شخصیت، موضوع مهمی که نقش مؤثری بر ابعاد مختلف زندگی ما دارد. در این مقاله برای شما، نکاتی دربارهی چگونگی اثرگذاری ویژگیهای شخصیتی، بر روابط عاطفی فراهم کردیم.
ویژگیهای شخصیتی و روابط شما
ویژگیهای شخصیتی افراد میتواند نقش بسزایی در توانایی آنها برای حفظ روابط موفق داشته باشد، و چگونگی رابطهی صفات شخصیتی آنها با شریک زندگیشان را تعیین میکند. درونگرایی، برونگرایی، گشودگی به تجربههای جدید، تابآوری یا به طور کلی روانرنجوری و وظیفهشناسی، تعیین میکنند که یک فرد با چه شریکی همراه شود. اگرچه که تاثیرگذاری یک ویژگی شخصیتی خاص بر نتایج زندگی میتواند بسیار متفاوت باشد و گاهاً برخی از افراد صرفاً به دنبال پاسخگویی به نیازهای عاطفیاند، بررسی این موضوع بسیار اهمیت دارد.
شخصیت، چگونه بر روابط تأثیر میگذارد؟
شخصیت میتواند بر توانایی افراد در یافتن شادی در روابط، اثر گذار باشد، اما باید دانست که این صرفاً تنها عامل اثرگذار نیست و قرار نیست که سد راه شما باشد. الگوهای دلبستگی به عنوان مثال، تاثیر مهمی بر داشتن روابط موفق دارند. افرادی که الگوی دلبستگی آنها “ناایمن” است، ویژگی که عموماً ریشه در روابط کودکی دارد، ممکن است دربارهی امنیت روابط خود در بزرگسالی مضطرب باشند و یا به طور کلی از تعهد در رابطه اجتناب کنند. اما آگاهی دربارهی تمایلات فرد برای مقاومت یا نگرانی دربارهی پیدا کردن عشق، یا ابراز آن به شریک خود و صحبت کردن دربارهی آن، میتواند به افراد کمک کند تا چالشهای خود را مدیریت کنند و راهی برای یک رابطه طولانی مدت و سالم پیدا کنند.
آیا تیپ شخصیتی شما، موفقیتتان در رابطه را پیشبینی میکند؟
شخصیت شما زندگی عاشقانه شما را پیشبینی میکند اما برخی از صفات شخصیتی، ارتباط قویتری با میزان موفقیت و رضایت شما در روابط دارند. به عنوان مثال شخصی که میزان بالایی از روانرنجوری را دارد، احتمالاً برای حفظ رابطه با مشکلات بیشتری مواجه شود و بعد از شکست عاطفی نیاز به زمان بیشتری داشته باشد تا به زندگی عادی خود بازگردد. این در حالیست که وظیفهشناسی و تعهد، احتمالاً پیشبینی کنندهی موفقیت بیشتر در روابط باشند. برونگرایی نیز معمولاً با روابط مثبت و طولانی مدت مرتبط است، اما کنجکاوی بی اندازه اینگونه نیست.
آیا درونگرایان و برونگرایان میتوانند در یک رابطه بمانند؟
زوجهای درونگرا-برونگرا در صورتی که حواسشان به نیازهای عاطفی یکدیگر باشد، میتوانند موفق شوند. برونگرایان احتمالاً ممکن است لازم باشد در برابر شریک زندگی خود صبور باشند و به خواستهی او برای گذراندن وقتش به تنهایی احترام بگذارند. درونگرایان نیز به سهم خود نباید از بحثها و تبادل نظر اجتناب کنند و این نکته را درک کنند که شریکشان نیاز دارد تا فرصتی داشته باشد تا در اجتماع حضور یابد و از روابط اجتماعی بهره ببرد.
افرادی که کودکی سختی داشتند، چگونه میتوانند روابط سالمی برقرار کنند؟
اگر چه شاید ساختن یک رابطهی ایدهآل بعد از کودکی سخت دشوار باشد، اما باید دانست که راههای بسیاری وجود دارد و هیچ کس نباید تصور کند که هرگز عشق را پیدا نمیکند. افرادی که در خانههای آشفته و پر از بحث و جدل پرورش مییابند، ممکن است نتوانند حرفشان را در رابطه بیان کنند و یا آنچه را که میخواهند به شریک زندگیشان بگویند. آگاه شدن از دلیل عدم تمایل آنها برای ابراز وجود خود در رابطه، گام اساسی در جهت غلبه بر این رفتارها و برقراری ارتباط سالم است.
خودشیفتگی و روابط
تعهد به ارتباط با فردی که میزان بالایی از خودشیفتگی را دارد، اغلب به یک رابطهی نارضایتمندانه منجر میشود، حتی اگر زمانی برای شناحت نقایص موجود در آن اختصاص داده شود. یک فرد خودشیفته، قبل از هر چیز به دنبال تحسین و تائید از شریک عاطفی خود میباشد، بنابراین وقتی برای اولین دفعه فرد مقابل را ملاقات میکند، احتمالاً بسیار جذاب و دلربا به نظر برسد و با توجه بیش از اندازه، او را محصور کند، به علاوه این فرد با سرعت بیشتری رابطه را پیش میبرد و در مقایسه با دیگران سرعت بالاتری دارند. اشتیاق آنها احتمالاً جذاب باشد، اما نقص اساسی آنها در توانایی همدلی، میتواند علاقهی آنان را نسبت به افکار و احساسات عمیقتر شریکشان در طول زمان کاهش دهد. در واقع افرادی که اختلال شخصیت خودشیفته دارند، قادر به عاشق شدن یا ایجاد یک رابطهی منصفانه و عادلانه نیستند. این دسته از افراد در عوض، با وضع قوانین سختگیرانه، شریک عاطفی خود را با رفتارهای آزاردهنده، از دوستان و اطرافیانش دور کنند و او را از آنها جدا سازند.
چه نشانههایی وجود دارد تا متوجه شوم با شخص خودشیفته وارد رابطه شدهام؟
رابطه با یک فرد خودشیفته، میتواند به لحاظ هیجانی خسته کننده باشد، به این علت که این روابط در ابتدا بسیار هیجان انگیز و با سرعت بالایی پیش میروند، در واقع این افراد بسیار تلاش میکنند تا قدمهای اول را محکم بردارند و بسیار تاثیرگذار به نظر برسند. اما در ادامه تمایل آنها برای تنها کردن شریکشان و جدا کردن او از دیگران، به کار بردن عبارات تحقیر آمیز یا استفاده از تنبههایی همچون سکوت کردن در برابر شریک عاطفی، همه و همه مواردی هستند که زنگ خطر میباشند.
آیا میتوان رابطهی موفقی با یک فرد خودشیفته داشت؟
شما میتوانید یک رابطهی موفق با فردی خودشیفته داشته باشید اما احتمالاً فقط در صورتی این اتفاق بیفتد که مدت زمان رابطهیتان کوتاه باشد. افرادی که میزان بالایی از این اختلال را دارند، ویژگیهای جذب کننده و اغوا کننده را صرفاً برای مدت کوتاهی دارند. اما در طول زمان، نیاز آنها به بالا بودن و دیده شدن، میتواند باعث شود تا با شریک خود نیز رقابت کنند تا حدی که ممکن است حتی شکستهای خود را نیز تشویق کنند. خودشیفتهها میتوانند عشق را احساس و آن را ابراز کنند، اما احتمالاً در ابراز این عشق، بدون قید و شرط چالش داشته باشند.
اختلالات شخصیت و رابطه عاطفی
افرادی که اختلال شخصیتی دارند احتمالاً چالشهای بیشتری در مدیریت رابطهیشان خواهند داشت، به ویژه در بحث و اختلاف نظرهای جزئی که در روابط عاطفی رایج هستند. ترس از تنهایی یا امتناع از وابسته شدن، یکی از رایجترین مشکلات است. به ویژه هنگامی که احساس کنند رابطهیشان با چالش مواجه شده، یا از شریکشان دوری میکنند و یا به او میچسبند. تلاش برای رسیدن به یک دلبستگی سالم و ایمن با شریک زندگی و اطمینان خاطر از حمایت شدن از جانب او، میتواند به افزایش کارایی رابطه کمک کند.
آیا افرادی که افسردگی دارند، میتوانند در یک رابطه طولانی مدت بمانند؟
افرادی که افسردگی دارند اغلب برای به تعادل رسیدن در احساساتشان، کاهش احساس غم و اعتماد به نفسشان، بر شریک خود تکیه میکنند. در حقیقت، پژوهشها نیز نشان دادهاند داشتن یک رابطهی سالم و متعهدانه در طول زمان، علائم افسردگی را کاهش میدهد و حضور یک شریک حامی و همیشه همراه، احتمال موفقیت درمان افسردگی را افزایش میدهد. با این حال باید دانست که هر رابطهای این گونه عمل نمیکند، گاهی حتی رابطهای که این معیارها را نداشته باشد، اوضاع و علائم را بدتر میکند.
آیا سایکوپاتها میتوانند شروع کنندهی یک رابطهی عاطفی باشند؟
پژوهشها نشان میدهد که ابعاد سایکوپاتی میتواند با تمایلات جنسی همراه باشد، در حقیقت این میتواند یک ویژگی کارآمد برای رفتارهای جنسی باشد که در زبان بدن و لحن صدا ابراز میشود. افراد احتمالاً به این علت عاشق سایکوپاتها میشوند که آنها شور و اشتیاق زیادی نشان میدهند و در ظاهر، حواسشان به شریکشان هست، اما در حقیقت، برای سطوح عمیقتر رابطه، این افراد دچار مشکل میشوند و نمیتوانند در سطح عمیقتری رابطهیشان را حفظ کنند. بنابراین این جاست که به سمت رابطههای موقتی میروند و گاهاً از شریکشان سوء استفاده میکنند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، در رابطه عاطفی، با چه چالشهایی مواجه میشوند؟
افراد مبتلا به شخصیت مرزی، به دنبال نزدیکی و صمیمت هستند، اما تلاش آنها برای پر کردن خلأ درونیشان، میتواند به صمیمت و نزدیکی آنها صدمه بزند. آنها به سرعت در تلاشند تا سریع و با سلطه جویی، حتی گاهی وسواسگونه، حرکت کنند و فردی را به دست آورند، اما مشکل اصلی، حفظ رابطهی صمیمانه است. در واقع هنگامی که فرد مقابل آنها را ناامید میکند، واکنش آنها بسیار پرخاشگرانه و با شک و تردید است. با این وجود، یک شریک ثابت و متعهد میتواند به آنها کمک کند تا رفتارهای خود آسیبرسان را کنار بگذارند و این چرخهی معیوب را متوقف سازند.
چگونه تغییرات در مغز، رابطه را تغییر میدهد؟
تغیرات مغزی میتواند تاثیرات عمیقی بر روابط افراد داشته باشد. سکته یا یک آسیب شدید مغزی، میتواند عشق و علاقهی فرد را افزایش دهد یا حتی در موارد نگران کنندهتر، تکانشگری جنسی او را زیاد کند. توانبخشی، راهی است که توسط آن میتوان اثرات این آسیبها را کاهش داد و فرد را به ویژگیهای شخصیتی قبل از آسیبش نزدیکتر کرد.
همانطور که در این مقاله نیز بیان شد، شخصیت و روابط عاطفی، موضوعات مهمی هستند که چگونگی اثرگذاری آنها بر یکدیگر، اهمیت زیادی دارد. شناخت ویژگیهای شخصیت خود و شریک عاطفیتان، میتواند تصویر روشنی از رابطه به شما بدهد. بهترین راه شناخت شخصیت و تیپ شخصیتیتان، آزمونهای روانشناختی است که توسط متخصصان اجرا میشود. اگر میخواهید شما نیز شخصیتتان را به درستی بشناسید، میتوانید از لینک زیر با روانسنج ماروم ارتباط بگیرید و به شناخت بهتری از خود برسید.
No comment