شاخص توده بدنی یا BMI اندازه گیری چربی بدن بر اساس محاسبه وزن و قد است. در حالی که آگاهی روزافزون در مورد مسائل مربوط به سیستم BMI وجود دارد، همچنان از آن به عنوان اندازه گیری سلامت استفاده میشود – به ویژه در مورد افراد چاق.
به تازگی، یک مطالعه منتشر شده در Human Molecular Genetics نشان داد که BMI بالاتر با میزان بالای افسردگی و سطح رفاه کمتر گزارش شده است.
امروزه به ویژه با توجه به چگونگی تأثیر استرس همهگیر بر ذهن و بدن، درک عوامل موثر بر افسردگی بسیار مهم است.
شرح تحقیق چاقی و افسردگی
برای این مطالعه، داده های 145،668 فرد در بریتانیا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت تا ارتباط بین BMI و پیامدهای سلامت روانی مشخص شود.
در حالی که BMI بالاتر با شانس بیشتر افسردگی و میزان رفاه کمتر مرتبط بود، این در مورد میزان اختلال اضطراب عمومی صادق نبود وBMI بالاتر با سطوح بالاتر اختلال اضطراب فراگیر (GAD) ارتباط نداشت.
محققان دو مجموعه از انواع ژنتیکی را مورد ارزیابی قرار دادند که به موجب آن یک دسته از ژنها با وجود سالم بودن از نظر متابولیکی باعث افزایش وزن افراد میشد، در حالی که مجموعه دیگر ژنها در افزایش وزن نقش داشتند و از نظر متابولیکی ناسالم بودند، اما تفاوت قابل توجهی بین آنها پیدا نکردند.
این یافته ها نشان میدهد که ملاحظات جسمی و اجتماعی ممکن است بر میزان بالای افسردگی و میزان رفاه کمتر تأثیر بگذارد.
با وجود حجم زیاد نمونه، این محدودیت وجودداشت که شرکت کنندگان فقط از تبار اروپایی بودند، بنابراین این یافتهها قابل تعمیم نیستند.
Fatphobia (ترس از چاقی) میتواند خطرات افسردگی را افزایش دهد.
Renetta Weaver ، LCSW C ، متخصص مغز و اعصاب، میگوید:”بین BMI بالاتر و ACEs (تجربیات نامطلوب دوران کودکی) از مطالعه Kaiser Permanente در سال 1985 و CDC ارتباط وجود دارد.”
ویور توضیح می دهد که اگر فردی BMI بالاتری داشته باشد و به دلیل اینکه در حالت بقا زندگی میکند عاطفی است، امکان افسردگی در او بالاتر است و غذا ممکن است تغییرات هورمونی در رابطه با دوپامین و سروتونین ایجاد کند، که می تواند باعث سطح بالای کورتیزول (هورمون استرس) برای احساس بهتر در او شود. او میگوید: “فردی که دچار افسردگی است ممکن است از غذا برای بی حسی و فرار استفاده کند.”
ویور همچنین میگوید: “فتفوبیا یا ترس از چاقی چیزی است که قطعاً میتواند خطر افسردگی را افزایش دهد زیرا انگها و کلیشههای زیادی در مورد افراد دارای BMI بالا با عنوان تنبل، بی انگیزه و سایر صفات منفی وجود دارد.”
ویور می گوید: “ای کاش عموم مردم میدانستند که BMI به دلیل تفاوت در ماهیچهها و وزن، زیست شناسی، فرهنگ و… معیار واقعی اندازه گیری وزن فرد نیست، و بایستی به عوامل دیگری از جمله شیوه زندگی و محیط هم توجه نمود.”
BMI تنها یک عامل است.
ژاکلین رچ، MS ، LPC ، می گوید: “من احساس میکنم لازم است تاکید کنم که همبستگی لزوماً به معنی علیت نیست. آنها فقط با ذکر پرسشنامه سلامت روان به بررسی ژنتیک پرداختند. اگر دید خود را محدود به نتیجه ای که میخواهید بهدست آورید کنید، تنها چیزی که در تلاش برای یافتن آن هستید را خواهید دید، بدون اینکه به دنبال علل احتمالی دیگر برای فرضیه خود باشید.”
به این ترتیب، آیا میتوان گفت افسردگی باعث ایجاد BMI بالاتر میشود؟ به نظر می رسد که مسائل دیگری مانند ژنتیک خانواده یا این واقعیت که شاید کسی هرگز در مورد تغذیه مناسب نیاموخته و همه غذاهای فرآوری شده ای که مصرف میکند مملو از مواد شیمیایی است که رشد سالم مغز را مختل میکند، در نظر گرفته نمیشود.
به ویژه با توجه به استرس ناشی از زندگی در دوران همه گیری کرونا، که میتواند شامل از دست دادن شغل باشد و…، ریچ نشان میدهد که هنگام تفکر انتقادی در مورد وزن و افسردگی چگونه باید به عوامل دیگر توجه کرد. او توضیح میدهد که می توان نحوه ایجاد تغییرات واقعی که علائم افسردگی را کاهش میدهد مانند مشاوره و مدیریت دارو، ورزش، تغییر عادات غذایی، گروه های حمایتی مثل خانواده و دوستان و … را کشف کرد.
این چه معنایی برای شما دارد...
همانطور که تحقیقات نشان میدهد، بین BMI بالاتر و شانس بیشتر افسردگی و سطح پایین رفاه رابطه وجود دارد. مهم است که به طور جدی در مورد عوامل جسمی و اجتماعی که ممکن است بر سلامت روان تأثیر بگذارند، فکر کنیم. وزن بالا اغلب میتواند مانعی اساسی برای کاهش وزن و درمان افسردگی باشد.
با توجه به چگونگی تأثیر این روایات مضر بر سلامت روان، عوامل اجتماعی مستلزم توجه بیشتر هستند. به ویژه اگر بر اساس وزن خود تحت فرضهای منفی قرار میگیرید، موظفید وضعیت مشکل ساز موجود را به چالش بکشید. افراد با هر شکل و اندازه مستحق احساس راحتی در بدن خود هستند.
No comment