ترومای دوران کودکی چیست؟

تروما به طور کلی پاسخ عاطفی فرد به یک تجربه ناراحت‌کننده است. برخلاف سختی‌های معمولی، رویدادهای آسیب‌زا معمولاً ناگهانی و غیرقابل پیش‌بینی هستند، تهدیدی جدی برای زندگی مانند آسیب بدنی یا مرگ دارند و احساس می‌شود خارج از کنترل فرد هستند. مهمتر از همه، رویدادها تا حدی آسیب زا هستند که احساس امنیت فرد را در جهان تضعیف می‌کنند و این حس را ایجاد می‌کنند که هر لحظه ممکن است فاجعه رخ دهد. 

از دست دادن والدین در دوران کودکی، تصادفات رانندگی، خشونت فیزیکی، تجاوز جنسی، تجارب جنگی نظامی، از دست دادن غیرمنتظره یکی از عزیزان معمولاً رویدادهای آسیب‌زا هستند و زمانی که هر یک از این موارد دردوران کودکی اتفاق بیوفتند ترومای کودکی خواهند بود. در این مقاله همراه ما باشید تا با تروما در دوران کودکی بیشتر آشنا شوید.

فهرست مطالب

آشنایی با انواع تروما

  • ترومای حاد نشان‌دهنده پریشانی شدید بلافاصله پس از یک رویداد یکباره و واکنش کوتاه مدت است. نمونه‌های رایج عبارتند از تصادف اتومبیل یا مرگ ناگهانی یک عزیز
  • ترومای مزمن می‌تواند از رویدادهای مضری که تکرار یا طولانی‌مدت می‌شوند ناشی شود. این نوع می‌تواند در پاسخ به قلدری مداوم، بی‌توجهی، سوء استفاده (عاطفی، فیزیکی، یا جنسی) و خشونت خانگی ایجاد شود.
  • ترومای پیچیده می‌تواند از تجربه رویدادهای آسیب‌زای مکرر یا چندگانه که امکان فرار از آن وجود ندارد، ایجاد شود. حس به دام افتادن از ویژگی‌های این تجربه است. مانند سایر انواع تروما، می‌تواند احساس ایمنی را در جهان تضعیف کند و باعث ایجاد هوشیاری بیش از حد و نظارت مداوم (و طاقت فرسا!) از محیط برای احتمال تهدید شود.
  • ترومای ثانویه یا جانشین از قرار گرفتن در معرض رنج دیگران ناشی می‌شود و می‌تواند به کسانی که در حرفه‌هایی که به آسیب‌ها و ضرب و جرح پاسخ می‌دهند، ضربه بزند، به ویژه پزشکان و مجریان قانون. با گذشت زمان، چنین افرادی در معرض خطر خستگی شفقت هستند، به طوری که آنها از سرمایه‌گذاری عاطفی روی افراد دیگر برای محافظت از خود در برابر تجربه پریشانی اجتناب می‌کنند.
  • در تعریف ترومای دوران کودکی باید گفت، تجارب نامطلوب دوران کودکی (ACE) طیف وسیعی از موقعیت‌های دشواری را پوشش می‌دهد که کودکان یا به‌طور مستقیم با آن‌ها روبرو می‌شوند یا در دوران رشد، قبل از اینکه مهارت‌های مقابله‌ای مؤثر را یاد بگیرند، شاهد آنها هستند. ACE ها می‌توانند روند طبیعی رشد را مختل کنند و آسیب عاطفی می‌تواند تا بزرگسالی ادامه‌دار شود. از دست دادن پدر و مادر؛ بی‌توجهی؛ سوء استفاده عاطفی، فیزیکی یا جنسی و طلاق از رایج‌ترین انواع تروما در کودکی هستند.

تأثیر ترومای دوران کودکی بر مغز

بر اساس گزارش شبکه ملی استرس تروماتیک کودک امریکا، 78 درصد از کودکان بیش از یک تجربه آسیب‌زا را قبل از پنج سالگی گزارش کردند.

