Studio portrait of emotive happy feminine woman with curly hair, wearing casual hoodie and sunglasses showing ok sign and pointing left with index finger, smiling with excitement over gray background.


قبل از هر چیز باید بدانیم هوش هیجانی چیست؟

هوش هیجانی یا (EI) به توانایی درک، کنترل و ارزیابی هیجانات گفته می‌شود. برخی از پژوهشگران معتقدند که هوش هیجانی حاصل یادگیری است و می‌تواند تقویت شود، اما برخی دیگر از آن‌ها، ادعا می‌کنند که هوش هیجانی یک ویژگی ذاتی است. کاملاً روشن است که توانایی ابراز و کنترل هیجان، در کنار درک، تفسیر و پاسخ به هیجان دیگران، بسیار ضروری و قابل اهمیت می‌باشد.

دنیایی را تصور کنید که در آن متوجه نمی‌شوید که دوستتان غمگین است یا همکارتان بسیار خشمگین می‌باشد. حتی تصورش هم دور از باور است! روانشناسان، این توانمندی را هوش هیجانی می‌دانند و حتی برخی از آن‌ها، نقش هوش هیجانی در موفقیت‌های زندگی را از IQ، مهم‌تر می‌دانند.

هوش هیجانی چه مؤلفه‌هایی دارد؟

پژوهشگران معتقدند که هوش هیجانی چهار سطح مختلف دارد: درک هیجانی، توانایی استدلال هیجانی، فهم هیجان و توانایی مدیریت هیجان‌ها.

  • ادراک هیجان‌ها: اولین قدم برای شناسایی هیجان‌ها، درک دقیق و با جزئیات آن‌هاست. در بسیاری از موارد، این مرحله شامل درک و دریافت سیگنال‌های غیرکلامی مثل زبان بدن و بیانات چهره‌ای می‌باشد.
  • استدلال توسط هیجان‌‌ها: گام بعدی، استفاده از هیجان‌ها برای ارتقا و تقویت تفکر و سایر فرآیندهای شناختی است. هیجان‌ها، به ما کمک می‌کنند تا اطلاعات را اولویت‌بندی کنیم و به آن‌ها توجه کرده و واکنش نشان دهیم. علاوه بر این، به اطلاعاتی که توجه ما را جلب کرده نیز، واکنش عاطفی نشان می‌دهیم.
  • فهم هیجان‌ها: هیجان‌هایی که ادراک می‌کنیم، می‌توانند حامل معناهای متفاوتی باشند. به عنوان مثال، وقتی که فردی خشم خود را ابراز می‌کند، فرد مقابل این خشم را تفسیر می‌کند و به دنبال علت رفتار پرخاشگرانه، می‌گردد. تصور کنید که رئیس شما، عصبانی است و رفتار پرخاشگرانه دارد، شما چگونه رفتارش را تفسیر می‌کنید؟ آیا به این علت عصبانی است که کارتان را خوب انجام نداده‌اید؟ یا در مسیر رسیدن به کار، بخاطر سرعت غیر مجاز جریمه شده؟ شاید هم فکر کنید روز قبل، با همسرش مشاجره داشته است.
  • مدیریت هیجان‌ها: توانایی مدیریت هیجان‌ها به صورت مؤثر، مؤلفه‌ی ضروری هوش هیجانی است که در بالاترین سطح رقم می‌خورد. تنظیم هیجان و پاسخ مناسب به هیجان‌های خود و دیگری، از جنبه‌های مهم مدیریت هیجان‌ها هستند.

این چهار مورد مطرح شده، بر اساس پیچیدگی طبقه‌بندی شده‌اند و در سطوح اول، فرآیندهای ساده‌تری در قیاس با سطوح بالاتر اتفاق می‌افتد. به عنوان مثال، در گام‌های ابتدایی توانایی شناسایی و اداراک پیام‌های مرتبط با هیجان‌هاست، در حالی که در گام‌های بعدی، پردازش‌های آگاهانه بیشتری رقم می‌خورد و فرآیندهایی همچون تنظیم هیجان به کار گرفته می‌شود.

عادت ها و رفتار افراد با هوش هیجانی بالا

نکته‌ی جالب اینجاست که بدانیم افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، عادات و رفتارهای خاصی دارند که به توانایی آن‌ها در درک و فهم دقیق هیجان‌های خود و دیگران کمک می‌کند.

آیا کسی را می‌شناسید که کاملاً با هیجان‌های خود منطبق باشد و آن‌ها را به صورت مناسب ابراز کند؟ کسی که توانایی درک احساسات دیگران را دارد و می‌تواند با دیگران همدلی کند؟ این فرد احتمالاً هوش هیجانی بالایی دارد. همانطور که گفتیم، هوش هیجانی با چهار مهارت عمده شناسایی می‌شود.

