روانشناسی و کاربرد آن در گردشگری
اگر چه در این روزها و در شرایط بوجود آمده، سفر رفتن و گشت و گذار، چندان مثل قبل رونقی ندارد، اما تداعی خاطرات و تجارب مختلف و دوست داشتنی سفرهای گذشته و شکایت از نبودن فرصت برای سفر رفتن در این ایام، همه و همه میتواند نشاندهنده پیامدهای مثبت و حس و حال خوب سفر باشد که با از دست دادن موقتی آن، بیشتر از قبل قدرش را میدانیم! شما رفتن به سفر را در بهبود حالتان چه اندازه مؤثر میدانید؟ به نظر شما روانشناسی در سفر و گردشگری چه کاربردی دارد؟ در این مقاله اهمیت استفاده از روانشناسی در سفر و گردشگری را بررسی میکنیم.
گردشگری موضوعی است که از ابعاد گوناگونی قابل بررسی است، عموماً نیز این موضوع از دیدگاه اقتصادی و مدیریتی مورد بررسی قرار میگیرد، اما به لحاظ اجتماعی و روانشناختی، چطور میتوان گردشگری را مورد نظر قرار داد؟ به نظر میرسد سفر، تصویری است از گردشگر که شخصیت، نگرش، ارزشها و سبک زندگی او را نشان میدهد. علاوه براین همه میدانیم که سفر رویارویی با افراد دیگر و دنیای آنها با تمامی آداب و رسوم، ارزشها و عقاید مربوط به خودشان میباشد. بنابراین در این مواجهه که هر یک از دو طرف با دنیای ذهنی خاص خود، پا به دنیای واقعی و محل زندگی یکدیگر میگذارند، عوامل روانشناختی و اجتماعی اهمیت ویژهای خواهند داشت. هدف این مقاله نیز بررسی سفر و گردشگر، با دیدگاه روانشناسانه است.
روانشناسی گردشگری و نظریه
روانشناسی به طور کلی، رفتار افراد، تجارب و روابط آنها را بررسی میکند. روانشناسی اجتماعی، فرد را در ارتباط با گروههای اجتماعی مورد نظر قرار میدهد، این در حالی است که روانشناسی محیط زیست، تأثیرات محیط پیرامون را بر رفتار انسان بررسی میکند. در گردشگری، یافتههای روانشناسی اجتماعی و روانشناسی محیط زیست؛ برای درک رفتار، نگرش و انگیزههای گردشگران استفاده میشود. علاوه براین، گستردگی و تنوع فرآیندهای شناختی، پردازش اطلاعات و تفکر نیز در این حوزه مورد توجه متخصصان قرار میگیرد.
روانشناسی در سفر و گردشگری، بر مبنای روانشناسی عمومی به دنبال پاسخ این سؤالات است: چگونه گردشگری را تعریف کنیم؟ گردشگر کیست؟ چه چیزی باعث میشود تا گردشگر به سفر برود؟ گردشگر براساس وضعیت شخصیاش چه نیازهایی دارد؟ روند تصمیمگیری گردشگران در زندگی چگونه است؟
گردشگران اغلب به دنبال راه فرار از روند معمول و خستهکننده روزانه و در جستجوی ابعاد جدید، تجارب خاص و منحصر به فرد زندگی هستند. البته باید دانست که هر اقدام گردشگری نه تنها جنبههای شخصی و اجتماعی را در بردارد، بلکه نشاندهنده انگیزه نیز میتواند باشد. از آنجا که گردشگر، اوقات فراغت خود را در محیطی متفاوت از زندگی روزمره میگذراند، روانشناسی گردشگری با تجزیه و تحلیل رفتار و عملکرد او در این محیط متفاوت، مشخصاتش را توصیف میکند و تصویری کلی از ویژگیهایش ارائه میدهد. رفتار گردشگر مبتنی بر جنبههای اجتماعی، عاطفی، انگیزشی و شناختی است که جایگاه گستردهای را برای نظارت روانشناختی، ممکن میسازد. عناصر اصلی از دیدگاه روانشناسی گردشگری عبارتند از: انگیزه (نیازها)، انتظار، تصمیمگیری، رضایت و تجربه که شامل تجزیه و تحلیل روابط نیز هستند.