ترومای کودکی، مغز در حال رشد را تغییر می‌دهد و هر چه زودتر پریشانی ایجاد شود، تأثیرات آن در بزرگسالی عمیق‌تر می‌شود. به طور خاص، بدرفتاری در دوران کودکی مانع از رشد هیپوکامپ، جایگاه حافظه بلند مدت می‌شود. هر چه تعداد حوادث نامطلوب در اوایل کودکی بیشتر باشد، اختلال در رشد هیپوکامپ بیشتر خواهد بود. 

سوء استفاده عاطفی تأثیر متفاوتی ایجاد می‌کند. کسانی که در دوران کودکی سوء استفاده عاطفی را گزارش کردند، نازک شدن قسمت‌هایی از مغز را نشان دادند که خودآگاهی (قشر پیشانی) را پردازش می‌کند و به ما کمک می‌کند تا احساسات خود را بفهمیم و با آنها کنار بیاییم (لوب گیجگاهی میانی). نازک شدن در این مناطق از مغز به توضیح میزان بالای اضطراب و افسردگی در افرادی که سوء استفاده عاطفی و بی‌توجهی را تجربه کرده‌اند، کمک می‌کند. 

خبر خوب این است که با وجود ترومای کودکی مغز با تجربیات جدید رشد می‌کند، سازگار می‌شود و تغییر می‌کند و ایجاد و حفظ ارتباطات اجتماعی از سلامت مغز محافظت می‌کند.

نمونه‌های ترومای کودکی

خواه این ضربه آزار جسمی باشد یا آزار عاطفی مانند غفلت یا آزار کلامی، اثرات دراز مدت ترومای کودکی، به خصوص اگر درمان نشود، می‌تواند بزرگسالی را ویران کند. موارد زیر نمونه‌هایی از تجربیات ترومای کودکی و تجربیات استرس‌زا هستند که می‌توانند منجر به اثرات طولانی مدت در بزرگسالی شوند.

  • آزار جسمی
  • سوء استفاده جنسی
  • سوء استفاده عاطفی
  • بی‌توجهی فیزیکی
  • غفلت عاطفی
  • مشاهده خشونت خانگی
  • استفاده از مواد در خانه
  • بیماری روانی در خانواده
  • جدایی والدین یا طلاق
  • زندانی شدن یکی از اعضای خانواده
  • مرگ ناگهانی در خانواده

اثر تروماهای دوران کودکی بر نیازهای فرد به گونه‌ای است که باید آسیب‌های حاصل از آن در ابعاد جسمانی، روانی و عاطفی به دقت بررسی شوند و بعد پاسخگوی نیازهای فرد و درمان وی بود.

آثار ترومای دوران کودکی در بزرگسالی

افرادی که از ترومای طولانی مدت رنج می‌برند ممکن است دچار اختلالات عاطفی مانند اضطراب شدید، خشم، غم و اندوه، گناه بازمانده، جدایی، ناتوانی در احساس لذت، اختلال استرس پس از سانحه شوند. آمیگدال بیش فعال می‌شود و واکنش بیش از حد آن منجر به ترشح هورمون‌های استرس می‌شود.

حاصل ترومای کودکی حل نشده برای بزرگسالی موارد زیر است:

1) اعتیاد و اختلالات سلامت روان

ترومای کودکی به شدت با افسردگی، اختلال مصرف مواد، اضطراب، اختلالات خوردن و سایر اختلالات سلامت روان که در بزرگسالی وجود دارد، مرتبط است. افرادی که در دوران کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند و به دنبال درمان مناسب نبوده‌اند، احتمالاً با حل تعارض دست و پنجه نرم می‌کنند و در بزرگسالی مهارت‌های مدیریت استرس ضعیفی دارند. در نتیجه، احتمال بیشتری دارد که یک فرد با ترومای کودکی از مواد مخدر یا الکل به عنوان مکانیسم مقابله برای مقابله با هر گونه درگیری درونی و همچنین برای مقابله با افسردگی یا اضطراب استفاده کنند.

2) جذب روابط ناسالم

معمولاً بزرگسالانی که ترومای کودکی را تجربه کرده‌اند، برای افراد دارای اختلال، افرادی که از نظر عاطفی در دسترس نیستند یا افراد آزاردهنده، جذاب هستند همین مسأله می‌تواند منجر به چرخه جدیدی از تروما شود. همچنان به دلیل تأثیرات ناخودآگاه خود از ترومای کودکی، با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند به طور مثال بسیاری از آنها روابط توهین‌آمیز را انتخاب می‌کنند.

3) از دست دادن خاطرات دوران کودکی

افرادی که ترومای کودکی داشته‌اند اغلب نمی‌توانند بخش بزرگی از این سال‌ها را به خاطر بیاورند که از آن به عنوان مسدود کردن یاد می‌شود. فرد ممکن است احساس کند کودکی وی دزدیده شده است و دچار مشکلاتی در کسب هویت و هویت خود در بزرگسالی شود.

4) اجتناب از روابط

افرادی که در دوران کودکی تجارب منفی رشدی را تجربه کرده‌اند ممکن است در بزرگسالی فاقد مهارت‌های اجتماعی باشند. در نتیجه، بسیاری از این بزرگسالان از نزدیکی با دیگران اجتناب می‌کنند. چنین افرادی احساس می‌کنند که برای درگیر شدن در روابط با دیگران بیش از حد ناقص یا آسیب دیده‌اند. از دست دادن تعاملات اجتماعی، روابط صمیمانه، مهارت‌های ارتباطی و مهارت‌های حل تعارض می‌تواند پیشرفت را در زندگی مختل کند و منجر به احساس بی‌ارزشی و محکومیت خود شود.  فراموش نکنید که این توصیف با افراد درونگرایی که در تنهایی خود انرژی می‌گیرند و علاقه به برقراری ارتباط هم دارند متفاوت است.

5) بیماری مزمن

ترومای کودکی و تجربیات آسیب‌زا می‌توانند در اعماق بدن نفوذ کنند و به استرس مزمن کمک کنند، که می‌تواند به سلامت جسمی آسیب برساند و در دراز مدت منجر به چاقی، دیابت، اختلالات خود ایمنی، بیماری قلبی و افزایش خطر ابتلا به برخی سرطان‌ها شود.

تاثیرات ترومای دوران کودکی

وقتی به تروما فکر می‌کنیم، بیشتر ما رنج و درد بی‌پایانی را تصور می‌کنیم که ناشی از حوادثی مانند جنگ خشونت آمیز یا مرگ خشونت آمیز یکی از عزیزان است. با این حال، ترومای دوران کودکی می‌تواند ناشی از رویدادهایی باشد که ظاهراً تأثیر بسیار کمتری دارند، مانند طلاق مشاجره آمیز والدین، مشاهده مصرف مواد توسط یکی از عزیزان یا آزار و اذیت مداوم. خاطرات ناراحت کننده به ویژه برای کودکان و نوجوانانی که هنوز از نظر شناختی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی در حال رشد هستند، می‌تواند بسیار آزار دهنده باشد.

آسیب ترومای کودکی در زمینه‌های مختلف عبارتند از:

  • شناخت: پردازش، حفظ، ایجاد ارتباطات، عملکرد اجرایی.
  • رفتارها: مقابله ناسازگار، مشکل در مدیریت احساسات شدید، عدم همدلی.
  • سلامت فیزیولوژیکی: خواب، غذا خوردن، عادات سلامتی روزانه، علائم پزشکی و جسمی.
  • سلامت اجتماعی عاطفی: کناره‌گیری اجتماعی، عزت نفس پایین، مشکل در انتقاد.
  • مغز: واکنش بیش از حد در آمیگدال، قشر جلوی مغز ، برانگیختگی بیش از حد.

علائم ترومای دوران کودکی در بزرگسالان

علائم ترومای کودکی می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • سرنخ‌های احساسی مانند اضطراب، تحریک‌پذیری، نوسانات خلقی، هوشیاری بیش از حد، بی‌حسی عاطفی، شرم، یا احساس گناه.
  • سرنخ‌های رفتاری، مانند مشکل در اقتدار یا انتقاد، چسبیدن، اجتناب، طغیان، یا کناره‌گیری.
  • سرنخ‌های فیزیکی، مانند خستگی، عصبانیت، فعالیت بیش از حد یا خیلی کم، یا علائم جسمی.

لازم به ذکر است که این شاخص‌ها همه چیز را شامل نمی‌شوند و می‌توانند با عوامل دیگری مانند ناتوانی‌های یادگیری یا مشکلات مربوط به شخصیت مرتبط باشند.

مغز سازگار شما در مقابل ترومای کودکی

مغز شما می‌تواند با یادگیری مهارت‌های جدید برای مدیریت احساسات دشوار، سازگار شود. شفایی که از تجربیات روان درمانی ناشی می‌شود عبارتند از:

  • یک رابطه ایمن، حمایتی و قابل اعتماد با درمانگر.
  • استراتژی‌های مدیریت استرس
  • کاوش در احساسات، افکار و اعمال.
  • پرورش نگاه تازه به مشکلات

رابطه درمانی، راهبردهای درمانی را برای بازماندگان فراهم می‌کند. همانطور که فرد یاد می‌گیرد با استرس کنار بیاید و احساسات دشوار را مدیریت کند، شیمی مغز در طول زمان تغییر می‌کند. افراد تحت درمان یاد می‌گیرند که خارج از درمان، روابط سالم را تقویت کرده و دنبال کنند.

رشد پس از سانحه چیست؟

بازماندگان سوء استفاده اغلب از طریق چیزی که روانشناسان آن را رشد پس از سانحه می‌نامند، شکوفا می‌شوند. شخصیت اغلب از ناملایمات رشد می‌کند. بسیاری از بازماندگان در نتیجه مستقیم تروما، نقاط قوت و استعدادهای منحصر به فردی پیدا می‌کنند. رشد ناشی از رویدادهای آسیب‌زا شامل:

  • اعتماد به نفس: “اگر بتوانم از این وضعیت جان سالم به در ببرم، می‌توانم از پس هر کاری بر بیایم”.
  • شجاعت: “خطرات بزرگی را پشت سر گذاشتم. خطرات روزمره در مقایسه با آن چیزی نیستند”.
  • سپاسگزاری: “از اینکه هنوز هستم و فرصت دارم سپاسگزارم. من از همه چیزهای کوچکی که در زندگی دارم،  قدردانی می‌کنم”.
  • همدلی: “من به دیگرانی که آسیب می‌بینند اهمیت می‌دهم. من احساس خوشبختی می‌کنم که می‌توانم از دیگران حمایت کنم”.

بازماندگان شرایط سخت و خاطرات دردناک با شرایط سخت سازگار می‌شوند و حتی شکوفا می‌شوند. وقتی از یک اکوسیستم سمی به یک اکوسیستم سالم‌تر حرکت می‌کنید، مغز شما با سوخت جدید سازگار می‌شود.

فرد آسیب دیده در روند درمان یاد می‌گیرد، به‌جای توجه به رنج‌هایی که در کودکی متحمل شده، با سپاسگزاری از محبت‌های عزیزانی که در حال حاضر کنارش هستند، زندگی کند. او بدترین رفتارهای انسانی را دیده اما ترجیح خواهد داد روی بهترین‌ها تمرکز کند. او از طریق روابط کاری، خانوادگی و اجتماعی خود احساس خواهد کرد که زندگی‌اش معنا و اهمیت دارد. روابط گرم می‌تواند انعطاف پذیری ما را در برابر استرس تقویت کند. تغییرات روانشناختی مثبت پس از تروما نیز زمانی امکان‌پذیر است که افراد مشکلات خود را بپذیرند و خود را به عنوان بازماندگان ببینند تا قربانیان تجربه ناگوار. شاید متناقض به نظر برسد، اما رشد پس از سانحه می‌تواند درست در کنار استرس پس از سانحه ( PTSD)  وجود داشته باشد.

