برخی فعالیت ها شبیه جرقه هایی هستند که میتوانند نیاز های روانشناختی ما را فعال کنند. علاقه، هیجانی است که در هنگام چنین فعالیت هایی ایجاد میشود و به ما نوید میدهد که :(( کاری که انجام میدهی جالب است!))
آیا تا به حال به این فکر کردهاید چرا برخی از فعالیت ها برای ما لذت بخش هستند؟
به دوران کودکی خود بیندیشید؛ چرا بازی کردن در آن دوران برای شما مفرح بوده است؟
علت اینکه بعضی فعالیت ها را مایه سرگرمی میدانیم، چیست؟
باید بدانیم که فعال شدن نیازها کافی نیست و مرحله مهم تر، ارضا شدن این نیاز های فعال است. هنگامی که در انجام کاری، احساس خشنودی میکنید یعنی نیاز روانشناختی شما به وسیله آن کار ارضا شده است.
سوالی که ممکن است ذهن شما را درگیر کرده باشد، این است که نیاز های روانشناختی چه هستند؟ و چرا باید به فعال شدن و ارضا شدن این نیاز ها اهمیت دهیم؟
بطورکلی این نیازها به ما کمک میکنند که انرژی لازم برای درگیری فعال با محیط اطراف، گسترش مهارت ها و رشد سالمی را دارا باشیم.
طبق نظریه های اصیل روانشناسی، ما سه نیاز روانشناختی بنیادین داریم.
نیاز به خود مختاری
اولین نیاز روانشناختی ما، نیاز به خودمختاری (autonomy) است؛ به معنای داشتن احساس انتخاب در شروع کردن و ادامه دادن یک فعالیت. وقتی ما کاری را میخواهیم انجام دهیم، دوست داریم که فکر انجام آن از درون خود ما سرچشمه گرفته باشد. در صورتی میتوانیم خودمختار باشیم که خواست ها و تمایلات ما باشندکه انجام دادن و انجام ندادن یک کار را برایمان مشخص میکنند. شاید بیندیشید که خودمختاری یک صفت شخصیتی و بادوام است ولی بدانید که خودمختاری در اکثر اوقات یک حالت است؛ یعنی ممکن است شما در لحظه ای احساس کنید توسط خودتان مهر تایید گرفتید و دارای خودمختاری هستید، اما لحظه ای دیگر احساس کنید تحت فشار و کنترل بیرونی هستید و خودمختار نمیباشید.
ممکن است داشتن حس خودمختاری را در روابطتان با یکی از دوستان خود داشته باشید ولی در رابطهتان با دوست دیگری چنین حسی را دارا نباشید. بنابراین تجربه خودمختاری ممکن است از لحظه ای به لحظه دیگر متفاوت باشد.
سه نکته را در ادامه مطلب برای شما ذکر کردهایم تا در درک تجربه خودمختاری به شما کمک کند:
- علت انجام کار خودتان باشید نه عوامل دیگر. فرض کنید در حال خواندن کتاب هستید؛ ایاکتاب خواندن شما به دلیل علایق، اهداف شخصی و یا ارزش های شماست؟ یا به دلیل اجبار استادی است که آن کتاب را به شما تدریس میکند؟
پاسخ “بله” به سوال اول بیانگر خودمختاری شماست، چرا که علت کتاب خوانی در خود شما نهفته است نه عوامل بیرونی.
- انجام یک کار برامده از اراده شما باشد؛ یعنی آن را با احساس آزادی و از صمیم قلبتان انتخاب کرده باشید.برای شناخت این مقوله، در هنگام انجام کارهایتان از خود بپرسید، دلیل انجام آن فعالیت، دوست داشتن آن است یا صرف نظر از دوست داشتن یا نداشتن آن، مجبورید که انجامش دهید؟ طبیعتا وجود اجبار، داشتن اراده و به تبع آن داشتن خودمختاری را زیرسوال میبرد.
3. در انجام کار، انعطاف پذیری دارید یا انعطاف ناپذیری و جبر؟ داشتن انعطاف پذیری به شما در درک فعالیت هایی که در آن ها حس خودمختاری دارید، کمک میکند.
