آیا تا به حال تجربه این را داشتهاید که نسبت به خود احساس تنفر کنید؟
مشغولیت ذهن به این ماجرا، بسیار سخت است. تنفر نسبت به خود، علاوه بر این که روی تصمیمات ما بسیار اثرگذار است، میتواند به مشکلات مرتبط با سلامت روان از جمله افسردگی و اضطراب دامن بزند.
اگر قصد جنگیدن با این تنفر را دارید، باید با علائم و نشانههای آن و عللی که چنین حسی را به وجود آوردهاند، آشنا شوید. در این مقاله از سایت ماروم، علاوه بر نشانهها و دلایل، راهکارهای مقابلهای نیز برای شما ارائه شده است.
• نشانههای تنفر از خود
نشانههایی که در ادامه آمدهاند، نشان میدهند که تنفر از خود با افکار منفی که گهگاهی میآیند و میروند، متفاوت است.
- تفکر همه یا هیچ
افرادی که از خود متنفرند، شرایط زندگی را یا خوب میبینند یا بد. آنها یا شرایط را سفید میبینند یا سیاه؛ هیچ رنگ خاکستریای مابین این دو رنگ وجود ندارد. اگر در زندگی اشتباهی کنند، گویی زندگی برایشان به آخر رسیده است و از نظر آنها، هیچ چیزی در این دنیا، سر جای خود نیست.
- روی نکات منفی تمرکز میکنند.
حتی اگر یک روز خوب را پشت سر بگذارند، به اشتباهی که در آن روز رخ داد، فکر میکنند. آنها بدون توجه به اینکه مجموع روز برایشان خوشایند بوده، تنها به اتفاقات بد آن روز میاندیشند.
- استدلال آنها بر مبنای عواطفشان است.
آنها احساسات و عواطف خود را واقعی میدانند و اگر در شرایطی احساس بدی داشته باشند، یقین دارند که قرار است اتفاق بدی بیفتد؛ چرا که آنها در آن موقعیت، احساس بد را تجربه کردهاند.
- خودشان را کم دوست دارند.
عزتنفس کمی دارند و هیچگاه در طول مقایسه خود با دیگران، به خوب و کافی بودن خود نمیاندیشند.
- در جستوجوی تائید گرفتن از دیگرانند.
آنها برای داشتن احساس ارزشمندی، نیاز به تائید گرفتن از بیرون دارند. نظری که آنها درباره خود دارند، بستگی به نظری دارد که دیگران راجع به آنها میدهند.
- تعریفات دیگران را نمیپذیرند.
اگر فردی ویژگی مثبتی از آنها را بگوید، به سرعت ارزش آن ویژگی را پایین میآورند و یا فکر میکنند آن فرد تنها با تعریف از دیگری، خواستار آن است که خود را خوب جلوه دهد.
- دائما در تکاپو هستند تا جایی برای خود در یک جمع پیدا کنند.
آنها در جمعها، احساس بیگانگی میکنند و دائم در تلاش هستند تا جایی در آن جمع برای خود پیدا کنند. احساس میکنند دیگران آنها را دوست ندارند و متوجه آن نیستند که اگر افراد انتخاب کردهاند که با آنان وقت میگذرانند، پس آنان را دوست دارند.
- انتقاد یا حمله؟ مسئله این است!
وقتی فردی از آنها انتقاد میکند، آن را نوعی حمله به شخصیت خود میدانند. آنها به آن انتقاد فکر نمیکنند یا اگر فکر کنند، مدتها بعد به آن میاندیشند.
- احساس حسادت دارند.
حسود هستند و ممکن است برای داشتن احساس بهتر درباره خود یا شرایط زندگیشان، مانع پیشرفت دیگران شوند.
- از روابط صمیمانه و مثبت دوری میجویند.
این افراد ممکن است درباره آشنایانی که قصد دارند به آنها نزدیک شوند، معتقد باشند که رابطه با این افراد برایشان نتیج خوبی به همراه ندارد. آنها ممکن است فکر کنند این رابطه در نهایت به شکل بدی تمام خواهد شد و یا در نهایت تنها خواهند ماند.
- برای خود ترحم میخرند.
تمایل دارند که دیگران نسبت به آنها، ترحم نشان دهند؛ چرا که احساس میکنند در زندگی بسیار با آنها بدرفتاری شده است و همه چیز بر علیهشان بوده است.
- به سختی خود را میبخشند.
اصولا رهاکردن و گذشتن از خطاهای گذشته حتی با وجود پشیمانی نسبت به آن، برای آنها دشوار است.
- دیدگاه آنها نسبت به دنیا و آینده مثبت نیست.
دیدگاه آنها نسبت به زندگی منفی است و تصوری از “اوضاعی بهتر در آینده” در ذهن خود ندارند.
• دلایل تنفر از خود
میدانیم که همه افرادی که چنین احساسی نسبت به خود داشتهاند، شرایط یکسانی را در طول زندگی نداشتهاند. افراد دارای زندگی منحصر به فردی هستند؛ بنابراین برای درک علتها بهتر است نگاهی به زندگی خود بیندازیم و به تجاربی که ممکن است ما را به این مرحله رسانده باشد، بیندیشیم.
برای چند لحظه به مواردی که در ادامه گفته میشود، تمرکز کنید.
- منتقد منفی درون
در درون شما، خودی وجود دارد که دائما در حال انتقاد منفی از شما و مقایسه شما با دیگران است. این منتقد منفی، دائم در گوش شما، نوای “تو به اندازه کافی خوب نیستی.” را میخواند.
این منتقد درونی باعث میشود وقتی در جمعی حضور دارید، احساس کنید جایی در آن جمع ندارید.
گوش دادن به نواهای این منتقد منفی، باعث میشود در درون خود، سرشار از نفرت و سوءظن شوید که میتواند منجر به پارانویا شود. این منتقد به دنبال آن است تا به شما ثابت کند، موفق نمیشوید و حتی اگر در انجام امری، پیروز شوید، ارزش آن را در نگاهتان کوچک میسازد.
جملات منتقد منفی:
- فکر میکنی چه کسی هستی که میخواهی این کار را انجام دهی؟
- مهم نیست که چقدر در حال تلاش کردن هستی؛ در نهایت شکست میخوری.
- تو در حال خراب کردن اوضاع هستی؛ همانطور که همیشه اوضاع را به هم میریزی.
- تو نمیتونی به دیگران اعتماد کنی؛ در نهایت آن افراد ناامیدت خواهند کرد.
- چرا باید او تو را دوست داشته باشد؛ حتما نیت بدی دارد.
دستوپنجه نرم کردن با چنین منتقدی سخت است. ممکن است افراد با شنیدن دائمی این جملات، به این باور برسند که فردی بیعرضه هستند و لایق دستیابی به عشق، موفقیت و … نمیباشند. باید بدانیم که هر چقدر به این منتقد بیشتر گوش دهیم، غلبه او بر ما بیشتر خواهد شد. اگر در روابط خود به این باور رسیدهاید که نمیتوانید پذیرای مهربانی دیگران باشید و دائما به آنها شک دارید، مدت زیادی است که در حال گوش دادن به حرفهای این منتقد درونی هستید.
- تجارب منفی زندگی
بذر این منتقد، چگونه در وجود شما کاشته شده است؟ شاید فکر کنید که خودتان آن را کاشته و پرورش دادهاید؛ اما باید بدانیم اغلب چنین بذری به دلیل تجربههای منفی زندگی در وجود ما کشته شده است که به چهار مورد از آنها اشاره خواهیم کرد.
- تجارب دوران کودکی
در دوران کودکی خود، والدین خود را چگونه میدید؟ آیا آنها را مضطرب و عصبانی میدیدید و احساس میکردید که در شرایطی دارای تنش زندگی میکنید؟ آیا آنان در دوران کودکی، انتقاد زیادی از شما میکردند؟
تجاربی مثل سوءاستفاده از کودک، کنترل بیش از حد او، مورد غفلت واقع شدن میتواند باعث ایجاد منتقد منفی درونی شود.
- روابط بد
منتقد درونی منفی همیشه در دوران کودکی شکل نمیگیرد. اگر در رابطهای باشید که فرد مقابل دائما در حال دادن احساس حقارت به شما است، این نیز میتواند مانند تجارب دوران کودکی عمل کند و منتقد درونی منفی را در شما شکل دهد.
