اعتیاد به عشق

عاشق بودن می‌تواند احساسات قدرتمند، گاهی اوقات حتی طاقت فرسا را به همراه داشته باشد. هجوم هیجان، شادی و سایر احساسات مثبت عشق می‌تواند برای برخی افراد، میل به تعقیب دوباره و دوباره آن تجربه را برانگیزد. آیا از رابطه‌ای به رابطه دیگر حرکت می‌کنید، نه از ترس تنها ماندن، بلکه از میل شدید یا سیری ناپذیر برای احساس دوست داشتن. گاهی از این به عنوان اعتیاد به عشق Love Addiction یاد می‌شود. اما به گفته دکتر آنتونی دیماریا، روانشناس بالینی این به اصطلاح “اعتیاد” به عشق صرفاً به مجموعه‌ای از رفتارها اشاره دارد. در واقع تشخیص بالینی اعتیاد به عشق وجود ندارد. این اصطلاح معمولاً به مشغولیت با احساس عاشق بودن اشاره دارد که ممکن است باعث شود کسی به دنبال عشق به گونه‌ای باشد که عواقب ناخواسته‌ای به همراه داشته باشد. 

استفاده از «اعتیاد» برای توصیف این الگو به دلایل مختلفی مشکل ساز است. اعتیاد در کل جامعه مورد انگ و حتی تهدید کننده زندگی است. استفاده بیش از حد یا استفاده نامناسب از کلمه “اعتیاد” می‌تواند وزن و معنای یک اعتیاد واقعی را از بین ببرد. اعتیاد به رابطه عاطفی شاید واژه‌ای کمتر مشکل‌ساز و دقیق‌تر برای توصیف آن باشد.

فهرست مطالب

نشانه‌ های اعتیاد به عشق چیست؟

برخی از الگوهای رفتاری می‌توانند مشکل ساز و حتی اعتیادآور شوند. تا به امروز، “راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم (DSM-5)” اختلال قمار و اختلال بازی اینترنتی را به عنوان اعتیادهای رفتاری می‌شناسد. اما از آنجایی که اعتیاد به عشق و رابطه عاطفی یک تشخیص رسمی نیست، آن را در (DSM-5) نخواهید یافت. کارشناسان همچنین هیچ معیار یا علامت رسمی که این الگوی رفتاری تحت عنوان اعتیاد به عشق را مشخص ‌کند، مطرح نکرده‌اند. 

با این اوصاف، چند الگوی کلیدی در رفتار شما ممکن است کاوش عمیق‌تری را بطلبد و بهتر باشد با یک متخصص سلامت روان مشورت کنید. افرادی که به دام اعتیاد به عشق می‌افتند از توجه به خود و احساساتشان غافل هستند و در صورت قطع رابطه دچار افسردگی خواهند شد، به همین جهت برخی از افرادی که دچار اعتیاد به رابطه عاطفی هستند حتی گاهاً وارد چند رابطه می‌شوند تا در صورت بهم خوردن یک رابطه رابطه‌ای دیگر جهت تنها نماندن داشته باشند.

نشانه‌ های اعتیاد به عشق چیست؟

1) افکار مزاحم

معمولاً در «مرحله ماه عسل»، زمانی که برای اولین بار عاشق کسی می‌شوید، ذهنتان درگیر یک علاقه عاشقانه است. اما اگر افکار فراگیر در مورد یک شخص خاص، یا ایده عشق به طور کلی، شروع به تأثیر منفی بر شغل، تکالیف تحصیلی، خواب یا هر بخش دیگری از زندگی شما کند، باعث نگرانی است.

2) اضطراب جدایی

از دست دادن شریک زندگی بسیار رایج است. اما اگر زمانی که طرف مقابل پیشتان نیست، احساس ناراحتی غیرقابل تحملی می‌کنید، ممکن است نشانه‌ای از چیزی باشد که برخی آن را اعتیاد به عشق می‌نامند، به عبارت دیگر، یک تثبیت ناسالم. حتی گاهی فرد متوجه می‌شود که از شرایطی که او را از عشقش جدا می‌کند، اجتناب می‌کند.

برای مثال، عوارض اعتیاد به عشق میتواند موارد زیر باشد:

  • از کار بگذرد
  • برنامه‌های با دوستان را لغو کند
  • از انجام تعهدات خانوادگی خودداری کند

استفاده از عشق به عنوان ابزاری برای اجتناب

شاید متوجه شوید که زمان زیادی را با شخصی که دوستش دارید می‌گذرانید و زمانی که نمی‌توانید با هم باشید روی فکر کردن به او تمرکز می‌کنید تا از افکار و احساسات دردناک یا ناخواسته جلوگیری کنید. اندیشیدن به یک شی عشقی به‌عنوان راهی برای اجتناب از احساسات منفی می‌تواند یک پرچم قرمز باشد یعنی زنگ خطر است. 

حتی زمانی که یک رابطه به طور بالقوه سمی یا غیر قابل ترمیم می‌شود، ممکن است برای حفظ آن تلاش‌های دیوانه وار انجام دهید که محکوم به شکست خواهد بود. مطمئناً هر رابطه‌ای به نتیجه نمی‌رسد و گاهی اوقات ادامه ندادن بهترین گزینه برای شما و سلامتی شماست.

فقط لذت بردن از عشق یا رابطه

آیا معمولاً فقط زمانی که عاشق هستید، احساسات مثبت را تجربه می‌کنید؟ اگر اینطور است، می‌تواند نشان دهنده یک الگوی رفتاری ناسالم باشد و احتمالاً موارد زیر را تجربه می‌کنید:

  • دیگر از سرگرمی‌ها یا فعالیت‌هایی که قبلاً شما را هیجان زده می‌کرد لذت نمی‌برید.
  • تمرکز بر شریک یا رابطه خود به عنوان دلیلی برای زندگی است.
  • وقتی با شریک زندگی خود نیستید، با احساس ناامیدی دست و پنجه نرم می‌کنید.

اگرچه متخصصان در سراسر جهان موافق هستند که شما واقعا نمی‌توانید به روابط یا به طور کلی عشق معتاد شوید، بسیاری از الگوهای رابطه و پس از جدایی مطمئناً می‌توانند شبیه اعتیاد باشند. این مسأله ارتباط زیادی با شیمی مغز شما دارد. به عنوان مثال، ممکن است مصمم شوید که دوباره وارد رابطه سابق خود شوید تا آن احساسات لذت‌بخش مرتبط با عشق را مجدد تجربه کنید. این مسأله شباهت‌هایی با هوس‌های تجربه شده توسط افراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد دارد.

سیستم پاداش مغز و اعتیاد به عشق

تحقیقات انجام شده در سال 2016 نشان داد که احساس عشق عاشقانه شدید، مناطقی از “سیستم پاداش” مغز را فعال می‌کند. همان مناطقی که با اختلالات مصرف مواد درگیر هستند. از آنجایی که عشق عاشقانه این سیستم را فعال می‌کند، افراد عاشق ممکن است بسیاری از رفتارهای مشابه مرتبط با اختلالات مصرف مواد، از جمله هوس و ترک را تجربه کنند. اما باید یک تمایز مهم را در نظر داشته باشید: یک مطالعه در سال 2017 نشان داد که این تأثیر بر روی مغز در واکنش به مصرف مواد بسیار طولانی‌تر از واکنش به عشق است. مواد اعتیادآور، از جمله الکل، نیکوتین و غیره، باعث ترشح ماده شیمیایی مغزی به نام دوپامین می‌شوند که احساس خوبی دارد و شواهد نشان می‌دهد که عشق می‌تواند همین کار را انجام دهد. اساساً، دوپامین به مغز شما می‌گوید: «این احساس خوبی دارد! بیایید دوباره این کار را انجام دهیم!» . «اعتیاد به عشق» می‌تواند باعث شود کسی نتواند روی چیزی به جز بودن با شریک زندگی‌اش و احساسات عاشقانه همراهش تمرکز کند، که عملکرد روزمره را مختل می‌کند. جدایی باعث برخی از علائم زیر می‌شود:

  • اضطراب
  • مشکل خواب
  • تغییرات در اشتها
  • خلق و خوی ضعیف و احساس افسردگی

اما باز هم، از آنجایی که اعتیاد به عشق نشان دهنده یک اعتیاد واقعی نیست، این علائم را نمی‌توان با تجربه ترک واقعی ماده‌ای که از نظر جسمی فرد به آن وابسته است، مقایسه کرد. تغییر ناگهانی در روال عاشقی و از دست دادن محبت، همراه با کاهش سطح دوپامین در مغز، علائمی که گفته شد را دارد اما ترک مصرف مواد مخدر یا الکل می‌تواند باعث علائم جسمی جدی شود که با شدت احساس جدایی همخوانی ندارد.

نقش دلبستگی در اعتیاد به عشق

تثبیت یا اعتیاد به عشق اغلب می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از مشکلات دیگر رخ دهد، مانند:

  • افسردگی
  • اضطراب
  • عزت نفس پایین
  • ترومای دوران کودکی

اعتیاد به عشق و وابستگی زیاد به شریک عاطفی اغلب از مسائل دلبستگی ناشی می‌شود. الگوهای بالقوه خود ویرانگر در اعتیاد به عشق می‌توانند در نتیجه نحوه رفتار با شما در گذشته، به ویژه توسط مراقبین ایجاد شوند. روابط گذشته، به ویژه آنهایی که در دوران کودکی شکل گرفته‌اند، تمایل دارند الگویی برای الگوهای دلبستگی شما با دیگران ایجاد کنند. افراد اغلب سعی می‌کنند مسائل ناشی از الگوهای دلبستگی اولیه‌شان را در روابط فعلی‌شان تکرار یا حل کنند که می‌تواند منجر به تکرار تجارب عاطفی دردناک در روابط فعلی شود.

بر اساس تئوری دلبستگی، چهار نوع اصلی دلبستگی نحوه نگرش شما به روابط و رفتار در رابطه را توصیف می‌کند.