اما در ادامه برای شما از عادات این دسته از افراد می‌گوییم. تک به تک این کارها را بررسی کنید و ببینید شما چقدر از آن‌ها را انجام می‌دهید. از خودتان این آزمون را بگیرید که آیا هوش هیجانیتان بالاست یا از آن دسته از افرادی هستید که کمتر این مهارت‌ها را دارید. تمرین کنید تا این موارد را به زندگی خود اضافه کنید و فصل جدیدی از آن را آغاز کنید.

  • افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، به احساسات خود توجه می‌کنند:

دانیل گلمن، روانشناس و نویسنده، خودآگاهی را یکی از مؤلفه‌های کلیدی هوش هیجانی می‌داند. خودآگاهی توانایی تشخیص خُلق، هیجان و احساسات است. بخشی از خودآگاهی نیز شامل درکی است که شما از اثرات احساسات و خلق خود بر دیگری دارید. این توانمندی برای بررسی و نظارت حالات هیجانی خود، یکی از اساسی‌ترین ویژگی‌های هوش هیجانی است.

  • آن‌ها احساسات دیگران را درک می‌کنند.

همدلی یکی دیگر از اجزای اساسی هوش هیجانی است که شامل توانایی درک احساسات دیگران می‌باشد. به منظور برقراری تعاملات سازنده در ابعاد مختلف زندگی، مثل کار، تحصیل، روابط صمیمانه، بسیار مهم است که در درک و شناسایی هیجانات دیگران توانمند باشیم. به عنوان مثال در شرایط که همکار شما عصبی یا ناراحت است، درکی که شما از احساسش دارید و همدلی که با او دارید، می‌تواند به شما کمک کند تا پاسخی مناسب به او ارائه دهید.

  • آن‌ها قادرند هیجان خود را تنظیم کنند.

خودتنظیمی، اصل مهمی است که در هوش هیجانی مطرح می‌شود. درک و شناسایی هیجانات بسیار مهم است، اما اگر در استفاده از این دانش تلاشی ناتوان باشید، نتیجه‌ای نخواهید گرفت. افراد باهوش هیجانی بالا، قبل از اینکه براساس هیجان خود عمل کنند، فکر می‌کنند. اگر چه با هیجان خود سازگار هستند و می‌توانند آن را تنظیم کنند، اما اجازه نمی‌دهند فرمان زندگی به دست هیجانشان افتد و احساسات بر زندگیشان حاکم شوند.

  • آن‌ها انگیزه دارند.

این دسته از افراد، برای رسیدن به اهدافشان انگیزه دارند و می‌توانند رفتار و احساساتشان را به گونه‌ای تنظیم کنند که به اهداف بلند مدت خود برسند. آن‌ها ممکن است گاهی برای ایجاد تغییرات در زندگی خود احساس نگرانی کنند اما می‌دانند که مدیریت این ترس بسیار مهم است. آن‌ها می‌دانند که با مدیریت این ترس و یک جهش، می‌توانند تغییر ایجاد کنند و زندگی بهتری برای خود بسازند و در مسیر رسیدن به اهداف و خواسته‌هایشان، قدم به قدم پیش روند.

  • آن‌ها مهارت‌های اجتماعی بالایی دارند.

افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، اغلب تمایل دارند تا مهارت‌های اجتماعی قوی نیز داشته باشند، شاید به این علت که توانایی سازگاری با هیجانات خود و دیگری را دارند و می‌توانند در روابط، سازگارانه رفتار کنند. آن‌ها می‌دانند که چطور به صورت مؤثر با مردم ارتباط بگیرند و با رفتار سازگارانه، برای حفظ روابط اجتماعی سالم و ارتباطات مثبت خود، سرمایه گذاری کنند.

  • آن‌ها برای حرف زدن درباره‌ی احساساتشان مشتاقند.