آثار ترومای دوران کودکی در بزرگسالی

درمان ترومای کودکی در بزرگسالی

راه‌های درمانی متعددی برای افرادی که علائم تروما کوتاه‌مدت یا طولانی‌مدت را تجربه می‌کنند، وجود دارد.

  • تغییرات سبک زندگی یک گزینه درمانی اولیه است که باید در نظر گرفته شود. تغذیه سالم، ورزش، پرهیز از الکل و مواد مخدر، خواب کافی، ملاقات منظم با عزیزان و تاکید بر مراقبت از خود می‌تواند به تسکین علائم تروما کمک کند.
  • روان‌درمانی می‌تواند به فرد کمک کند تا انعطاف‌پذیری ایجاد کند، مهارت‌های مقابله‌ای را توسعه دهد و احساسات حل‌نشده‌ای که او را درگیر نگه می‌دارد، برطرف کند.
  • مواجهه درمانی و درمان شناختی ارزیابی مجدد، دو درمان قابل اطمینان‌تر برای تروما و PTSD هستند.
  • مراقبت‌های آگاهانه از تروما همه چیز را درمان می‌کند و آسیب‌های گذشته و مکانیسم‌های مقابله‌ای ناسازگاری را که فرد ممکن است برای زنده ماندن از تجربه ناراحت‌کننده خود اتخاذ کرده باشد، تشخیص می‌دهد. این مراقبت‌ها برای جوانان مبتلا به PTSD و اختلالات خلقی ناشی از سوء استفاده، خشونت یا غم و اندوه حل نشده، مفید است.
  • همچنین ممکن است از کتامین (K ویژه) برای تسریع بهبودی استفاده شود. قبل از جلسه روان درمانی تحت نظارت درمانگر تزریق می‌شود. تحقیقات نشان داده است که موثر است.
  • برای برخی افراد، نیاز به دارو نیز وجود دارد. دارو می‌تواند به بهبود عملکرد آنها کمک کند. مطالعات نشان می‌دهد که داروهای ضد افسردگی می‌توانند باعث رشد جدید در هیپوکامپ شوند. این رشد جدید به ترویج تغییرات رفتاری مثبت، مانند ورزش و معاشرت، کمک می‌کند تا از اضطراب و افسردگی بهبود یابند.

سخن پایانی

یکی از تصورات غلط رایج در مورد ترومای دوران کودکی این است که زندگی شما برای همیشه نابود شده است. برخی از افرادی که تروما را تجربه می‌کنند هویت قربانی را به خود می‌گیرند. کنار گذاشتن برچسب قربانی می تواند به فرد این امکان را بدهد که خود را به عنوان بازمانده نه قربانی ببیند و به او اجازه می‌دهد رشد کند و نسبت به آینده احساس خوش بینی داشته باشد.

به طور کلی فرض بر این است که صحبت در مورد احساسات و تجربیات منفی منجر به بهبودی می‌شود. با این حال داده‌ها نشان می‌دهند که تکرار خاطرات دردناک گاهی می‌تواند خطرناک باشد. در نتیجه، درمان بهتر است با دقت و بر اساس مورد به مورد به کار گرفته شوند. سفر هر کس از طریق تروما و ترومای کودکی متفاوت خواهد بود و درمان آن نیازمند یک متخصص با تجربه است.

معرفی نویسنده: پریسا ایازی

معرفی نویسنده: پریسا ایازی

من کارشناسی روانشناسی بالینی و کارشناسی ارشد رو روانشناسی عمومی خوندم. علاقمند به حوزه مدیریت استرس و مراقبه هستم.
حدود ۱۵ سال سابقه کار در زمینه آموزش و کاربرد انواع تکنیکهای ریلکسیشن،مدیتیشن و مایندفولنس دارم.
در حال حاضر به عنوان درمانگر در زمینه‌‌های درمان انواع اختلالات اضطرابی، مشاوره نوجوان و بهبود روابط والدین و فرزند، مشاوره پیش از ازدواج فعال هستم.

نظر شما درباره ترومای دوران کودکی چیست؟ از تجربیات خود برای ماروم بنویسید.
حال خوب و آروم با ماروم
درخواست مشاوره

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *