درد و رنج ناشی از جدایی در رابطه، حداقل یکبار برای همه ما پیش آمده است. گاهیاوقات تحمل دوری از عشق، شکست عشقی، جدایی یا طرد شدن واقعاً سخت است. در اکثر فیلمها و رمانها میبینیم که چطور با پایانهای خوش، این درد و رنج را انکار مینمایند.
وقتی شریکی را از دست میدهید، آینده برنامهریزیشدهای را که با او تصور میکردید، آن شوخیهای کوچکی که فقط برای شما خندهدار بودند، دسترسی آسانی که به یکدیگر داشتید را از دست میدهید. در برخی موارد حتی ممکن است یک دوست و رفیق را از دست بدهید. با این حال، زندگی پس از شکست عشقی نیز هنوز وجود دارد. درد شکست عشقی ممکن است غیرقابل تحمل به نظر برسد، اما احتمال وجود درد همیشه با عشق همراه است. هیچ راهی برای دوست داشتن بدون قرار گرفتن در معرض درد وجود ندارد.
وقتی شریک زندگیتان به عشق شما پاسخ نمیدهد، پذیرش آن برایتان سخت است؛ اما باید آن را بپذیرید و با جریان زندگی پیش بروید. شکست در رابطه عاطفی نشانه پایان زندگی نیست. این فقط به این معنی است که در سفر زندگی، همراهی شریک زندگی سابق شما قرار است راه را برای شخص دیگری باز کند و همین برای ما یک واقعیت تلخ است. مادامی که شکست در رابطه عاطفیتان را نپذیرید، نمیتوانید آن چیزی که ممکن است در آینده برایتان اتفاق بیفتد را ببینید.
اگرچه نمیتوان یک شبه شکست عشقی را پشت سر گذاشت؛ اما باید صبر پیشه کنید و کمی به خودتان زمان بدهید تا مسائل برایتان حل شود. در این مقاله به راههایی که ممکن است برای غلبه بر شکست عشقی مفید باشند، بپردازیم.
فهرست مطالب
شکست عشقی چیست؟
شکست عشقی به معنی شکسته شدن دل بر اثر پایان یافتن یک رابطه عاطفی و صمیمی به هر علتی غیر از مرگ است. شکست در رابطه عاطفی به معنای پایان همراهی با شریک زندگی شما است؛ همچنین میتواند به این معنی باشد که شما و شریک زندگیتان ممکن است با هم سازگار نباشید. رابطهای که تمام میشود مطمئنا بهترین و آخرین رابطه زندگی شما نیست. احتمالا رابطه بهتر و سالمتر هنوز در راه است.
علائم شکست عشقی
اغلب سخت است که بدانید اصلاً چه احساسی دارید. این قابل درک است؛ زیرا احتمال دارد غم، عصبانیت و کمبود انگیزه همپوشانی داشته باشند. یا اینکه یک چیز را احساس میکنید و آن را به چیز دیگری تبدیل میکنید. شایعترین علائم و واکنشهای پس از جدایی عبارتند از:
- غمگینی
- احساس گناه
- تنهایی
- خشم
- کاهش وزن
- کمبود خواب
- عزت نفس پایین
- إحساس فشار
- افسردگی خفیف
- اضطراب
- پشیمان شدن
- شرمندگی
- دلشکستگی
شکست عشقی و افسردگی
در حالی که احساس غم و اندوه و درد پس از جدایی طبیعی است، اگر علائم شما پس از چند هفته شروع به بهبود نکردند یا بدتر شدند، باید با پزشک مشورت کنید. برای تشخیص افسردگی، باید حداقل پنج علامت از ۹ علامت زیر را برای مدت حداقل دو هفته تجربه کنید:
- تقریباً هر روز در بیشتر ساعات روز احساس غمگینی، پوچی یا ناامیدی میکنید،
- از دست دادن علاقه به فعالیتهایی که زمانی از آنها لذت میبردید،
- کاهش وزن و کاهش اشتها یا افزایش اشتها و افزایش وزن،
- پرخوابی یا بیخوابی،
- افزایش حرکاتی مانند قدم زدن یا فشار دادن دست، یا گفتار و حرکت بسیار کندتر،
- احساس میکنید که در بیشتر روز انرژی ندارید،
- احساس بیارزشی،
- مشکل در تمرکز یا تصمیمگیری،
- افکار در مورد مرگ که به آن افکار خودکشی نیز میگویند.
افسردگی پس از جدایی ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد، اما برخی افراد در معرض خطر بیشتری هستند. علت افسردگی متفاوت است، اما اگر سابقه شخصی افسردگی یا اختلال خلقی دیگری دارید، ممکن است این احساسات را تجربه کنید. عوامل دیگری که ممکن است به افسردگی پس از جدایی کمک کنند عبارتند از تغییرات هورمونی یا تحمل همزمان تغییرات عمده دیگری در زندگی شما، مانند از دست دادن شغل یا از دست دادن یکی از عزیزان.
چگونه شکست عشقی را درمان کنیم؟
اگر میخواهید با پایان یک رابطه کنار بیایید، رفتارها، ضربالمثلها و کلیشههای تکراری معمولاً مفید نیستند. اگرچه ممکن است دیگران وقتی میگویند: «بهتر است که دوست داشته باشی و از دست داده باشی»، منظور خوبی داشته باشند. ارائه چنین گزارههایی در عمل برای کنار آمدن با احساساتتان چیز زیادی به شما نمیدهد.
بهبودی از دلشکستگی برای همه یکسان نیست. حتی ممکن است برای یک فرد در طول زندگی نیز متفاوت باشد و از یک رابطه به رابطه دیگر تغییر کند. هیچکس نمیتواند با هیچ درجهای از اطمینان به شما بگوید که چه مدت زمانی را برای بهبودی نیاز دارید، اما راههایی وجود دارد که میتوانید روند ترمیم قلب شکسته را به فرصتی برای یادگیری بیشتر در مورد خواستهها و نیازهای خود تبدیل کنید. در نهایت، شما میتوانید از این بینشها برای توسعه و تقویت مهارتهای مقابلهای سالم خود استفاده کنید. رشدی که تجربه میکنید به شما کمک میکند تا روابط آینده با دیگران و همچنین رابطهای که با خودتان دارید را به درستی هدایت نمایید.
پس از جدایی اشکالی ندارد که به خودتان فرصت دهید تا غم و اندوه از دست دادن را بپذیرید. نیازی نیست مستقیماً به حالت حل مسئله بپرید – در واقع، انجام این کار زمانی که به خود اجازه ندادهاید احساساتتان را به طور کامل درک و ابراز نمایید، ممکن است روند را طولانیتر و دشوارتر کند. در روزهای اولیه، سعی کنید در برابر میل به انزوا مقاومت کنید. غمگینی، احساس گناه، سردرگمی و سایر احساسات شدید ممکن است طاقتفرسا باشد. با افرادی که به شما اهمیت میدهند ارتباط برقرار کنید. برای کنار آمدن با تغییرات زندگی خود، به حمایت خانواده و دوستان خود نیاز دارید.
هنگامی که برای مرحله بعدی آماده شدید، در اینجا بایدها و نبایدهایی وجود دارد که به شما کمک میکند در روند بهبودی زودتر به نتیجه دلخواه برسید:
راههایی برای ترمیم قلب شکسته
1- اجازه ندهید احساسات شما حاکم و غالب باشد:
سعی کنید پایان یک رابطه را به عنوان یک شکست تلقی نکنید. در عوض، آن را به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد در نظر بگیرید. هر کس، خواه 15 ساله باشد یا 50 ساله، میتواند خود را بهتر بشناسد و روی بهبود مهارتهای ارتباطی خود کار کند. ممکن است در مورد رابطه، از جمله نحوه پایان آن، خشم زیادی داشته باشید. حتی ممکن است وسوسه شوید که از شریک سابق خود «انتقام دقیق بگیرید» یا در مورد مداخله یا مختل کردن زندگی آنها – از جمله روابط جدید – خیالپردازی نمایید. به خاطر داشته باشید که آزار رساندن به دیگری از درد شما کم نمیکند. در واقع، به احتمال زیاد احساس بدتری در شما ایجاد میکند و روند بهبودی شما را کند خواهد کرد.