نیاز به شایستگی
دومین نیاز بنیادین روانشناختی ما، نیاز به شایستگی(competence) است. وقتی در زندگی با چالشی روبرو میشوید، سعی میکنید در آن لحظه تمام توجهتان را روی آن متمرکز کنید تا به صورت موفقیتآمیز از پس آن چالش بربیایید. هنگامی که به شما فرصتی برای پرورش مهارت هایتان داده میشود، سعی میکنید بیشترین استفاده را از آن فرصت ببرید و هنگامی که در مسیر پیشرفت قرار دارید، حس خشنودی سراسر وجودتان را فرامیگیرد.شایستگی نیازی است که در چنین موقعیت هایی فعال و ارضا میشود.
فراموش نکنید که زمانی که یک چالش برای سن و شرایط شما بسیار ساده و اسان باشد، پس از حل آن خشنودی زیادی نخواهید داشت؛ همچنین در هنگام مواجهه با یک چالش بسیار سخت نیز شما حس خشنودی زیادی نمیکنید حتی اگر بطور موفقیت آمیز آن را حل کرده باشید.پژوهش ها ثابت کرده اند که چالش هایی که سطح متوسط برای شما دارند، در صورت حل شدن توسط شما، بیشترین خوشنودی را برایتان به بار میآورند.
به یاد داشته باشید که قانع شدن به مهارت کم و توجه نداشتن به پیشرفت شخصی و روبرو شدن همیشگی با چالش های آسان میتواند حس ملالت را در شما ایجاد کند.چرا که در این صورت، یکی از نیازهای بنیادین شما یعنی نیاز به شایستگی ارضا نشده است.
نیاز به ارتباط
سومین نیاز بنیادین روانشناختی ما، نیاز به ارتباط(relatedness) است. نیاز به ارتباط نمایانگر میل به ارتباط عاطفی و آمیختگی میان فردی در روابط صمیمی است.
در صورتی که شما فردی تنها باشید یا روابطتان محدود به کسانی باشد که با آنها احساس محبت، صمیمیت و علاقه متقابل نمیکنید، این نیاز شما فعال نمیشود.
تعاملات شما باید 3 فاکتور زیر را دارا باشد تا بتواند نیاز به ارتباط را در شما فعال و ارضا کند.
شما در رابطه خود با فرد مقابل این برداشت را داشته باشید که:
- رفاه شما برای او دارای اهمیت است.
- طرف مقابل شما را دوست دارد و برایتان اهمیت قائل است.
- میتوانید پیش او، خود واقعیتان را به نمایش بگذارید.
فراموش نکنید که این سه نیاز بنیادین مانند ضلع های یک مثلث هستند و هر سه برای ساخت مثلث سلامت و بهزیستی روانشناختی دارای اهمیت اند.
پژوهش ها نشان داده اند که داشتن انگیزه درونی در کارها، با ارضا نیاز های روانشناختی مرتبط است و هرچقدر انگیزه شما از انجام کاری، بیرونی باشد، بیانگر آن است که شما بیشتر در حال دور شدن از ارضا نیاز های روانشناختی خود هستید.
تحقیقات اخیر ثابت کرده اند که اگر والدین روی ارضا نیاز های روانشناختی کودکان خود کار کنند، داشتن انگیزش درونی را هنگام انجام فعالیت ها، در فرزندان خود تقویت میکنند.چنین یافته ای در روابط بین معلم با دانش آموزان خود نیز صدق میکند. داشتن انگیزه درونی، با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، دارا بودن ذوق و اشتیاق برا یادگیری و تلاش در حوزه تحصیل مرتبط است.
اگر نیازها به طور مستمر ارضا شوند، افراد به طور موثر رشد و عمل میکنند، اما اگر از ارضاي این نیازها جلوگیري شود، افراد به احتمال بیشتري با داشتن مشکلات روحی و نداشتن عملکرد مطلوب مواجه خواهند بود. پرخاشگری، پیش داوری، آسیب های روانی میتوانند از نتایج ارضا نشدن این نیاز ها باشند.
طبق پژوهش های اخیر ارضاء این نیاز ها، علاوه بر تاثیر روی انگیزش و رشد فرد، باعث میشود افراد رضایت بیشتری از زندگی خود داشته باشند. این افراد از سلامت روان بیشتری برخوردارند و در طول زندگی خود، نسبت به دیگران کمتر تجربه افسردگی را گزارش میکنند.
No comment