقت توانایی مقابله) و همچنین یک بعد عینی (رویداد تسریع کننده) است.
این عنصر ذهنی است که کانون مداخله در بحران است. در مداخله در بحران روانشناسی، مشاور به دنبال کمک به فرد مضطرب است که درک خود از عامل استرسزا را تغییر دهد و توانایی خود را برای عملکرد دوباره به دست آورد. بنابراین مداخله در بحران یک کارکرد آموزشی و همچنین درمانی دارد. در بسیاری از موارد، فرد در بحران از یادگیری راهبردهای مقابله ای بهتر و همچنین برآورده شدن نیازهای فیزیکی و عاطفی فوری سود می برد.
یک بحران میتواند به تروما، یک بلای طبیعی، بیماری روانی، بیماری پزشکی، قربانی شدن، غم و اندوه یا تغییرات روابط اشاره کند. کنار آمدن با یک بحران برای هر کسی دشوار است و بسیاری از اوقات بحرانها موقعیتهای تکرار شوندهای برای فردی است که از بیماری روانی یا اختلال مصرف مواد رنج میبرد.
یک بحران ممکن است باعث شود که فرد توانایی مقابله با استرس، ضربه، اندوه، گناه، شرم یا هر معضل دیگری را نداشته باشد که باعث شود تعادل روانی خود را از دست بدهد.
ناتوانی فرد در مقابله با بحران ممکن است خود را با علائم زیر نشان دهد:
در بیشتر موارد، مداخله در بحران و بحران بدون اطلاع قبلی اتفاق میافتد. انجام یک ارزیابی مداخله در بحران در سریعترین زمان ممکن برای کمک به فرد برای بازیابی حس کنترل و تعادل در زندگی خود، ضروری است.
جرالد کاپلان (1964) یک موقعیت بحرانی را شامل یک دوره نسبتاً کوتاه عدم تعادل روانی در فردی میداند که با موقعیت خطرناکی مواجه میشود. فرد در حال حاضر نه میتواند از آن فرار کند و نه مشکل خود را حل کند.
مداخله در بحران در شرایطی مانند موارد زیر مطرح است:
مداخلات شامل کمک به فرد یا خانواده در حل مشکل فعلی با یادگیری راههای بهتر و امیدوارانه سالمتر برای مقابله با شرایط خطرناک است. بنابراین مداخله در بحران بر موقعیت مشکل فوری متمرکز است، نه بر اختلالات طولانی مدت یا الگوهای شخصیتی تثبیت شده. در مدل مداخله در بحران، مددکار در تقویت توانایی فرد برای رویارویی با مشکل فعلی زندگی دخالت دارد. مداخله برای مشکلات خاص تعارض بین فردی، ناکارآمدی نقش و تدارکات زندگی است.
اولین مرحله مداخله در بحران، مرحله ارزیابی است، که در طی آن زمان، یک فرد از نظر تأثیر یک بحران بر وی و وضعیت روانی ارزیابی میشود. ارزیابی بحران به شکل مصاحبه انجام میشود، که به مشاور اجازه میدهد تا با سابقه بحرانهای گذشته بیمار، فراوانی آنها و نحوه تأثیر آن بر وضعیت عاطفی یا روانی فرد آشنا شود.
سه مرحله ارزیابی وجود دارد که باید در شرایط بحرانی انجام شود:
روشهای مداخله در بحران متعددی وجود دارد که هدف همه آنها بازگرداندن ثبات در افرادی است که تحت تأثیر یک بحران قرار گرفتهاند. فردی که با یک بحران سر و کار دارد ممکن است به شدت افسرده باشد و حتی دست به خودکشی بزند، بنابراین انجام این روشها به اطمینان از بهترین و سریعترین مراقبت ممکن کمک میکند.
سه مدل جامع را ایجاد میکنند که میتواند تقریباً در همه موقعیتهای بحرانی مورد استفاده قرار گیرد.
مدل مداخله بحران هفت مرحلهای که همچنین به عنوان مدل ارزیابی، بحران، مداخله، تروما، درمان ACT نیز شناخته میشود، به عنوان راهنمایی برای حل و فصل شرایط بحرانی و بازگرداندن اوضاع به حالت قبل از وقوع بحران طراحی شده است. مدل هفت مرحلهای اولین بار توسط آلوین رابرتز در سال 1991 ارائه شد.
هفت مرحله مدل ACT در زیر ذکر شده است:
مدل SAFER-R یک رویکرد درمانی محبوب برای مدیریت موثر یک موقعیت بحرانی است. مدل SAFER-R توسط جورج اورلی جونیور در سال 2001 ایجاد شد. درمان در این رویکرد از یک راهنمای ساده برای بازگرداندن فرد به عملکرد مشابه قبل از وضعیت بحران پیروی میکند.
مدل SAFER-R شامل شش مرحله است:
10 مرحله مدیریت استرس تروماتیک حاد فهرستی جامع از مراحل بازگرداندن تعادل و ثبات روانی در فردی است که از ترومای بحران رنج می برد.
10 مرحله ATSM عبارتند از:
فردی که بحران را تجربه میکند ممکن است از الکل به عنوان حس گریز یا برای مقابله با استرس ناتوان کننده در مواجهه با یک بحران استفاده کند. بسیاری از افراد در پاسخ به پریشانی عاطفی، ذهنی و جسمی ناشی از یک بحران دچار اختلال مصرف مواد میشوند. فردی که از اختلال مصرف مواد رنج میبرد، ممکن است در مصرف الکل یا مواد مخدر به نقطهای برسد که آسیب جدی به خود یا اطرافیانش وارد کند. یک اختلال همزمان وجود اختلالات روانی و مصرف مواد است که ممکن است در مقابله با بحران نیز مشکلاتی ایجاد کند. مداخله در بحران معمولاً برای درمان تروما و سایر مسائل بهداشت روانی استفاده میشود، اما بسیاری از افرادی که از مصرف مواد رنج میبرند در نتیجه یک موقعیت بحرانی دچار عود مصرف میشوند. بسیاری از افرادی که برای مقابله با بحران مقدار زیادی مواد مخدر یا الکل مصرف میکنند هنوز به دارو وابسته نیستند، بنابراین مهم است که در اسرع وقت مداخله کنیم. مداخله در بحران ممکن است به فرد کمک کند تا تکنیکهای مقابله سالم را برای جایگزینی الکل یا سایر مواد مخدر قبل از تبدیل شدن به یک مسئله بزرگتر بیاموزد.
مداخله در بحران ممکن است طیف وسیعی از متخصصان از جمله روانپزشکان، مشاوران، روانشناسان، افسران پلیس، آتش نشانان، کارکنان فوریت های پزشکی، پرستاران، پزشکان و پرسنل ارتباطات را شامل شود.
روانشناسی مداخله در بحران به بیمارانی که از بیماری روانی یا اختلال عاطفی رنج میبرند کمک میکند تا ثبات خود را بازگردانند و از احساسات شدید ناشی از تغییر غیرمنتظره در زندگی خود عبور کنند.
در پاسخ به اینکه میانگین اقدامات مداخله در بحران چه مدت است، باید گفت جلسات مداخله در بحران از 20 دقیقه تا چند ساعت طول میکشد. مدت درمان بحران بسته به شدت بحران و یا وضعیت سلامت روانی فرد میتواند از یک جلسه تا چند هفته باشد.
مداخله در بحران یک مراقبت روانشناختی فوری و کوتاهمدت است که با هدف کمک به افراد در شرایط بحرانی به منظور بازگرداندن تعادل به عملکرد زیستی-روانی-اجتماعی آنها و به حداقل رساندن پتانسیل آسیبهای روانی طولانیمدت انجام میشود. تکنیک های رایج شامل مداخلات عاطفی (مانند کمک به فرد برای بیان احساسات ناشی از بحران)، مداخلات شناختی (مانند کمک به فرد برای حذف باورهای منفی که در بروز بحران نقش دارند)، وظایف رفتاری است. اهداف اولیه یک مددکار در یک بحران شناسایی، ارزیابی و مداخله است و اینکه هر چه سریعتر فرد را به سطح قبلی خود بازگرداند و برای کاهش هر گونه تأثیر منفی بر سلامت روان در آینده اقدام کند.
4هدف مداخله در بحران عبارتند از:
مداخله در بحران اهمیت بسیار زیادی دارد زیرا نبود آن میتواند منجر به آسیبهای جدی روانی و بدتر از همه خودکشی شود. مداخله در بحران باید به موقع و در دسترس باشد. در کشور ما نیز اورژانس اجتماعی با شماره 123 به ارائه خدمات در بحرانها میپردازد.
در پاسخ به این پرسش که مرکز مداخله در بحران چیست؟ باید گفت خدمات مداخله در بحران به اورژانس اجتماعی مربوط میشود. مرکز مداخله در بحران به عنوان مرکز محور در برنامه اورژانس اجتماعی است که دو بخش تخصصی و نگهداری موقت دارد. بخشهای اورژانس اجتماعی شامل مرکز مداخله در بحران، پایگاه خدمات اجتماعی، خط تلفن 123، خدمات سیار اورژانس اجتماعی است. اقدامات اورژانس اجتماعی شامل پذیرش، خدمات تخصصی، ترخیص و پیگیری پس از ترخیص است.
با توجه به اهمیت موضوع آگاهی بخشی در مورد خدمات موجود شاید بتواند جان یک نفر را نجات دهد. در آگاهی بخشی جامعه هر یک از ما به عنوان یک عضو نقش بسزایی داریم. بسیاری افراد اصلاً از وجود اورژانس اجتماعی و شماره 123 آگاه نیستند و یا ناامید از دریافت خدمات هستند. با وجود این به همت سازمان بهزیستی کشور برنامه اورژانس اجتماعی در سال 1378 راه اندازی شده است و در سال 1392 مرکز هماهنگی فوریتهای اجتماعی به عنوان مرکزی مستقل افتتاح شد.
امید که قربانیان بحرانها شامل کودکان و همسران آزار دیده، زنان و دختران آسیب دیده، نوجوانان فراری، افراد دارای قصد خودکشی، خانوادههای درگیر در بحران هر روز کمتر شود و موارد اورژانس اجتماعی مانند کودک آزاری مشاهده نگردد.
من کارشناسی روانشناسی بالینی و کارشناسی ارشد رو روانشناسی عمومی خوندم. علاقمند به حوزه مدیریت استرس و مراقبه هستم.
حدود ۱۵ سال سابقه کار در زمینه آموزش و کاربرد انواع تکنیکهای ریلکسیشن،مدیتیشن و مایندفولنس دارم.
در حال حاضر به عنوان درمانگر در زمینههای درمان انواع اختلالات اضطرابی، مشاوره نوجوان و بهبود روابط والدین و فرزند، مشاوره پیش از ازدواج فعال هستم.