2- از خودتان مراقبت کنید:
خودمراقبتی خوب شامل ابعاد عاطفی، جسمی و معنوی است. شما در هر زمینه نیازهای منحصر به فرد خود را دارید. اما برخی اقدامات کلی از خودمراقبتی وجود دارد که تقریباً برای همه مفید است؛ مانند رژیم غذایی مغذی، ورزش منظم، سیستم حمایت اجتماعی و استراتژیهایی برای مقابله با استرس. سعی کنید نسبت به خودتان صبور، لطیف، مهربان و بخشنده باشید. شاید دانستن اینکه درد جدایی فقط احساسی نیست کمککننده باشد. تحقیقات نشان داده است که افراد پس از شکست عشقی، دردهای فیزیکی از دست دادن را نیز احساس میکنند. هنگامی که در یک رابطه عاشقانه هستید، ممکن است بخش اصلی زندگی شما باشد، اما عشق رمانتیک تنها نوعی نیست که میتواند مفید واقع شود. به تقویت روابط با دوستان، خانواده و خودتان ادامه دهید. به خاطر داشته باشید که تمرین شفقت نسبت به خودتان این احتمال را افزایش میدهد که این نوع انرژی را از دیگران نیز جذب کنید. مراجعه به یک درمانگر قابل اعتماد، آگاه، ماهر و دلسوز، خودمراقبتی خوبی در هر برههای از تغییرات عمده در زندگی شما است؛ به ویژه زمانی که با از دست دادن دست و پنجه نرم میکنید.
3- در زمان گذشته گیر نکنید:
همه ما این تمایل را داریم که با «عینکهای خوشبینی» به زندگی خود یا برخی روابط خود نگاه کنیم. تأثیر «بازنگری گلگون» این است که شما ممکن است از دیدن مشکلات امتناع کنید و فقط روی بخشهای خوب ماجرا تمرکز کنید.گاهی اوقات، خاطرات خوب و بد ممکن است طوری به نظر برسند که در حال سر خوردن در یک حلقه بیپایان در ذهن شما هستند. این افکار مزاحم میتوانند روند بهبودی را کاهش دهند. اگرچه ممکن است دشوار باشد، سعی کنید دیدگاه خود را از دست ندهید. هیچ رابطهای بد نیست، اما هیچیک هم کامل نیستند. اگر در حال تجلیل از رابطه هستید یا متوجه می شوید که شریک سابق خود را بر روی قله آمال و آرزوهای خود قرار میدهید، ممکن است نشانه آن باشد که باید کمی فاصله عاطفی و شاید فیزیکی به خود بدهید. به عنوان مثال، ممکن است در عصر دیجیتال تلاش کنید تا از «تجسس و بررسی» شریک سابق خود از طریق رسانههای اجتماعی خودداری کنید. اگر نمیتوانید در برابر وسوسه مقاومت کنید، ممکن است زمان آن رسیده باشد که آنها را دیگر لایک نکنید یا حساب کاربریشان را به نحوی مسدود نمایید. اگر شریک عاطفی سابق شما رابطه جدیدی را شروع کند، دیدن پستهای او در رسانههای اجتماعی (حتی اگر همیشه نمایش دقیق واقعیت نباشد) ممکن است باعث شود احساسات قدیمی دوباره برای شما ظاهر شوند. همچنین میتواند مشغلهها و نشخوارهای ذهنی را با جنبههای حلنشده رابطهتان با آنها تقویت کند.
4- قدردان خاطرات خوبتان باشید:
حتی اگر رابطه شما با یک نتیجه تلخ تمام شده باشد، به احتمال زیاد، همه چیز بد نبوده است. طبیعی است که به نگریستن به جنبهها خوب رابطه، متوجه شوید که چیزهای خاصی را در مورد شریک سابق خود و عشقی که به اشتراک گذاشته شد، از دست دادهاید. در عین حال، ممکن است در فضای خالی که پس از پایان رابطه باقی میماند غرق شوید یا از اتفاقی که منجر به انحلال آن میشود عصبانی شوید. از بین بردن این تغییرات در احساسات بخشی از روند درمان است. وقتی خاطره خوشی به ذهنتان خطور کرد، به خودتان اجازه دهید برای آن قدردان باشید و از آن لذت ببرید – سپس به زندگیتان ادامه دهید.
5- نیازهای خود را انکار نکنید:
صادق بودن با خودتان در مورد نیازهایتان (مخصوصاً آنهایی که برآورده نمیشوند) میتواند یک روند دردناک باشد. ممکن است احساس کنید که نادیده گرفتن آنها آسانتر باشد، در حالی که در درازمدت درمان را برای شما دشوارتر میکند. تظاهر به اینکه نیازی ندارید رشد شما را غیرممکن میکند، هم در روابط خود با دیگران و هم در روابطی که با خودتان دارید. همواره به این سه سوال صادقانه پاسخ دهید: «من چه نیازی دارم؟»، «من چه میخواهم؟»، «من چه احساسی دارم؟».
6- نیازهای خود را دوباره ارزیابی کنید:
پس از جدایی زمان خوبی برای فکر کردن به خواستهها و نیازهای خود در یک رابطه عاشقانه است. ممکن است یادداشتبرداری یا تهیه فهرست برای شما مفید باشد. از خود سؤالاتی بپرسید: «آیا شریکهایی را انتخاب کردهام که قادر به یک رابطه عاشقانه و بالغ نیستند؟» و «آیا من امیدوار بودم که این شخص تغییر کند، یا بتوانم او را تغییر دهم؟» اعتراف به اینکه رابطه قبلی شما نتوانسته نیازهای شما را برآورده کند میتواند دردناک باشد. وقت گذاشتن برای تفکر صادقانه ممکن است کار سختی باشد، اما وقتی این کار را انجام دادید، میتوانید ویژگیهایی را که باید در شریک آینده جستجو کنید، برای خودتان روشن سازید.
7- نیازهای خود را دوباره ارزیابی کنید:
پس از جدایی زمان خوبی برای فکر کردن به خواستهها و نیازهای خود در یک رابطه عاشقانه است. ممکن است یادداشتبرداری یا تهیه فهرست برای شما مفید باشد. از خود سؤالاتی بپرسید: «آیا شریکهایی را انتخاب کردهام که قادر به یک رابطه عاشقانه و بالغ نیستند؟» و «آیا من امیدوار بودم که این شخص تغییر کند، یا بتوانم او را تغییر دهم؟» اعتراف به اینکه رابطه قبلی شما نتوانسته نیازهای شما را برآورده کند میتواند دردناک باشد. وقت گذاشتن برای تفکر صادقانه ممکن است کار سختی باشد، اما وقتی این کار را انجام دادید، میتوانید ویژگیهایی را که باید در شریک آینده جستجو کنید، برای خودتان روشن سازید.
8- وارد یک رابطه «بازگشت» نشوید/ به جای اول خود بازنگردید:
ممکن است در مورد یافتن یک شریک عاشقانه جدید احساس فوریت کنید، اما روابط به اصطلاح «بازگشت» شما را از بررسی و تحلیل روابط قبلی باز میدارد. اگر برای فکر کردن به رابطهای که اخیراً به پایان رسیده است، وقت نگذارید، ممکن است در نهایت الگوها را تکرار کنید یا همان اشتباهات را در یک رابطه جدید مرتکب شوید. رهایی از طرز فکر و رفتار قدیمی ممکن است سخت باشد، حتی اگر بدانید که مفید نیست. اما شناخت اولین قدم برای ایجاد تغییرات است.
9- وقتی آماده شدید دوباره امتحان کنید:
گاهی اوقات، افراد زمانی که به داشتن فردی در کنار خود عادت کردند، برای مقابله با مجرد بودن مشکل دارند. اگر با هویت خود به عنوان یک فرد مجرد مبارزه میکنید، سعی کنید به یاد داشته باشیدکه ارزش شما از کسی که هستید ناشی میشود، نه کسی که با او هستید. تنها بودن به شما این فرصت را میدهد که بر روی خود تمرکز کنید. در حالی که نیازی به عجله ندارید، ممکن است با گذشت زمان، احتمال یک رابطه دیگر برایتان باز شود. شاید ترسناک باشد که دوباره به عاشق شدن فکر کنید – به خصوص بعد از اینکه آسیب دیدید – اما سعی کنید به یاد داشته باشید که هر چقدر درد یک قلب شکسته عمیق باشد، به این معنی است که عشق را به همان اندازه عمیق تجربه کردهاید. حتی ممکن است وقتی عشق شما را پیدا میکند به دنبال رابطهای نباشید. اگر عمداً به دنبال آن هستید، هنگام بیرون رفتن و انتخاب مکانها و فعالیتهایی که از آن لذت میبرید، آماده ملاقات با دیگران باشید.
10- شریک سابقتان را ببخشید:
بخشیدن شریک سابقتان ممکن است زمان ببرد و به راحتی انجام نشود، به خصوص اگر به شما صدمه زده باشد یا به شما خیانت شده باشد. توجه به این نکته مهم است که بخشیدن کسی به این معنی نیست که رفتار و اعمال آسیبزننده او را نادیده میگیرید. در واقع، گاهی اوقات، عمل بخشش چندان مربوط به طرف مقابل نیست. رسیدن به محل بخشش به شما این اجازه را میدهد که از سرمایهگذاری زمان و انرژی برای شخص و موقعیتی که دیگر برای شما سالم نیست، دست بردارید. به یاد داشته باشید که طولانیترین و قویترین رابطهای که تا به حال داشتهاید، با خودتان است. شما نمیتوانید گذشته را تغییر دهید، اما میتوانید از آن درس بگیرید. چه مجرد باشید و چه در یک رابطه، همیشه میتوانید رفتارها را تغییر دهید یا الگوی خود را اصلاح نمایید تا از تکرار اشتباهات جلوگیری کنید. به خود اجازه رشد کردن بدهید و به توسعه عشق به خود امیدوار باشید.
سخن پایانی
متغیرهای زیادی در دوره شکست عشقی به شما کمک میکنند. سعی کنید نسبت به تغذیه خود حساستر باشید و غذاهای مغذیتری میل نمایید. به اندازه کافی بخوابید. مراقبه و ذهنآگاهی را روزانه تمرین کنید. ورزش و فعالیتهای بدنی را حتما به سبک زندگیتان بیفزایید. به طبیعت بروید و هوای تازه را استشمام کنید. شنا کردن و پا به آب گذاشتن نیز به شما میتواند کمک کند تا به آرامش برسید.
معرفی نویسنده: پریسا ایازی
من کارشناسی روانشناسی بالینی و کارشناسی ارشد رو روانشناسی عمومی خوندم. علاقمند به حوزه مدیریت استرس و مراقبه هستم.
حدود ۱۵ سال سابقه کار در زمینه آموزش و کاربرد انواع تکنیکهای ریلکسیشن،مدیتیشن و مایندفولنس دارم.
در حال حاضر به عنوان درمانگر در زمینههای درمان انواع اختلالات اضطرابی، مشاوره نوجوان و بهبود روابط والدین و فرزند، مشاوره پیش از ازدواج فعال هستم.
No comment