پذیرش هیجان چیست؟
اغلب وقتی ناراحتیم، میترسیم و یا شرمگین هستیم، سعی میکنیم تا این هیجان ها را رد کنیم و آنها را نادیده بگیریم. در این شرایط با خود میگوییم که اینها، احساسات منفی و بدی هستند و خود را سرزنش میکنیم. نتیجه میشود اینکه برای فرار از این احساسات، یا آنها را نادیده میگیریم و آنها را سرکوب میکنیم یا میرویم سراغ راه فرار و به مصرف مواد و سایر رفتارهای پرخطر روی میآوریم.
خیلی طبیعی است که هیچ کس دوست نداشته باشد که همیشه در شرایط سخت عاطفی و هیجانی باشد، اما باید دانست که هنگامی که احساسات خود را نمیپذیریم، اوضاع را برای خود سختتر میکنیم. تا به حال به این فکر کردهاید که چرا باید هیجان داشته باشیم؟! هیجان ها، اغلب اطلاعات مفیدی به ما میدهند و در تصمیمگیری به ما کمک میکنند. آیا میتوانید رابطهای را تصور کنید که عاری از احساس و هیجان باشد؟ بنابراین این نکته بسیار واضح هست که هیجان ها برای ما کارکرد اجتماعی دارند و نقش مهمی را در روابط ما ایفا مینمایند. پس رد و سرکوب آنها کار درستی به نظر نمی رسد.
بهترین جایگزین برای رد یا سرکوب هیجان ها، پذیرش آنهاست. شاید برایتان سؤال باشد که پذیرش هیجان یعنی چه؟ پذیرش هیجان به این معناست که بدون قضاوت، هیجان های خود را همانطور که هستند، بپذیرید و سعی نکنید آنها را تغییر دهید. پذیرش به این معناست که برای کنترل هیجانهای خود تلاش نکنید و بدانید که هیجانها، به خودی خود به شما آسیبی نمیزنند، بلکه تلاش بیاندازهی شما برای فرار از آنهاست که شما را آزار میدهد.
چرا پذیرش هیجانها اهمیت دارد؟
چرا پذیرفتن هیجانها، مفید است؟ چه ضرورتی دارد که آنها را بپذیرید؟ آسانتر نیست که از شر آنها خلاص شوید و بیخیالشان شوید؟! نه! به این علت که رهایی و نادیده گرفتن هیجانها، آنقدرها هم آسان نیست! آنطور که نتایج پژوهشها نشان میدهد، رهایی و فرار از هیجانها آسان نیست! واقعیتی که در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به صورت واضحی قابل بررسی است. پژوهشها حاکی از این هستند که اگرچه رهایی از هیجانها غیر ممکن نیست، اما کار بسیار دشواری است.
هیجانها همیشه با یک دلیل همراه هستند، بنابراین نباید تلاش کنید تا به طور کامل از آنها فرار کنید. هیجانها بخشی از سیستم کلی و پیچیدهای هستند که به ما کمک میکنند تا بدانیم از چه چیزهایی باید دوری کنیم و به چه نزدیک شویم! هیجانها، روابط ما را ماندگار میکنند و اگر نباشند، تصمیمات عجیب و غریبی خواهیم گرفت! حالا شاید سودمندی پذیرش احساسات و هیجانها مشخصتر باشد. در واقع شنیدن هیجانها و دیدن آنها، به ما کمک میکند تا اطلاعات مهم جهان اطراف خود را دریافت کنیم و برای کیفیت بیشتر زندگی، تلاش نماییم.
پذیرش هیجانها، ذهنآگاهی ما را تقویت میکند. چرا که بدون قضاوت و تلاش برای رهایی از تجربههای حاضر، هیجان خود را میپذیریم.
چگونه هیجان خود را بپذیریم؟ مشاهدهی هیجانها؛ تمرینی برای پذیرفتن هیجان
در این بخش از مقاله، تمرینی که به شما کمک کند تا هیجان خود را بپذیرید را مرور میکنیم.
این تمرین در مواقعی که احساس ناخوشایندی دارید، به شما کمک میکند. فراموش نکنید که برای شروع، از احساساتی استفاده کنید که شدت زیادی ندارند. در واقع، زمانی را انتخاب کنید که احساس ناخوشایندی را در خود شناسایی کردید، اما این احساس به قدری شدید نیست که خیلی زیاد شما را خسته و آزرده کرده باشد. پس از چند دفعه تمرین، میتوانید در مواقعی که احساس ناخوشایندتان شدیدتر باشد نیز از آن استفاده کنید.
قدم اول: احساسات خود را شناسایی کنید.
اولین قدم این است که احساستان را شناسایی کنید، کاملاً جزئی و دقیق. شاید در موقعیتی باشید که چند هیجان متفاوت را تجربه کنید، اما سعی کنید یکی از این هیجانها را انتخاب کنید و آن را درنظر بگیرید (بعداً میتوانید تمرین را برای سایر هیجانها نیز به کار بگیرید)/ اگر برایتان سخت است که احساس خود را دقیقاً شناسایی کنید، برای لحظهای بنشینید و به حالات جسمی و افکارتان توجه کنید. ببینید که آیا میتوانید هیجان خود را نامگذاری کنید؟ (مثلاً غم، خشم، شرم و …). به محض اینکه توانستید نامی را برای هیجان خود انتخاب کنید، آن را یادداشت نمایید.
قدم دوم: فضای خالی ایجاد کنید.
اکنون که توانستید هیجان خود را تشخیص دهید و آن را نامگذاری کردید، چشمانتان را ببندید (البته اگر این کار به شما احساس امنیت میدهد) و تصور کنید که هیجانتان را در پنج قدمی خود قرار دادهاید. تصور کنید که فقط چند دقیقه فرصت دارید تا هیجانتان را بیرون از خودتان قرار دهید و از بیرون به آن تماشا کنید. البته قرار است بعد از این مدت، آن را دوباره پس بگیرید! اما در حال حاضر کمی از آن فاصله گرفتهاید تا آن را به دقت مشاهده کنید.
قدم سوم: به هیجان خود شکلی بدهید.
الان هیجان بیرون از شما و روبرویتان قرار دارد، چشمانتان را ببندید و به سؤالات زیر پاسخ دهید:
اگر احساس و هیجان شما اندازه داشت، چه اندازهای بود؟
اگر شکل داشت، چه شکلی بود؟
و اگر رنگ داشت، چه رنگی بود؟ به محض اینکه به این سؤالها پاسخ دادید، احساستان را با اندازه، شکل و رنگی که تعیین کردید، مقابل خودتان تصور کنید. فقط برای مدتی به آن نگاه کنید و به دنبال این باشید که این احساس برای چیست؟ پس از مدتی و وقتی که احساس آمادگی داشتید، میتوانید اجازه دهید احساستان به جای اصلی خود بازگردد و آن را به درون خود برگردانید.
قدم نهایی: انعکاس دهید.
به محض اینکه تمرین به پایان رسید، لحظهای تأمل کنید و تجربهی خود دربارهی چیزی که متوجه شدید را انعکاس دهید. آیا وقتی کمی از هیجانتان فاصله گرفتید، متوجه تغییری در آن شدید؟ واکنشهای شما به هیجان چطور؟ چه رنگ، اندازه و شکلی را تصور کردید؟ آیا هیجانتان پس از تمرین به نحوی تغییر نکرد؟
این تمرین را به مدت یک ماه و هر روز به کار بگیرید. وقت زیادی از شما را نخواهد گرفت. اما تحول عظیمی است که پس از یک ماه متوجه اثرگذاری آن خواهید شد. شاید در ابتدا این تمرین برای شما عجیب به نظر برسد، اما پس از استفاده از آن متوجه شیوهی متفاوت تفکر دربارهی هیجانهای خود خواهید شد.
با کلیک بر روی آیکون زیر پیج بنیاد روانشناسی ماروم را برای جدیدترین اخبار و راهبرد های در اینستاگرام دنبال کنید.
No comment