ممکن است که کارفرما یا سرپرستی داشته باشید که دائما میخواهد ارزش ما را پایین بیاورد؛ این نیز جرقهای برای شکلگیری این منتقد در درون شما باشد.
- مورد قلدری واقع شدن
آیا در گذشته خود توسط فردی، مورد قلدری واقع شدهاید؟ چنین تجربهی میتواند در محیط مدرسه و یا محیط کار برای شما اتفاق افتاده باشد. چنین تجربهای میتواند روی خودپنداره فرد یعنی نوع نگاهی که او نسبت به خود، دیگران و دنیا دارد، اثر بگذارد. اگر میخواهید از تنفری که نسبت به خود دارید، آزاد شوید؛ باید ارتباط بین منتقد درونی منفی خود و تجربه مورد قلدری واقع شدن را کشف کنید.
- تجارب آسیبزا
آیا در گذشته تجاربی مثل تصادف با اتومبیل، مورد حمله واقع شدن، از دست دادن داشتهاید؟ این موارد میتواند سوال ” چرا باید این اتفاق برای من بیفتد؟” را در ذهنتان ایجاد کند. اگر فکر کنید در اتفاقی که رخ داده است، شما مسئول بودهاید، احساس شرم و تنفری که از خود دارید، بیشتر خواهد شد.
. محرکهای محیطی
ممکن است یک همکار جدید، شما را به یاد تجربهای بد از گذشته خود بیندازد. ممکن است ارتباط شما با یک دوست، باعث شود احساس کنید تجارب منفی دوران کودکیتان در حال تکرار شدن است. اگر احساس کردید واکنشی که نسبت به آن همکار یا دوست دارید، متناسب با موقعیت حال حاضر نیست، بهتر است از یک رواندرمانگر کمک بگیرید.
- خودپنداره منفی
آیا دیدگاهتان نسب به آنچه که هستید، منفی است و خود را کم دوست دارید؟
وقتی افراد از آن چه که هستند، تنفر دارند، از هر اتفاق کوچکی معنایی بزرگ میسازند. چرا که این ضعف در اعتماد به نفس را در مورد آنچه که میخواهید انجام دهید، برای شما یادآوری میکند.
وقتی در جمعی از مردم، مرتکب رفتار اشتباه کوچکی میشوند، به این میاندیشند که نمیتوانند هیچ دوستی برای خود بیابند؛ حتی اگر این رفتار فقط برای لحظهای اتفاق افتاده باشد و مطمئن باشند که میتوانند در جهت اصلاح آن برآیند.
- شرایط روان
ممکن است که این حالت به دلیل یک اختلال باشد؛ مانند افسردگی و یا اضطراب.
نا امیدی، شرم، احساس گناه و احساس به اندازه کافی خوب نبودن از نشانههای افسردگی هستند. متاسفانه به دلیل ماهیت این اختلال، ما متوجه سوگیری شناختی ای که داریم، نمیشویم. یعنی متوجه آن نمیشویم که فکر ” تو به اندازه کافی خوب نیستی.” به دلیل تاثیراتی است که افسردگی بر عملکردهای شناختی ما گذاشته است.
هر چقدر افسردگی بیشتر بر افکار ما اثر بگذارد، فکر تو به اندازه کافی خوب نیستی نیز در ذهن ما بزرگ و بزرگتر خواهد شد. تا جایی که احساس شایستگی و تعلق خود را از دست داده و منزوی میشویم و فکر میکنیم با دیگران بسیار متفاوتیم.
- تنفر از خود میتواند منجر به چه چیزی شود؟
شاید برای فرد که از خود متنفر است، این که بداند این تنفر، چه چیزی را برای او رقم خواهد زد، مهمتر از آن باشد که بداند چطور این تنفر شکل گرفته است.
در این بخش، تعدادی از مواردی که”تنفر از خود” آنها را به بار میآورد، را ذکر نمودهایم.
- ممکن است از تلاش دست بردارید، چرا که باور دارید در نهایت نتیجه بد خواهد بود.
- ممکن است به رفتارهایی که باعث آسیب به خودتان میشود، دست بزنید؛ مثل سوءمصرف مواد، غذا خوردن افراطی، منزوی کردن خود.
- ممکن است عمدا در کارهای خود، شکست را انتخاب کنید.
- ممکن است ندانسته به سمت افرادی بروید که به باورهایی که نسبت به خود دارید، دامن بزنند. ممکن است یک رابطه اشتباه برقرار کنید و یا دوستی اشتباه برای خود برگزینید.
- در حال دست و پنجه نرم کردن با اعتماد به نفس و عزت نفس پایین هستید.
- ممکن است در تصمیمگیری دچار مشکل شوید و احساس کنید حتما نیاز به راهنمایی دیگران دارید.
- ممکن است تمایل به کمالگرایی داشته باشید و برای انجام کارها مبارزه کنید.
- انتظار مثبتی نسبت به آنچه که در آینده اتفاق خواهد افتاد، ندارید.
- برای شما سخت است که چیزهای خوبی که به شما نسبت میدهند، را باور کنید. احساس میکنید وقتی دیگران از شما تعریف میکنند، در حال لطف کردن به شما هستند و یا به دنبال آن هستند که خودشان را خوب جلوه دهند.
- قادر به دنبال کردن رویاهای خود نیستید و احساس میکنید همیشه نسبت به آنچه که باید باشید، عقب هستید.
- به تواناییهای خود و آن چیزی که میتوانید به دست آورید، شک دارید.
- به نظر میرسد که شما به هیچ جایی متعلق نیستید؛ گویا یک اخراجی هستید که در دنیای اطراف خود هیچ جایی ندارد.
همانطور که دیدید، بسیاری از برآمدهای تنفر از خود، مانند علائم آن است.
انگار یک چرخه وجود دارد که در آن گیر کردهایم. برای شکستن این چرخه، اقداماتی وجود دارد که میتوانید آنها انجام دهید.
- مبارزه با تنفر از خود
- یک دفتر برای خود تهیه کنید و اتفاقات روزانه خود را در آن یادداشت نمایید. در وقایع روز خود، تأمل کنید. موقعیتهایی را که باعث ایجاد احساسی در شما شدهاند، بررسی کنید.
هر روز که اتفاقات را یادداشت میکنید، از نحوه تغییر احساسات خود آگاه شوید. تحقیقات نشان میدهد نوشتن آنچه که در طول روز داشتهاید، به کاهش پریشانی روانشناختی کمک میکند.
- تفکرات منفی خود را به چالش بکشید.
هنگامی که در حال بررسی احساسات خود و چرایی تجربه کردن آنها هستید، به افکار خود هنگام مواجه شدنتان با یک رویداد منفی که داشتهاید فکر کنید. آیا افکار شما واقعبینانه است یا دچار تحریف فکری شدهاید؟
در مقابل صدای منتقد درونی خود بایستید و با آن مخالفت کنید. اگر این مبارزه برای شما سخت است، تصور کنید یک فرد قوی، این نقش را به عهده گرفتهاست و در حال صحبت با منتقد درونیتان است.
- شفقت به خود را تمرین کنید.
به چیزهای خوبی که در زندگی به دست آوردهاید، فکر کنید. با خودتان مهربان باشید و به دنبال احساسات مثبتتر و صدای درونی مثبت باشید. تحقیقات نشان میدهد درمان مبتنی بر شفقت به خود، میتواند عزت نفس را بهبود دهد؛ که این موضوع میتواند برای کاهش تنفر از خود مفید باشد.
- با افراد مثبت ارتباط برقرار کنید.
به جای وقت گذراندن با افرادی که به شما احساس بدی میدهند، با افرادی معاشرت داشته باشید که احساس خوب و مثبتی به شما میدهند.
- مدیتیشن کنید.
اگر رهایی از افکار منفی نسبت به خودتان برایتان دشوار است، سعی کنید به طور منظم تمرینات مدیتیشن انجام دهید. هر چقدر بیشتر تمرین کنید، راحتتر میتوانید صداهای منفی ذهن خود را خاموش کنید.
- به یک روان درمانگر مراجعه کنید.
اگر در حال دستوپنجه نرم کردن با افسردگی و اضطراب هستید، از کمک یک درمانگر بهرهمند شوید. او میتواند به شما کمک کند تا به تجاربی که در گذشته داشتید، سریعتر کنار بیایید و الگوهای تفکر مناسبتری را برای خودتان جایگزین کنید.
No comment