دلبستگی مضطرب ناایمن، که به نظر می‌رسد ناشی از توجه ناسازگار مراقبین باشد، اغلب شامل موارد زیر است:

  • هوس شدید برای صمیمیت
  • وابستگی بیش از حد به روابط
  • ناامنی یا اضطراب مکرر
  • ترس از رها شدن

برخی از این گرایش‌ها ممکن است به اصطلاح شبیه یک «اعتیاد» باشند، زیرا شما را به اعتیاد به عشق شخص دیگری به عنوان وسیله‌ای برای اجتناب از اضطراب و سایر احساسات ناخواسته، سوق می‌دهند. کارشناسان توضیح می‌دهند که افرادی که احساس اعتیاد به عشق را تجربه می‌کنند ممکن است با آسیب‌های دوران کودکی و ترس از رها شدن دست و پنجه نرم کنند. کسانی که سابقه تروما دارند ممکن است افرادی باشند که والدینشان از نظر عاطفی در دسترس نبوده‌اند.

چگونه با این وابستگی کنار بیاییم؟

از آنجایی که یکی از ویژگی‌های اعتیاد به عشق، افکار مداوم و حتی همه‌گیر عشق و روابط است، توصیه می‌شود علایق دیگری پیدا کنید که بتوانید انرژی خود را روی آن متمرکز کنید. فعالیت‌هایی را انتخاب کنید که از نظر ذهنی شما را درگیر می‌کنند و به ارتقای احساس ارزشمندی کمک می‌کنند.

همچنین می‌توانید در فعالیت‌هایی شرکت کنید که همان «هورمون‌های شادی» مانند عشق را افزایش می‌دهند، از جمله:

  • ورزش کردن
  • گوش دادن به موسیقی
  • ماساژ گرفتن
  • تماشای فیلمی که باعث خنده شما می‌شود.

همچنین یافتن راه‌هایی برای تسکین خود و رهایی از اعتیاد به عشق مفید است تا برای احساس رفاه عاطفی خود، به دیگران متکی نباشید. چند نمونه از مهارت‌های مقابله‌ای خودآرام‌بخش که در درمان اعتیاد به رابطه عاطفی مفید هستند عبارتند از:

  • مراقبه
  • نوشتن
  • تمرینات تنفسی
درمان اعتیاد به عشق

درمان اعتیاد به عشق

  1. کشف علت اصلی مشغولیت خود به عشق
  2. یافتن راه‌های جدید برای تمرین عشق به خود و مراقبت از خود
  3. پرداختن به زیربنای الگوهای رفتاری غیر مفید و ناخواسته
  4. ایجاد عزت نفس و تقویت آن، که می‌تواند رویکرد سالم‌تری را در روابط آینده ایجاد کند.

درمانگر شما ممکن است استراتژی‌ها یا تکنیک‌های مختلفی را توصیه کند، بسته به اینکه چه چیزی در پشت این الگوهای رفتاری رابطه وجود دارد.

معمولاً از رویکردهای درمانی مانند رفتار درمانی شناختی  CBT و رفتار درمانی دیالکتیکی DBT  استفاده می‌کنند.

CBT می‌تواند به بررسی الگوهای فکری مداوم که منجر به رفتارهای اجباری می‌شود، کمک کند. در حالی که DBT می‌تواند به شما کمک کند تا استراتژی‌های جدیدی را برای مدیریت و مقابله با پریشانی عاطفی به سرعت یاد بگیرید و به طور مؤثرتری احساسات را در آینده تنظیم کنید.

سخن پایانی

در حالی که نمی‌توانید واقعاً به عشق «معتاد» شوید، مطمئناً می‌توانید از نظر عاطفی به روابط عاشقانه آنقدر وابسته شوید که بر رفاه شما تأثیر منفی بگذارد. اگر مشغله‌ی شما برای عاشق بودن، توانایی شما را در کار کردن، حفظ روابط با دوستان و خانواده، یا مراقبت فیزیکی از خودتان به چالش می‌کشد، گام بعدی درست شامل ارتباط با یک درمانگر است. درمانگران متخصص ماروم می‌توانند با شناسایی علت این الگوها و رفتارهای فکری و توسعه راهبردهای مقابله‌ای مفید، راهنمایی دلسوزانه ارائه دهد.

معرفی نویسنده: پریسا ایازی

معرفی نویسنده: پریسا ایازی

من کارشناسی روانشناسی بالینی و کارشناسی ارشد رو روانشناسی عمومی خوندم. علاقمند به حوزه مدیریت استرس و مراقبه هستم.
حدود ۱۵ سال سابقه کار در زمینه آموزش و کاربرد انواع تکنیکهای ریلکسیشن،مدیتیشن و مایندفولنس دارم.
در حال حاضر به عنوان درمانگر در زمینه‌‌های درمان انواع اختلالات اضطرابی، مشاوره نوجوان و بهبود روابط والدین و فرزند، مشاوره پیش از ازدواج فعال هستم.

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *