در ابتدا تشخیص طرحواره محرومیت هیجانی دشوار است، زیرا اغلب علائم واضح زیادی وجود ندارد. فقط یک حس مبهم است که چیزی در زندگی شما گم شده است، اما مطمئن نیستید که چه چیزی است. در ابتدا در تعریف طرحواره محرومیت هیجانی باید گفت مانند یک پوچی یا خلاء، که اتفاقاً واقعی است. این خلأ نیازهای احساسی برآورده نشده است. اگر در دوران کودکی مادر (یا هر کسی که مراقب اصلی بوده) از نظر عاطفی با نیازهای فرد هماهنگ نباشد، خیلی زود این طرحواره رشد میکند. شاید کودک تمام نیازهای فیزیکیاش برآورده شده باشد، شاید اسباب بازیهایی برای بازی داشته باشد، اما هیچ کس به احساسات و نیازهای عاطفی وی توجه نکرده است. این وضعیت برای یک کودک خردسال بسیار استرسزا است. هنگامی که نیازهای عاطفی کودک برآورده نمیشود، احساس میکند نامرئی و بیاهمیت است و در سطح عمیقی مورد توجه قرار نمیگیرد.
این جریان میتواند فرد را به چند مسیر مختلف هدایت کند:
- فرد به خود میگوید که حتماً مشکلی در من وجود دارد، از جهاتی اساسی دارای نقص است و طرحواره نقص و شرم توسعه مییابد.
- شروع به رفتاری میکند که باعث میشود احساس بهتری نسبت به خود داشته باشد. شروع به تلاش میکند تا مردم او را دوست داشته باشندو طرحواره جستجوی تایید متولد میشود.
- یکی از شاخههای بسیار رایج محرومیت عاطفی، طرحواره ایثارگری است. فرد با کمک به دیگران و اولویت دادن به دیگران، احساس ارزشمندی و اهمیت میکند. در چنین شرایطی احساس ارزشمندی ما صرفاً از ارزش ما برای دیگران ناشی میشود.
با شناختن نحوه عمل طرحواره محرومیت هیجانی در زندگی شما، التیام مییابد. هرگز به تنهایی در شما موجود نیست. شما باید به طرحوارههای دیگر نگاه کنید تا ببینید چگونه ممکن است در زندگی شما ظاهر شود.
فهرست مطالب
تجربه محرومیت هیجانی
تعریف تجربه محرومیت هیجانی دشوارتر از برخی از طرحوارههای ناسازگار دیگر است. اغلب در افکار متبلور نمیشود. دلیلش این است که محرومیت اولیه خیلی زود شروع میشود، قبل از اینکه کودک کلماتی برای توصیف آن داشته باشد.
با وجود محرومیت هیجانی فرد احساس میکند چیزی از دست رفته است. این یک احساس پوچی است. شاید آنچه بیشتر معنای آن را به تصویر میکشد، تصویر یک کودک مورد غفلت باشد. طرحواره محرومیت هیجانی همان چیزی است که کودک نادیده گرفته شده، احساس میکند: احساس تنهایی، غم و برای همیشه تنها ماندن.
برخی از افراد مبتلا به این طرحواره ناسازگار زندگی، تمایل به مطالبهگری در روابط نشان میدهند. مهم نیست چقدر مردم به شما میدهند، هرگز به نظر کافی نیست. از خود بپرسید: “آیا مردم مدام به من میگویند که من خیلی طلبکار هستم؟”
کمک به دیگران در حرفههایی مثل مددکاری اجتماعی ممکن است راهی برای شما برای جبران احساسات خود در مورد نیازهای عاطفی برآورده نشده باشد. به طور مشابه، شما ممکن است تلاش زیادی برای برآوردن نیازهای دوستان خود انجام دهید.
فرد دارای طرحواره محرومیت هیجانی احساس ناامیدی مزمن نسبت به دیگران دارد. مردم او را ناامید میکنند. ما در مورد یک مورد ناامیدی صحبت نمیکنیم، بلکه در مورد الگوی تجربیات طولانی مدت صحبت میکنیم. اگر نتیجهگیری شما از همه روابطتان این است که نمیتوانید روی کسی حساب کنید که از نظر عاطفی در کنار شما باشد، پس تله با طرحواره محرومیت هیجانی را دارید.
طرحواره ناسازگار محرومیت هیجانی
طرحواره محرومیت هیجانی یکی از طرحوارههای ناسازگار و مزاحم است که میتواند در روابط و زندگی هر فردی اثرات منفی خود را بگذارد. اگر بیش از 5 مورد از 10 مورد زیر را در خود شناسایی میکنید به احتمال زیاد این طرحواره را دارید.
- من هرگز واقعاً از نظر عاطفی احساس حمایت نکردهام.
- من انتظار ندارم نیازهای عاطفیام در روابطم برآورده شود.
- من کسی را نداشتهام که برای مشاوره یا راهنمایی به او تکیه کنم.
- من واقعاً احساسات یا نیازهای خودم را درک نمیکنم.
- احساس میکنم در زندگی من یک خلاء وجود دارد. چیزی کم است اما مطمئن نیستم چیست.
- من واقعاً احساس خاصی نسبت به کسی نداشتهام.
- من به ندرت احساسم را با دیگران به اشتراک میگذارم.
- در بیشتر عمرم، دیگران از نظر عاطفی کنار من نبودند.
- در دوران کودکی من، احساسات و عواطف به رسمیت شناخته نمیشد.
- وقتی من بزرگ شدم، همیشه پدر و مادرم از نظر عاطفی دور بودند.
ریشههای طرحواره محرومیت هیجانی
منشأ طرحواره محرومیت هیجانی در شخصی نهفته است که به عنوان مادر، کنار کودک عمل میکند. شخصی که مسئول اصلی پرورش عاطفی کودک است. در برخی خانوادهها این چهره مرد است، اما در فرهنگ ما معمولاً زن است. شخصیت پدر نیز مهم است، اما در سالهای اول زندگی، معمولاً این مادر است که مرکز دنیای کودک را تشکیل میدهد. اولین رابطه به نمونه اولیه برای کسانی که در ادامه میآیند تبدیل میشود. تا آخر عمر فرد، بیشتر روابط نزدیک، مهر اولین تجربه با مادر را خواهد داشت.
با محرومیت عاطفی، کودک کمتر از حد متوسط از تربیت مادری برخوردار میشود. پرورش دارای ابعاد مختلفی است. لیست زیر ریشههای این طرحواره را مشخص میکند:
- مادر سرد و بیمحبت است. او به اندازه کافی کودک را در آغوش نمیگیرد، با او تماس پوستی بر قرار نمیکند و تکان نمیدهد.
- کودک از جانب مادر احساس دوست داشتن و باارزش بودن را ندارد.کسی که ارزشمند و خاص است.
- مادر برای کودک وقت به اندازه کافی نمیگذارد و به وی توجه کافی نمیدهد.
- مادر واقعاً با نیازهای کودک هماهنگ نیست. او در همدردی با دنیای کودک مشکل دارد. در یک جمله او واقعاً با کودک ارتباط برقرار نمیکند.
- مادر به اندازه کافی کودک را آرام نمیکند. پس ممکن است کودک یاد نگیرد که خود را آرام کند یا حتی آرام شدن توسط دیگران را بپذیرد.
- والدین به اندازه کافی کودک را راهنمایی نمیکنند یا حس جهت گیری را ارائه نمیدهند. هیچ فرد محکمی وجود ندارد که کودک به او تکیه کند.
طرحواره محرومیت هیجانی حاصل کدام عمل مادر است؟
بر خلاف بسیاری از طرحوارههای ناسازگار دیگر، که در آن والدین کاری فعال انجام میدهند که به کودک آسیب میرساند، محرومیت هیجانی ناشی از عدم وجود برخی رفتارهای مادرانه است. به طور مثال در طرحوارههای ناسازگار دیگر، رفتارهای والدین مانند انتقادپذیری که منجر به طرحواره نقص میشود، یا سلطه که منجر به طرحواره اطاعت میشود، بسیار قابل مشاهده است. والدین اقداماتی را انجام میدهند که کودک میتواند به خاطر بسپارد. اما محرومیت هیجانی اینگونه نیست. محرومیت هیجانی چیزی است که از دست رفته است، چیزی که کودک هرگز ندیده است. برای همین یک حس مبهم پوچی و نبود چیزی که نمیدانند چیست، دیده میشود.
تشخیص طرحواره محرومیت هیجانی
محرومیت هیجانی میتواند یک طرحواره ناسازگار دشوار هنگام تشخیص باشد. شما ممکن است طرحواره ناسازگار را در خودتان تشخیص دهید تنها پس از اینکه سؤالات خاصی از خود بپرسید: “آیا من با مادرم احساس صمیمیت میکنم، آیا احساس میکردم که او مرا درک میکند، آیا احساس میکردم که دوستش دارم، آیا او را دوست داشتم، آیا او خونگرم و مهربان بود؟ آیا او میتوانست آنچه را که نیاز داشتم به من بدهد؟“
در درمان، بسیاری از افراد مبتلا به طرحواره محرومیت هیجانی در ابتدا جملاتی مانند « من یک کودکی عادی داشتم. مادرم همیشه حضور داشت.»، «مادرم همه چیز را به من داد. من هر آنچه میخواستم داشتم.» میگویند. با این حال، وقتی افراد مبتلا به این تله زندگی روابط گذشته و فعلی خود را توصیف میکنند، یک الگوی نگران کننده ظاهر میشود. احساس قطع ارتباط وجود دارد. شاید فرد نسبت به محرومیت بیش از حد حساس باشد یا به طور مزمن عصبانی باشد. تنها زمانی که به سمت عقب حرکت میکنیم، منشأ آن را درک میکنیم. اگرچه محرومیت هیجانی یکی از رایج ترین طرحوارههای ناسازگار است، اما تشخیص آن اغلب یکی از سختترینهاست.
روابط عاشقانه و طرحواره محرومیت هیجانی
روابط عاشقانه با صمیمیت همراه است. به همین دلیل، برخی از افرادی که به طرحواره ناسازگار محرومیت هیجانی مبتلا هستند، به طور کلی از روابط عاشقانه اجتناب میکنند یا فقط برای مدت کوتاهی وارد آن میشوند. این نمونهای از سبک مقابلهای با طرحوارههای ناسازگار است. با این حال، اگر مایل به درگیر شدن در روابط عاشقانه هستید و تنهایی را دوست ندارید احتمالاً در این روابط است که طرحواره محرومیت هیجانی شما بیشتر نمایان میشود.
طرحواره ناسازگار محرومیت هیجانی در یک رابطه
- به شریک زندگی خود نمیگویید که به چه چیزی نیاز دارید، سپس وقتی نیازهایتان برآورده نشد، احساس ناامیدی میکنید.
- به شریک زندگی خود نمیگویید که چه احساسی دارید و بعد از اینکه درک نشدید احساس ناامیدی میکنید.
- به خود اجازه نمیدهید آسیبپذیر باشید، تا شریکتان بتواند از شما محافظت کند.
- احساس محرومیت میکنید، اما چیزی نمیگویید. شما کینه در دل دارید.
- عصبانی و مطالبهگر میشوید.
- مدام شریک زندگی خود را متهم میکنید که به اندازه کافی به شما اهمیت نمیدهد.
- دور و دست نیافتنی میشوید.
ممکن است با خراب کردن رابطه، محرومیت خود را تقویت کنید. ممکن است نسبت به علائم بیتوجهی بیش از حد حساس شوید. ممکن است انتظار داشته باشید که معشوق ذهن شما را بخواند و تقریباً به طور جادویی نیازهای شما را برآورده کند. اگرچه، برخی از افرادی که تله زندگی دارند، با مطالبهگری در روابط شروع میکنند، اما بیشتر آنها چیزی را که طلب میکنند، نمی خواهند. احتمالاً به ذهن شما خطور نمیکند که نیازهای خود را بیان کنید و سپس زمانی که نیازهای عاطفیتان برآورده نمیشود، بسیار آسیب دیده، گوشه گیر یا عصبانی میشوید.
مطالبه گری در رابطه با فرد مبتلا به طرحواره محرومیت هیجانی
برخی از افراد مبتلا به طرحواره محرومیت هیجانی احساس محرومیت خود را با خصومت و مطالبهگری جبران میکنند. این افراد رفتار خودشیفتهای دارند. آنها طوری رفتار میکنند که گویی حق دارند تمام نیازهای خود را برآورده کنند. آنها از افرادی که معشوق آنها میشوند چیزهای زیادی میخواهند و اغلب به دست میآورند.
چرا برخی افراد با رفتارهای خودشیفته به محرومیت هیجانی واکنش نشان میدهند؟ پاسخ در ترکیبی از طرحواره محرومیت هیجانی و طرحواره استحقاق نهفته است. در دوران کودکی، نیازهای عاطفی این افراد برآورده نمیشده، و به همین دلیل آموختهاند که با نیازهای سطحیتر ، با احساس محرومیت مبارزه کنند.
رهایی از تله محرومیت هیجانی
فهرست زیر مراحل تغییر طرحواره ناسازگار محرومیت هیجانی را مشخص میکند:
- محرومیت دوران کودکی خود را درک کنید. کودک محروم را در درون خود احساس کنید.
- احساس محرومیت خود را در روابط فعلی زیر نظر داشته باشید. با نیازهای خود برای پرورش، همدلی و راهنمایی در تماس باشید.
- روابط گذشته را مرور کنید و الگوهایی را که تکرار میشوند، روشن کنید. مشکلاتی را که باید از این به بعد از آنها اجتناب کنید، فهرست کنید.
- از شریک سرد اجتناب کنید.
- وقتی شریکی پیدا کردید که از نظر عاطفی سخاوتمند است، به رابطه فرصت دهید تا کار کند. آنچه را که میخواهید، بخواهید. آسیب پذیری خود را با شریک زندگی خود در میان بگذارید.
- از سرزنش شریک زندگی خود و درخواستهای مکرر برای برآورده شدن نیازهای خود دست بردارید.
طرحواره درمانی محرومیت هیجانی
در روش درمان طرحواره محرومیت هیجانی سعی کنید در وهله اول به دلایلی که تله محرومیت هیجانی در شما ایجاد شده، توجه کنید. زمان آن فرا رسیده است که سفر آهسته ای را از انکار خود و شکست خود آغاز کنید و زندگی خود را باز پس بگیرید.
فرد باید تمایل داشته باشد که سبکهای مقابله ای ناسازگار را رها کند تا تغییر کند. به عنوان مثال، بیمارانی که به تسلیم شدن در برابر طرحواره ادامه میدهند، با باقی ماندن در روابط مخرب یا با عدم ایجاد محدودیت در زندگی شخصی یا کاری خود طرحواره را تداوم میبخشند و نمیتوانند پیشرفت قابل توجهی در درمان داشته باشند. تغییر یک روزه و با یک ضربه اتفاق نمیافتد بلکه تمرین مدارم لازم دارد.
سخن پایانی
تغییر آن آسان نیست. در دستان شماست. تا حد زیادی، اینکه چقدر تغییر میکنید، تابعی از سخت کوشی و پشتکار شماست. طرحواره محرومیت هیجانی شما به طور ناگهانی از بین نخواهد رفت.
مایه تاسف است که هر چه در کودکی بیشتر آسیب دیده باشید، سختتر باید کار کنید. اگر در کودکی آسیب جدی دیدهاید، ممکن است به کمک حرفهای نیاز داشته باشید.
گاهی پدر و مادر از نظر فیزیکی وجود دارند، اما کیفیت رابطه عاطفی کافی نیست. والدین نمیدانند چگونه به اندازه کافی عشق ورزیده، پرورش دهند و همدلی کنند. ارتباط با والدین میتواند پایدار باشد، اما به اندازه کافی نزدیک نباشد، یا پدر و مادر به طور غیرقابل پیش بینی بیایند و بروند، همه این موارد میتواند منجر به طرحواره محرومیت هیجانی شود. متأسفانه، برای برخی از کودکان، والدین آنها هم از نظر عاطفی ناکافی و هم غیرقابل پیشبینی هستند. در این محیط، در کودکان معمولاً هر دو طرحواره محرومیت هیجانی و رهاشدگی ایجاد میشود.
معرفی نویسنده: پریسا ایازی
من کارشناسی روانشناسی بالینی و کارشناسی ارشد رو روانشناسی عمومی خوندم. علاقمند به حوزه مدیریت استرس و مراقبه هستم.
حدود ۱۵ سال سابقه کار در زمینه آموزش و کاربرد انواع تکنیکهای ریلکسیشن،مدیتیشن و مایندفولنس دارم.
در حال حاضر به عنوان درمانگر در زمینههای درمان انواع اختلالات اضطرابی، مشاوره نوجوان و بهبود روابط والدین و فرزند، مشاوره پیش از ازدواج فعال هستم.
No comment