حال باتوجه به سلسله مراتب نیازهای مازلو (هرم مازلو) به توضیح بیشتر این موضوع میپردازیم.
باتوجه به آنچه مازلو در سلسله مراتب نیازهایش میگوید، ضروری است که نیازهای مردم را با در نظر گرفتن تجربه بدانیم، چیزی که میتواند برای گردشگری نیز سودمند باشد. صرفاً انگیزه مسافر مهم نیست، بلکه در درجه اول ارتباط بین ویژگیهای فردی، رضایت و عدم رضایت از تجارب گذشته است که میتواند تصویر ذهنی از مقصد را شکل دهد و بر انگیزه و عملکرد بعدی او تاثیر بگذارد. باید بدانیم که طبق سلسه مراتب نیازهای مازلو، ما در ابتدا به دنبال رفع نیازهای ابتدایی خود هستیم، بنابراین ضروری است که با در نظر گرفتن این سلسه مراتب، تجربه سفری مناسب را برای خود و همراهانمان رقم بزنیم. اما چگونه سطوح فردی سلسله مراتب نیازهای مازلو با عناصر کلیدی تحلیل شده از روانشناسی گردشگری مرتبط است؟
الف- رضایت از نیازهای فیزیولوژیک و امنیت (سطوح اول و دوم هر مازلو):
هر مقصد گردشگری باید این دو نیاز اساسی را برآورده کند.
– خوراک شناسی و تغذیه: توجه به تنوع و گستردگی سلایق منطقهای و سبک غذایی متفاوت مناطق بومی. به عبارتی دیگر هر محصولی متناسب با منطقه خاصی میباشد.
– اسکان: فراهم دیدن محل اسکانی که برای گردشگر امنیت و رفاه داشته باشد.
نیازهای امنیت به طور کلی نشاندهنده ویژگیهای مقصد، زندگی اجتماعی و خطر آسیبهای روانشناختی مرتبط با آن منطقه (جرم و جنایت، دزدی، مصرف دخانیات یا الکل، بزهکاری محیطی و فرهنگی) است.
سایر نیازهای سلسه مراتب مازلو، ممکن است بر اساس این که گردشگر با چه هدفی و در چه مقصدی حضور دارد، به صورت متفاوتی ظاهر شوند. به عنوان مثا،ل گاهی هدف گردشگر، جستجوگری درباره فرهنگ و آداب و رسوم مقصد مورد نظر و گاهی صرفاً پرستیژ اجتماعی و رفتن به هتلی با امکانات است.
ب) ارضای نیازهای اجتماعی (سطح سوم هرم مازلو):
این سطح از نیازهای اجتماعی با عضویت افراد در گروههای اجتماعی ارتباط دارد. اگر یک گروه محلی در مشاغل مرتبط با گردشگری مشارکت کند، روانشناسی گردشگری راهکارهای افزایش مهماننوازی و بهبود بخشی کیفیت این گروهها را مدیریت و از درگیریهای احتمالی بین فرد و گروه جلوگیری میکند. همچنین توجه به آداب و رسوم محلی، عادتها و روابط مرتبط به یک اجتماع خاص نیز اهمیت دارد. در مورد گردشگران (به ویژه هنگام سفرهای گروهی به مقصد مشترک) احساس موقتی عضویت در یک گروه نیز، اهمیت همین موارد را روشن مینماید. ایده و هدف اصلی گردشگری که انگیزه سفر نیز ایجاد میکند، اغلب ملاقات افراد از سایر کشورها، مکانها و فرهنگهای متنوع برای تبادل اطلاعات، تجارب، نگرشها و ارزشهای شخصی است. از طرف دیگر، این نکته را نیز باید در نظر داشت که آن سوی ماجرا، گاهی مشارکت در چنین سفرهایی با برنامهریزیهای خیلی دقیق و چارچوب مشخص، میتواند استرس را به دنبال داشته باشد و منجر به رفتارهای متناقض با اجتماع و گروه شود.