گاهی اوقات، برخی افراد با احساسات خود سازگارند و به صورت همدلانه با خود رفتار می‌کنند، اما با اشتراک گذاشتن احساساتشان با دیگران مشکل دارند. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند نه تنها احساسات را درک می‌کنند، بلکه به درستی می‌دانند که چطور باید آن‌ها را ابراز کنند. اما شاید در ذهنتان این سؤال پیش آمده باشد که منظور از ابراز مناسب هیجان چیست؟ موقعیتی را تصور کنید که یک روز سخت کاری داشتید و بسیار خسته‌اید و درباره‌ی روند جلسه و حرف‌هایی که رد و بدل شده، عصبی هستید. ابراز نامناسب این احساسات، اینگونه خواهد بود که بعد از برگشت به خانه، با اهالی خانه مشاجره کنید یا به رئیس خود، ایمیلی بزنید و از او شکوه و شکایت کنید. شیوه‌ی مناسب‌تر ابراز این هیجان، می‌تواند به این صورت باشد که با تمام خستگی و هیجان منفی که تجربه کردید، به خانه برگشته و درباره‌ی آنچه شما را ناراحت و خسته کرده، با اهل خانه صحبت می‌کنید یا برای آرام شدن به پیاده‌روی می‌روید و برای جبران کم کاری امروز، برنامه‌ریزی می‌کنید تا روز بعد آن را برای رئیستان ارائه دهید.

  • آن‌ها می‌توانند دلایل زیربنایی هیجان‌های خود را به درستی شناسایی کنند.

تصور کنید که از همکار خود عصبی و کلافه‌اید. همانطور که احساسات خود را ارزیابی می‌کنید، آنچه حقیقتاً شما را عصبی کرده را بررسی کنید. آیا ناراحتی و خشم شما حقیقتاً بخاطر کار همکارتان است؟ یا احساس منفی کنونی شما برمی‌گردد به فشار و مسئولیت زیادی که رئیستان بر دوش شما گذاشته؟ افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، با دقت موقعیت را بررسی می‌کنند و می‌توانند منبع هیجان خود را به درستی شناسایی کنند. در ابتدا شاید به نظر آسان برسد، اما واقعیت زندگی هیجانی ما پیچیده‌تر و مبهم‌تر از این حرف‌هاست! در واقع هنگامی که پای احساسات قوی همچون عشق و خشم در میان است، تمیز و تشخیص ریشه‌ی این احساسات اصلاً کار آسانی نیست.

چگونه هوش هیجانی خود را تقویت کنیم؟

همانطور که تا اینجای مقاله هم اشاره کردیم، هوش هیجانی بسیار مهم است. اما برای بهبود مهارت‌های اجتماعی و افزایش هوش هیجانی چه باید کرد؟

گوش کنید!

اگر می‌خواهید بفهمید که مردم چه حسی دارند، اولین قدم توجه کردن به آن‌هاست. برای گوش دادن به آنچه که اطرافیان می‌گویند زمان بگذارید و سعی کنید با دقت به آن‌ها گوش دهید. حواستان به تمامی جزئیات باشد، چه کلامی و چه غیرکلامی. زبان بدن می‌تواند پیام‌های مهمی برای شما داشته باشد. وقتی متوجه شدید که فرد مقابلتان چه احساسی دارد، حتماً عوامل مختلفی که می‌تواند در شکل گیری آن احساس نقش داشته باشد را مورد بررسی قرار دهید و همه را در نظر بگیرید.

همدلی کنید.

شناسایی هیجانات بسیار مهم است. اما از آن مهم‌تر این است که گاهی بتوانید از دیدگاه دیگری، ماجرا را تماشا کنید. بتوانید با کفش‌های او قدم بزنید و از منظر فرد مقابلتان به قضیه نگاه کنید تا دیدگاهش را بفهمید. همدلی با دیگران را تمرین کنید. تصور کنید که اگر جای آن‌ها بودید چه احساسی داشتید. چنین کارهایی به شما کمک می‌کند تا درک هیجانی خود را نسبت به موقعیت‌های مختلف افزایش دهید و در طولانی مدت، مهارت‌های هیجانی قوی‌تر داشته باشید.

انعکاس دهید.

توانایی استدلال توسط هیجان‌ها، یکی از مهارت‌های مهم هوش هیجانی است. همیشه این را در نظر داشته باشید که هیجاناتتان، چطور رفتارها و تصمیم‌گیری‌های شما را تغییر می‌دهد. وقتی که به پاسخ‌های دیگران و واکنش‌های آن‌ها فکر می‌کنید، نقش هیجان‌هایشان را نیز در نظر بگیرید. از خود بپرسید که چرا این فرد اینطور احساسی دارد؟ آیا دلایل پنهانی هست که این احساسات را در او ایجاد کرده باشد؟ من اگر جای او بودم، چطور واکنش نشان می‌دادم؟ جستجو و پرسش چنین سؤال‌هایی به شما کمک می‌کند تا توجه بیشتری به هیجان‌ها داشته باشید و برای آن‌ها نقشی قائل باشید که نحوه‌ی تفکر و رفتار را تغییر می‌دهند.

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *