افسردگی پس از بازنشستگی

افسردگی پس از بازنشستگی


اگرچه ممکن است اینطور به نظر برسد که بازنشستگی، باید زمانی باشد که شما بالاخره می‎توانید به راحتی و با آرامش استراحت کنید و ثمره‌ تلاش‌های چندساله‌ خود را ببینید، اما واقعیت ماجرا این است که گاهی این دوره از زندگی می‌تواند با افسردگی همراه باشد. اما سؤال اینجاست که چرا چنین اتفاقی می‌افتد و چطور می‌توان از بروز آن جلوگیری کرد؟

در این مقاله برای شما نکاتی را در این خصوص آماده کرده‌ایم، اگر شما هم به تازگی با این چالش مواجه شدید حتماً این مقاله را تا انتها مطالعه کنید و از راهکارهای انتهای آن استفاده کنید.

دلایل افسردگی پس از بازنشستگی

برای بسیاری از افراد، کار کردن با احساس هدفمندی و سودمندی همراه است. اشتیاقی مادام العمر وجود دارد که برای خانواده‌ی خود، تأمین‌کننده‌ی خوب، فردی مؤثر و برای جامعه مفید باشیم. احساس و برداشت افراد از “خود” و “خویشتن” اغلب وابسته به کاریست که برای زندگی انجام می‌دهند و با بازنشستگی، یک احساس فقدان و کمبود ایجاد می‌شود که برای فرد این درگیری ذهنی را به دنبال دارد که بفهمد کیست و ارزشش برای زنده بودن چگونه محقق می‌شود؟

یکی دیگر از دلایلی که سبب بروز این افسردگی می‌شود، تغییر روابط خانوادگی است. هنگامی که زوجین، بیرون از خانه کار می‌کردند، زمان قابل توجهی از روز را دور از هم می‌گذراندند؛ اکنون و پس از بازنشستگی، زمان بیشتری را  باهم در ارتباطند و هر دو در خانه هستند. با این تغییرات، نقش‌ها و سهم هر یک از اعضا در تصمیم‌گیری‌های مشترک نیز دستخوش تغییر و تحول می‌شود. اینگونه مادامی که تعادل دوباره و سازگاری جدیدی ایجاد نشود و زوجین با شرایط جدید کنار آیند، درگیری‌هایی وجود خواهد داشت.

علاوه بر این موارد، بازنشستگی این واقعیت را یادآوری می‌کند که سن رو به بالاست و روزهای جوانی رو به اتمام، که این خود با ترس از مرگ، مریضی و ناتوانی همراه است و در فرد ناامیدی ایجاد می‌کند.

 

افسردگی پس از بازنشستگی
افسردگی پس از بازنشستگی

 

چگونه باید با این موضوع کنار آمد؟

بسیاری از متخصصان، راهکارهای زیر را به بازنشستگان پیشنهاد می‌کنند تا به بهترین نحو، از این مرحله‌ی زندگی خود عبور کنند:

  • فعال بمانید: کارهایی انجام بدهید که هم ذهن و هم جسم شما فعال بماند. در کلاس‌های آموزشی مورد علاقه خود شرکت کنید، ورزش کنید، در فعالیت‌های داوطلبانه یا کارهای نیمه وقت مشارکت کنید.
  • روابط اجتماعی و خانوادگی را بیشتر کنید: به دیدن فرزندانتان بروید و یا پیشنهاد دهید که مراقبت از نوه‌هایتان را به شما واگذار کنند. با دوستانتان وقت بگذارید و زمانی را برای انجام فعالیت‌های اجتماعی اختصاص دهید. به دنبال فعالیت‌های باشید که دوستان جدیدی را با شما آشنا کند.
  • معنا و هدف جدیدی را پیدا کنید: شاید ممکن باشد که یک کار داوطلبانه مرتبط با شغل قبلی خود انجام دهید. صرفاً به دنبال دلیل محدودی برای معنا داشتن نباشید. خود را محدود نکنید و به دنبال روش جدیدی برای پیدا کردن معنا و مفهوم برای زندگی خود باشید که احساس معنای قبلیتان را به شما بازگرداند.
  • به دنبال رویاهایتان باشید: شاید شما همیشه آرزو داشتید که نواختن یک ساز را تجربه کنید یا به مقصدهای متفاوت، سفر کنید. این بهترین زمان است تا اینکار را کنید. شما آزادید و هنوز آنقدر جوان هستید که انجامش دهید و از آن لذت ببرید. پس تا دیر نشده شروع کنید.
  • برنامه‌ریزی کنید: وقتی که عادت کرده‌اید تمام روزتان را با کار و حرفه‌یتان سپری کنید، داشتن یک روز بی برنامه و بی نظم، احتمالاً شما را بیشتر آزار دهد. بنابراین بهتر است برای خود برنامه‌ریزی کنید و بدانید که در هر ساعت قرار است کدام یک از کارهایتان را انجام دهید. برای انجام کارهای خانه، تفریح و فعالیت‌های دواطلبانه‌یتان، زمان مشخصی را تعیین کنید.

اگر افسردگیتان جدی‌تر باشد…؟

اگر احساس کردید که غمگینی شما از بین نمی‌رود و یا به صورت  جدی در انجام کارهای روزمره و زندگیتان اختلالی ایجاد کرده، احتمالاً نیاز باشد که از یک متخصص در حوزه‌ی افسردگی کمک بگیرید. علائم افسردگی اساسی را اینطور می‌توان بیان کرد:

  • احساس غم، افسردگی و پوچی
  • از دست دادن علاقه و عدم لذت بردن از فعالیت‌هایی که قبلاً برای شما لذت‌بخش بودند.
  • احساس تحریک‌پذیری یا بی‌قراری
  • احتلال در به خواب رفتن و از خواب بیدار شدن
  • تغییر در اشتها و وزن
  • ناتوانی و احساس مشکل در تفکر، تصمیم‌گیری و به یادآوردن اطلاعات.
  • احساس خستگی در اغلب اوقات
  • احساس بی‌ارزشی و گناه
  • احساس درماندگی و ناامیدی
  • فکر کردن درباره‌ی مرگ یا خودکشی

اگر شما هر کدام از این موارد را احساس کردید و از احساسات چند وقت اخیر خود، آزرده خاطرید، از طریق این لینک، درخواست خود را ثبت کنید تا روانشناس ماروم به شما کمک کند. (لینک رزرو نوبت)

کمک گرفتن از یک روانشناس، در صورت تجربه کردن این موارد، به شما کمک می‌کند تا علل زیربنایی تغییر شرایط روانیتان را به درستی شناسایی کنید و اقدامات لازم را برای بهبود وضعیتتان انجام دهید. شاید بروز این علائم ناشی از مصرف داروهایی باشد که اخیراً شروع کرده‌اید یا دلایل دیگری داشته باشد، اما مهم است که هر چه زودتر برای شناسایی و ارزیابی وضعیتتان از یک متخصص کمک بگیرید. روش‌ها و رویکردهای متفاوتی وجود دارد که می‌تواند به شما کمک کند تا به بهترین نحو این چالش را پشت سر بگذارید. باید گفت درمان بین فردی افسردگی (لینک به مقاله‌ی مرتبط)، یکی از مؤثرترین راهکارهای روان‌درمانی برای افسردگی است. بنابراین بدون درنگ، با یکی از متخصصین بنیاد روانشناسی ماروم ارتباط بگیرید و درباره‌ی شرایطتان با او مشورت کنید.

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *