همه پدر و مادرها گاهی ناکارآمدیهایی دارند و واقعیت این است که برای والدین ممکن نیست همیشه و در هر حال برای فرزندانشان کاملترین و بینقصترین باشند. هر پدر و مادری ممکن است بر سر فرزندان خود فریاد بکشند، با آنان به تندی برخورد کنند، رفتارها و تصمیمهای فرزندانشان را کنترل نمایند و یا حتی برخی از والدین، فرزندان خود را تنبیه بدنی کردهاند.
با این توصیفها میتوانیم این پدر و مادرها را ظالم، بد و سمی بنامیم؟ قطعا منصفانه نخواهد بود؛ زیرا آنها نیز انسان هستند و مانند اغلب انسانهای دیگر محرومیتها، کمبودها، شکستها و ناکامیهایی را تجربه کردهاند.
در عین حال چه بسیارند والدینی که رفتارهای اشتباه و خشونتبار خود را با فرزندانشان به طور دائمی حفظ میکنند، به طوری که روان کودک را به شکلی جدی دچار آسیبهای ماندگار مینمایند. این دسته از والدین را «بد رفتار» و «سمی» مینامند.
فهرست مطالب
نشانههای والدین سمی
نشانههای والد سمی به قرار زیر است:
- والدینتان برای تنبیه شما از تنبیههای بدنی سخت استفاده میکنند. (مثال: کتک زدن با کمربند)
- والدین شما الکل یا مواد مخدر استفاده میکنند و این کار باعث ناامنی، ترس، ناراحتی و خجالتی در شما میشود.
- آنها دارای مشکلات و گرفتاریهایی بودند که شما اغلب ناچار به نگهداری از آنها هستید.
- والدینتان کارهایی را با شما میکردند که ترجیح میدادید آنها را از دیگران پنهان کنید. (برای مثال: سواستفاده و آزار جنسی)
- از والدین خود ترس و وحشت زیادی دارید.
- از نشان دادن خشم و اعتراض خود به والدین واهمه دارید.
- فضای رابطه بین شما و والدینتان آسیبزننده و مخرب است.
- آنها دائما با کلام یا رفتارشان به شما احساس بد بودن و بیارزشی میدهند. (برای مثال: شما را با نامی تحقیرآمیز صدا میکنند.)
تاثیر والدین سمی بر کودک
کودکان برای ادامه حیات و رشد خود نیازهایی ضروری دارند، مانند غذا، لباس، سرپناه و امنیت. اینها نیازهای فیزیکی هستند. کودکان برای رشد سالم و تبدیل شدن به انسانی کارآمد، شاد، مفید، مسئول و مهربان، نیاز دارند که به لحاظ عاطفی مورد توجه و حمایت قرار گیرند تا از عزت نفس و شخصیتی سالم برخوردار شوند.
از نگاه والدین ناسالم و سمی، نیازها تنها در سطح فیزیکی خلاصه میشوند و جالب اینکه از نظر این افراد، وظیفه رشد روانی و پرورش استعدادها و قابلیتها همه به عهده خود کودک است. در بسیاری موارد میبینیم والدین از فرزند خود چیزی را طلب میکنند که هرگز به او ندادهاند، مانند اعتماد به نفس، توانایی گرفتن حقشان و آداب معاشرت صحیح، و چه بسا فرزندشان را بابت ناکارآمدی در برخی زمینهها مواخذه یا تنبیه و تحقیر هم بکنند.
از سایر حقوق فرزندان، برخورداری از والدینی است که مسئولانه فرزندشان را از اشتباهات و خطرات بازدارند بیآنکه او را مورد تنبیههای جسمی و روانی قرار دهند. در نهایت کودکان حق دارند که کودک باشند و کودکی کنند. همچنان که بزرگتر میشوند، والدین دانا با دادن مسئولیتهایی مناسب سنشان به آنها، البته نه مسئولیت و انتظاراتی که به قیمت کودکی نکردن آنان تمام شود، در مسیر رشد و پختگی کمکشان میکنند.
فرقی نمیکند که فرزندان والدین سمی در دوران کودکی کتک خوردهاند، مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتهاند، مورد تحقیر و توهین واقع شدهاند، به آنها احساس گناه داده شده است یا حتی بیش از حد لازم مورد حمایت والدین قرار گرفتهاند، چرا که در هر حال بسیاری از آنها در دوران بزرگسالی آسیبهای روانی و شخصیتی تقریبا مشابهی از خود نشان میدهند که بیشتر شامل عدم اعتماد به نفس و گم گشتگی است.
توجه داشته باشید که والدین سمی، آنچنان حس بیکفایتی و بیلیاقتی را در کودکان خود به وجود میآورند که اغلب این بچهها بیاختیار خود را سرزنش و محکوم میکنند و بابت تنبیهات والدین مقضر میدانند که این فرآیند به تدریج در آنان به چرخهای معیوب تبدیل میشوند که در بزرگسالی عزت نفس آنها را تخریب میکنند. برای یک کودک بیدفاع در طی دوران رشد، باور اینکه پدرش فردی نادان، سمی و گاه خطرناک است، سخت بوده و ترجیح میدهد تصور کند که پدرش خوب است و اشکال از او است و او خود را مقصر میداند. بدین منوال زمانی که این کودک به بزرگسالی میرسد از قبل شخصیتی منفی با نگرش خود کم بینی در وجودش شکل گرفته است.
نشانههای فرد بزرگسال که والدین سمی داشته است
- اغلب خود را در رابطههای غلط یا روابطی قرار میدهند که در آن مورد سواستفاده قرار میگیرند.
- تصورشان این است که اگر به کسی نزدیک شوند، آن فرد نهایتا بهشان آسیب میزند.
- نگاهشان به زندگی و آدمها منفی است و همواره انتظار بدترین اتفاق را دارند.
- در درک اینکه چه کسی هستند، چه میخواهند و چه احساسی دارند، سردرگم و نامطمئنند.
- همواره از این میترسند که اگر دیگران به هویت واقعیشان پی ببرند، دیگر دوستشان نداشته باشند.
- زمانی که به موفقیتی دست مییابند، اضطراب دارند که دیگران در مورد این موفقیت چگونه میاندیشند.
- بدون دلیل مشخص و موجه افسرده یا مضطرب میشوند.
- کمالگرا هستند.
- برایشان سخت است که آرامش داشته باشند و از زندگی لذت ببرند.
- علیرغم میلشان، بیاختیار همانند والدین خود رفتار میکنند.
- والدینشان با آنها مانند یک بچه رفتار میکنند.
- بسیاری از تصمیمگیریهای آنها منوط به تایید یا عدم تایید والدینشان است.
- هربار بعد از دیدن والدینشان احساس افسردگی، ناراحتی و خستگی میکنند.
- از اینکه با نظر والدینشان مخالفت کنند، وحشت دارند.
- فرزندان گمان میکنند که مسئول احساسات والدینشان است؛ وظیفه خود میدانند آنها را خوشحال کنند و هنگام ناراحتیشان خود را مقصر میدانند.
- هرکاری که برای والدین خود میکنند باز هم ناراضی هستند.
- امیدوارند که والدینشان بالاخره روزی با آنها مهربانتر و منطقیتر رفتار کنند.
با والدین سمی چه کنیم؟
باور بنیادین مرسومی که در بین افراد جا افتاده این است که در نخستین قدم برای بهبود باید کسانی را که بهشان آسیب زدهاند، ببخشند. به ما آموختهاند که بخشش اولین گام برای رسیدن به آرامش است. اما بخشیدن همیشه یک امر ارادی نیست. برای ما سخت است کسی را که سالها به جسم و روانمان آسیب زده و حال و آیندهمان را تحت تاثیر قرار داده ببخشیم. آنچه که ما نیاز داریم بخشیدن به معنای بنیادی و واقعی آن است؛ به صورتی که دیگر رنجی را حس نکنیم. اما تا زمانی که عواطف و احساسات خود را پردازش نکرده و بار سنگین خشم و کینه بر دوشمان سنگینی میکند، درخواست یا انتظار بخشش توقعی بیجا خواهد بود.
تا اینجا متوجه شدیم که کلید بهبودی در وهله اول و در برخورد با والدین سمی، نمیتواند بخشش باشد؛ بنابراین باید به راههای دیگر بپردازیم:
- به یاد داشته باشید که احساسات و تجربیات شما دارای اعتبار هستند:
اگر توسط والدین سمی بزرگ شدهاید، ممکن است افکار یا احساسات خود را در مورد دوران کودکی و اختلال عملکرد خانواده خود زیر سوال ببرید. احتمال دارد این احساس را به شما تحمیل کرده باشند که هیجانهای شما اشتباه بوده است. به یاد داشته باشید که به هر چیزی که فکر میکنید و احساس میکنید، تجربه شما بوده و سزاوار شناخته شدن است. این امکان وجود دارد که خانوادهتان نتوانند در این زمینه از شما حمایت کنند، اما شما میتوانید این را به رسمیت بشناسید.
- مرزهای سالمی را برای خود تعیین کنید:
مرزها برای محافظت از افراد درگیر در روابط به وجود آمده و ضروری هستند. نوع مرزهایی که انتخاب میکنید به موقعیت خاص شما بستگی دارد، مانند محدود کردن تماس خود با والدین به صورتی که فقط یک بار در هفته با آنها تماس گرفته یا دیدار داشته باشید. شما همچنین باید مرزهای خود را به وضوح و با احترام بیان کنید و روی آن محکم بمانید، حتی اگر طرف مقابل عقبنشینی کند.
- تلاش برای تغییر آنها را متوقف کنید:
کودکان اغلب این خیال را در سر میپرورانند که میتوانند والدین خود را به آنچه میخواهند تبدیل کنند، اما تلاش برای تغییر شخص دیگری غیرممکن است. درک این واقعیت شما را توانمند خواهد کرد. در عوض، روی آنچه در کنترل شما است تمرکز کنید، مانند مدیریت واکنشهای خود به رفتارهای سمی والدین. روی آنچه میتوانید تغییر دهید متمرکز بمانید.
- انتظارات واقعبینانه داشته باشید:
داشتن انتظارات غیرواقعبینانه منبع رایج استرس در روابط است. اگر به طور مداوم وارد تعاملات منفی میشوید و انتظار دارید که آنها به شکلی مثبت رفتار کنند، شکست خواهید خورد. اغلب اوقات توقعی نداشتن سودمندتر خواهد بود و احتمال ناامید شدن شما کمتر است.
- با یک برنامه از پیش تنظیم شده به دیدنشان بروید:
ممکن است سعی کنید چالشهای احتمالی را پیشبینی نمایید و راههای اجتناب از آنها را متصور شوید. به عنوان مثال، یکی از اعضای خانواده که از شما حمایت و پشتیبانی میکند را در کنار خود داشته باشید. برنامه شما ممکن است همیشه آنطور که انتظار میرود پیش نرود، اما داشتن یک راهنما میتواند به شما کمک کند.
- به سیستم حمایتی خود تکیه کنید:
سیستم حمایتی شما میتواند برای کمک به مقابله با استرس ناشی از روابط سمی والدین مفید باشد. اگر نیاز دارید احساس خود را بیان کنید یا راهحلهایی را در نظر بگیرید، از تماس با عزیزان خود دریغ نکنید. مشاور و روانشناس در این مسیر میتوانند شما را یاری کنند.
- در صورت نیاز، پشتیبانی اضافی دریافت کنید:
اگر احساس میکنید حمایت مثبت کافی ندارید، به یک گروه حمایتی برای فرزندان والدین سمی بپیوندید. همچنین میتوانید به یک گروه مرتبط دیگر مانند گروهی برای افرادی که با اضطراب، افسردگی یا فرزندان الکلیها سر و کار دارند بپیوندید. از پیوستن به یک فعالیت برای ملاقات با افراد جدید مانند یک تیم ورزشی یا باشگاه کتاب سود ببرید.
- خودمراقبتی را تمرین کنید:
داشتن والدین سمی میتواند آسیبهای عاطفی بر شما وارد کند. حفظ مراقبت از خود برای مقابله با هر گونه استرس در زندگی ضروری است. سعی کنید هر هفته حداقل یک فعالیت مثبت و سالم برای خود انجام دهید تا استرس را کاهش دهید. همچنین میتوانید چیزهای جدیدی مانند مدیتیشن، هنر یا ورزش را امتحان کنید.
چه زمانی لازم است به دنبال کمکهای حرفهای باشید؟
اگر مدیریت رابطه با والدین سمی باعث استرس قابلتوجهی برای شما میشود، لازم است از کمک حرفهای بهرهمند شوید. علائمی که نشان میدهد شما تحت استرس بیش از حد هستید عبارتند از: احساس غمگینی، اضطراب یا تحریکپذیری، از دست دادن علاقه به چیزهایی که زمانی لذت بخش بودند، تغییر در الگوی خواب و غذا خوردن، مشکل در تمرکز یا تصمیمگیری، و گوشهگیری و انزوا.
رواندرمانی به شما کمک میکند تا از اثرات برخورد با والدین سمی بهبود یابید و میتواند فرصتی برای کشف گذشتهتان و درک بهتر تأثیر آن بر شما فراهم کند. همچنین راههایی را برای تعیین مرزهای سالم، برقراری ارتباط مؤثر و کنار آمدن با احساساتتان به شما آموزش میدهد.
یک درمانگر متخصص در خانوادهدرمانی یا مشاوره خانواده میتواند به شما کمک کند. متخصص ین در این حوزه را میتوانید در بخش درمانگران بنیاد روانشناختی ماروم بیابید.
سخن پایانی
اگر در مورد والدین سمی به دنبال اطلاعات بیشتری هستید، کتاب «والدین سمی» با قلم سوزان فوروارد و ترجمه مینا فتحی (عرفانیان) برای شما مناسب است.
معرفی نویسنده: مبینا مقدم
کارشناسی روانشناسی رو از دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی گرفتم. در حال حاضر در مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی سلامت از دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان دانشگاه ایران مشغول به تحصیلم.
تولید محتوای علمی روانشناسی همیشه بخش جدانشدنی و مورد علاقه من بوده که این روزها برای تحقق بخشیدن بهش، قلم میزنم و می نویسم.
No comment