اگر یادتان باشد در مقاله قبلی ذهنی سازی را اینطور تعریف کردیم:
توانایی تفکر و درک حالات ذهنی، احساسات و افکار خود و دیگری.
از ارتباط این مفهوم با دلبستگی برایتان گفتیم و نقش مهم والدین در پرورش این مهارت برای فرزندانشان را مرور کردیم. اما جالب است بدانید اهمیت این موضوع به قدری زیاد است که نظریهی بسط یافته دلبستگی، که توسط پیتر فوناگی و آنتونی بتمن معرفی شده، نقش تصویر سازی ذهنی را در دلبستگی به طور رسمی اعلام کردهاست. این نقش به قدری اساسی است که زیربنای مهارتهای تنظیم هیجان سازگارانه در زندگی خواهد بود. بدتنظیمی هیجانی و ناتوانی در تنظیم هیجان، یکی از فاکتورهای مشترک در میان اختلالات روانی، به ویژه اختلالات شخصیت است که سبب نقص در توانمندیهای فردی و اجتماعی افراد مبتلا به آنها خواهد شد.
اما در این مقاله برای شما خلاصهای از ابعاد متفاوت ذهنی سازی ارائه میدهیم و سپس برمیگردیم به نقش مهم والدین و مسیر تحول، در شکل گیری تصویر ذهنی.
فهرست:
ذهنی سازی چند بعد دارد؟
ذهنی سازی از چهار بُعد متفاوت قابل بررسی است؛ به این معنا که یک فرآیند تک بعدی نیست! اولین بعد، فرآیندهای تصویر سازی ذهنی خودکار در برابر کنترلشده هستند. احتمالاً شما نیز دربارهی تفاوت این دو قطب مختلف قدری ابهام داشته باشید. بگذارید اینطور بگوییم که در برخی مواقع، ما به صورت هشیارانه، حالات درونی را مورد ارزیابی قرار میدهیم و در سطح آگاهی هشیارانهی خود این کار را میکنیم، اما در برخی مواقع در سطح پردازشهای پیشهشیار و ناهشیار، تجزیه و تحلیل اطلاعات صورت میگیرد و به اصطلاح ذهنی سازی خودکار رقم میخورد.
اما بعد دوم آن، ذهنی سازی مرتبط با خود و دیگران است. یعنی گاهی ما دربارهی خود تصویر سازی ذهنی میکنیم و گاهی دربارهی دیگری. بعد دیگر دربارهی محتوای ذهنی سازی است. گاهی اطلاعات و ویژگیهای درونی خود و دیگری را تصویر سازی ذهنی میکنیم و گاهی، ویژگیهای بیرونی خود و دیگری! عجله نکنید، شاید در ابتدا مبهم به نظر برسد.
اما گاهی شما ویژگیهای ظاهری و رفتار دوستتان را ذهنی سازی میکنید و گاهی نیز افکارش را، پس بعد سوم شامل این موارد میشود.
در نهایت بعد چهارم آن، مرتبط با شناخت و عاطفه است. به عبارتی گاه اطلاعات سرد یا همان مسائل مربوط به فکر و منظق، ذهنی سازی میشوند و گاه، مسائل مربوط به هیجان، احساسات و عواطف.
نقش والدین در آگاه سازی حالات ذهنی و درونی کودک
متوجه شدید که ابعاد متفات ذهنی سازی چه اندازه میتواند یاریگر ما در مسائل مختلف زندگی باشند. احتمالاً پس از خواندن مقالهی قبلی بدانید که نقش مهم والدین در تحول کودکان، چگونه بر کیفیت این ابعاد کمک میکند؟ به هر میزان که والدین نسبت به حالات درونی فرزندشان، بازخوردهای مناسبی ارائه دهند؛ الگوهایی را در او خواهند ساخت که به او کمک کنند تا خودش نیز نسبت به حالات ذهنی و درونی آگاه باشد و به آن توجه کنند.
در واقع والدین به عنوان الگوی بیرونی در مسیر تحول تبدیل به الگوهای درونی میشوند که به کودک کمک میکند تا خودش به صورت مستقل تصویر سازی ذهنی را انجام دهد. بنابراین بهتر است والدین علاوه بر بازخورد دادن نسبت به حالات درونی فرزندشان، از حالات ذهنی و درونی خود نیز با او حرف بزنند و در یک ارتباط عاطفی، فضای کافی برای به اشتراکگذاری این موارد را فراهم آورند.
ذهنی سازی در تشکیل هویت چه اهمیتی دارد؟
باید بدانیم که ذهنی سازی نقش بسیار مهمی در شکل دادن احساس هویت دارد و به فرد فرصت میدهد تا خودپندارهی بادوامی را شکل دهد. نتیجه این خواهد شد که افراد از امیال، انگیزهها و احساسات خود و دیگران آگاهی بیشتری خواهند داشت و رفتار سازگارانهتری ارائه خواهند داد و در تعاملات اجتماعی، موفقتر عمل خواهند کرد. در واقع این دسته از افراد حساسیت اجتماعی بیشتری دارند، در موقعیتهای متفاوت انعطافپذیری بالاتری ارائه میدهند و برای رسیدن به اهدافشان تلاش بیشتری میکنند.
با این اوصاف بهتر است بگوئیم تصویر سازی ذهنی یکی از پیشنیازهای اصلی برای زندگی اجتماعی سازگارانه است. چرا که این مفهوم، همدلی، خود شفقتورزی، تنظیم هیجان، بلوغ عاطفی-اجتماعی و هوش هیجانی را تسهیل میسازد و دستاوردهای اجتماعی زیادی را به دنبال خواهد داشت.
بگذارید این موضوع را با چند مثال توضیح دهیم. مگر میشود شما بدون اطلاع از حالات ذهنی شخص مقابل، واکنش مناسبی ارائه دهید؟ درک آنچه در ذهن شخص مقابل میگذرد، به شما کمک میکند تا بدانید در موقعیت حاضر، چه بگوئید، چه کاری انجام دهید و چطور موقعیت را مدیریت کنید؟! به علاوه وقتی شما دربارهی حالات درونی، احساسات، انگیزهها و به طور کلی آنچه در ذهن شما میگذرد اطلاعات بیشتری داشته باشید، بهتر میتوانید به خود کمک کنید تا اقدامات و اعمالتان را در راستای رسیدن به آنها تنظیم کنید.
بنابراین میتوان گفت؛ نه تنها برای داشتن ارتباطات بین فردی مناسب، بلکه برای شناخت بهتر و واقعبینانهتر خود، نیازمند توانایی ذهنی سازی هستیم و به هر میزان که این توانایی رشدیافتهتر باشد، خودآگاهی ما نسبت به خود بیشتر و ارتباطات توأم با همدلی، سازش و درک متقابل دستیافتنیتر خواهد بود.
ارتباط اختلال شخصیت مرزی چیست؟
حالا که بحث به اینجا رسید و دربارهی نقش مهم ذهنی سازی در عملکرد فردی و اجتماعی صحبت کردیم، بگذارید این موضوع را با بررسی اختلال شخصیت مرزی، به نحو بهتری توضیح دهیم. اختلال شخصیت مرزی، نوعی از اختلالات شخصیت است که افراد مبتلا به آن اغلب بیثباتی در خودپنداره را تجربه میکنند. این افراد حالت عاطفی ناپایداری دارند، خلق، رفتار و به طور کلی خودانگارهی آنها همراه با آشفتگی و نوسان است. حساسیت بیش از اندازهی آنها و ترس شدیدشان نسبت به طرد و رها شدن، روابط اجتماعی پر از چالشی را برای آنها به دنبال دارد. آنها جداییهای کوتاه مدت و بیتوجهی در روابط را به معنای بد بودن خود میدانند و واکنشهای ناسازگارانهای ارائه میدهند. خودپندارهی نامنسجم و آشفتهی این افراد، تکانشگریهایی را به دنبال دارد و اقدام به آسیب رساندن به خود و خودکشی از ویژگیهای بارز افراد مبتلا این اختلال است.
اگرچه در بررسی سببشناسی این اختلال، عوامل متعددی مطرح شده است اما باز هم رد پای نقش مهم والدین در بروز این اختلال به چشم میآید. دلبستگی ناایمن و والدینی که محیط پیشبینی پذیر و امنی را برای کودک فراهم نمیکنند، بروز این اختلال در فرزندانشان را پایه ریزی مینمایند. پژوهشها نشان میدهد تجربهی بدرفتاری و سوء استفاده در کودکی، فقدان و غفلت والدین نقش بسزایی در بروز این اختلال دارد. چرا که کودک در چنین شرایطی نه تنها دلبستگی ایمنی را شکل نخواهد داد، بلکه تصویر سازی ذهنی را نیز نمیآموزد و با الگوهای ناسازگارانهای که شکل میدهد، در روابط آینده با مشکل مواجه خواهد شد.
جالب است بدانید یکی از روشهای درمانی برای این اختلال، درمان مبتنی بر ذهنی سازی است. در مقاله بعدی بیشتر دربارهی ذهنی سازی و اختلال شخصیت مرزی صحبت خواهیم کرد و دربارهی این روش درمانی بیشتر خواهیم آموخت.
No comment