ج) ارضای نیازهای عزت نفس و خودشکوفایی (سطح 4 و 5 هرم مازلو):
این سطح رضایت گردشگر، با تحقق نیازهای سطح بالای هرم مازلو، بدست میآید. رابطه بین ارائه دهندگان خدمات گردشگری و گردشگر اهمیت زیادی دارد، زیرا تعهد و وفاداری گردشگر، به رضایت او از محصولات، خدمات و سایر موارد وابسته است. این رضایت، بنابر نیازها و خواستههای گردشگر، احساس خودشکوفایی را به دنبال دارد. چنین رضایتمندی در نهایت به پدیداری تجربه مثبت منجر خواهد شد. به معنای دیگر، سطح خودشکوفایی گردشگر؛ به مکان، ساختار و کیفیت خدمات گردشگری وابسته است. از طرف دیگر تجارب بسیار زیاد در طی سفر نیز میتواند اثر نامطلوبی به دنبال داشته باشد. روانشناسی باید در ایجاد و پایداری تجاربی تلاش کند که بیشترین سازگاری را با نیازها و علایق گردشگر دارند و در جهت تحقق آنچه در ذهن گردشگر درباره یک تعطیلات عالی است، گام بردارد.
روانشناسی گردشگری در عمل
انگیزه گردشگر، جایگاه او و همه عواملی که بر تصمیمگیری او تاثیر میگذارند، فاکتورها و ورودیهای اصلی روانشناسان برای تعریف شکل مناسب ارتباط با گردشگر و مقصد مناسب برای او است. روانشناسی گردشگری علاوه بر گردشگران و ساکنان محلی، همچنین به مسائل شخصی فعال نیز میپردازد. باتوجه به افزایش بیش از اندازه خدمات گردشگری در عصر حاضر، ارزش افزوده خدمات گردشگری توسط کیفیت خدمات و پرسنل مشخص میشود. موارد زیر تواناییهای اصلی پرسنل میباشد:
- برقراری ارتباط
- درک دیگران
- توانایی درک و احساس انتطارات گردشگر
- تعهد
- توانایی حل مسئله در موقعیتهای مختلف
پرسنل خوب باید مانند گزارشگران و خبرنگاران، عمل کنند! سخنان مسافران را به طور عمیق گوش دهند، به موضوعات کلیدی توجه کنند و به سرعت شاخصهای منفی را شناسایی کنند. با این حال، تمامی این موارد باید بدون ایجاد اختلال در حریم خصوصی و رفاه مسافران انجام شود. به عبارتی با رویکردی هوشمندانه، اطلاعات را فوراً تجزیه و تحلیل کنند و از خطاها درس بگیرند. بنابراین روانشناسی گردشگری باید ویژگیهای رایج پرسنل و انواع توانمندیهای آنها را برای چنین کاری در صنعت گردشگری تعریف کند. به طور کلی، پژوهشهای روانشناسی باید به صورت کاربردی در گردشگری نیز، جایگاه خود را داشته باشد. این قابل درک است اما ما احتمالاً این سؤال را بپرسیم:
آیا کارفرمایان در حوزه گردشگری، با منابع مالی محدود و تحصیلات خاص خود، میتوانند زبان خاص پژوهشگران روانشناسی را تفسیر کنند؟ و اگر چنین باشد، آیا آنها وقت کافی برای استفاده کاربردی توصیههای روانشناسان را دارند؟
به طور کلی در این مقاله با بررسی کاربرد روانشناسی در گردشگری به این نکته مهم اشاره شد که صرفاً دانستن راهبردهای بازاریابی برای پیشرفت صنعت گردشگری کافی نیست، بلکه کاربرد این راهبردها به همراه دانستن علایق گردشگر و مسافران اهمیت دارد. علاوه بر این، بازاریابی به تنهایی نمیتواند به پیشگیری یا کاهش آسیبهای زیست محیطی کمک کند. بلکه آنچه اهمیت دارد کاربرد نکات روانشناسی و بررسی چند جانبه مسئله گردشگری، است. همانطور که میدانیم گردشگری، رویارویی کشورها، شهرها، فرهنگها و آداب و رسومهاست که توسط انسانها با تفاوتهای فردی اتفاق میافتد. بنابراین مهم است که ابعاد مختلف آن بررسی شود و از دیدگاه روانشناسانه نیز تجزیه و تحلیل گردد.
No comment