Bored unamused cute modern hipster girl short haircut look up lean palm stare top ceiling reluctant, have nothing do feel boredom sadness pondering how entertain sitting alone summer weekends.


قطعا برای فردی که در حال دست و پنجه نرم کردن با افسردگی است، بسیار سخت است تا توان خود را جمع کند و بتواند درباره مسئله خود یعنی افسردگی با دوستان و نزدیکان خود صحبت کند. از طرفی دیگر، در جامعه‌ای که باور‌ها‌ی اشتباه زیادی در مورد سلامت روان وجود دارد، ممکن است که فرد، اگر درباره افسردگی‌‍‌اش صحبت کند، مورد قضاوت منفی قرار بگیرد.

اما باید بدانیم در زمانی که دچار افسردگی شده‌ایم، یکی از بهترین راه‌ها این است که از حمایت کسانی که دوست‌شان داریم و معتمد ما هستند، بهره‌مند شویم.

اگر قصد دارید از این حمایت، بهره ببرید، اما نمی‌دانید که چگونه سر بحث را با دوستان خود باز کنید، باید بگوییم که ماروم برای شما در این مقاله توضیحات مفصلی دارد.

چرا باید درباره افسردگی خود صحبت کنیم؟

صحبت کردن درباره افسردگی، برای خیلی از افراد سخت است؛ چرا که آن‌ها از واکنش طرف مقابل خود خبر ندارند. اما باید بدانیم که صحبت کردن درباره آن با نزدیکان‌تان، می‌تواند برای شما بسیار کمک‌کند باشد، بخصوص اگر آن‌ها افرادی حمایت‌گر باشند و شما را مورد تشویق قرار دهند.

طبق پژوهش‌های انجام شده، صحبت کردن به افراد مبتلا کمک می‌کند تا سطح استرس پایین‌تری را تجربه کرده و روحیه بهتری داشته باشند. در میان گذاشتن این موضوع، به شما کمک می‌کند که یک فضا‌ی ایمن برای خود بسازید؛ این فضا در زمانی که حال‌تان خوب نیست و احساس تنهایی می‌کنید، بسیار برای شما شفابخش است.

حتی می‌توانید از دوستان خود بخواهید تا در مداخلات بحرانی همراه شما باشند و با کمک گرفتن از توصیه‌ها‌ی درمانگر‌تان، بدانند که اگر در شرایطی درباره خودکشی با آن‌ها صحبت کردید، باید چه واکنشی از خود نشان دهند.

این نکته بسیار مهم است که با خود تصمیم بگیرید به تنهایی با افسردگی نجنگید. وجود افراد حامی در کنار شما، باعث می‌شود که احساس ناامیدی و انزوایی که بر اثر افسردگی تجربه می‌کنید، کاهش یابد.

قبل از شروع به صحبت، حتما این نکته را بخوانید.

همان‌طور که گفتیم، باور‌ها‌ی اشتباه زیادی درباره سلامت روان در جامعه وجود دارد.

در میان دوستان و اطرافیان شما، ممکن است افرادی حضور داشته باشند که به طور علمی درباره افسردگی و علائم آن آگاهی دارند. همچنین ممکن است افرادی وجود داشته باشند که هیچ‌وقت مطالعه علمی درباره افسردگی نداشته‌اند؛ طبیعتا از این افراد نمی‌توانید توقع داشته باشید که شرایط شما را درک کنند.

به دلیل تصورات اشتباهی که خیلی از افراد ممکن است در دور و اطراف ما درباره افسردگی داشته باشند، خیلی مهم است که خودمان بر آن چیزی که در حال تجربه آن هستیم، آگاهی داشته باشیم.

  • به یاد داشته باشید که باید انتخاب کنید چه افرادی برای در میان گذاشتن این موضوع مناسب هستند.

در ابتدا لیستی از افرادی که شما را حمایت می‌کنند، تهیه کنید. طبیعتا طبق اولویت‌بندی باید با آن‌ها صحبت کنید. ممکن است در این لیست، افرادی حضور داشته باشند که نمی‌دانند در مقابل حرف‌های شما چگونه حمایت عاطفی داشته باشند. حتی ممکن است این افراد، عضوی از خانواده شما یا نزدیک‌ترین دوستان‌تان باشند؛ به یاد داشته باشید که ندانستن چگونگی حمایت عاطفی کردن با این که آن فرد شما را دوست دارد، متفاوت است. این افراد دوست‌دار شما هستند ولی تنها مسئله آن است که نمی‌دانند چگونه باید حمایت‌تان کنند.

  • با چه تعداد از افراد، می‌توانم درباره افسردگی‌ام صحبت کنم؟

هیچ معیاری برای تعیین تعداد افراد وجود ندارد. ممکن است شما تصمیم بگیرید تنها با یک نفر صحبت کنید و فردی دیگر که شرایطی مشابه شما را دارد، تصمیم بگیرد با تعداد زیادی از افراد حرف بزند.

تعیین‌کننده تعداد افراد، خود شما هستید.

  • چه احساسی درباره افسردگی خود دارید؟

درک کردن احساساتی که درباره افسردگی خود دارید به شما کمک می‌کند تا انتظاراتی که از دیگران دارید، برای خود شما و آن‌ها شفاف‌تر شود. کنار آمدن با شرایط و احساساتی که درباره افسردگی دارید، به شما کمک می‌کند تا با راحتی بیشتر و بدون خجالت درباره آن با دیگران حرف بزنید.

آشکار نمودن افسردگی

صحبت کردن درباره این مسئله با نزدیکان، ممکن است کمی دلهره‌آور به نظر برسد؛ اما اگر قرار است از حمایت آن‌ها بهره ببرید، از چنین موانعی باید عبور کنید. چرا که می‌دانید حمایت آن‌ها برای شما بسیار کمک‌کننده است.

ما برای گذراندن دوران افسردگی خود، نیازمند دوستانی هستیم که به یادآوری کنند این زندگی هنوز ارزش آن را دارد که برای آن تلاش کنیم. همچین یادآور آن باشند که ما لایق زندگی‌ای شاد هستیم.

در ادامه این مقاله، ماروم نکاتی را برای شما متذکر می‌شود.

  • روز و ساعتی را تعیین کنید.

زمانی را تعیین کنید که حال شما خوب است و در آن زمان، احساس راحتی می‌کنید. اگر این شروط را نداشتید و احساس می‌کردید که با صحبت ممکن است حال‌تان از آن‌چه هست، بد‌تر شود، زمان دیگری تعیین کنید.

  • فضایی ساده و عادی را نتخاب کنید.

به عنوان مثال، در هنگام پیاده‌روی کردن یا نوشیدن یک چای بر صندلی پارک و یا هنگام انجام یک بازی ساده درباره این موضوع حرف بزنید. این به شما و دوست‌تان کمک می‌کند تا لذت ببرید و همچنین اگر نیازی به جمع کردن فکر خود داشتید، عاملی برای آن که حواس خود را روی آن متمرکز کنید، وجود داشته باشد.

  • شما انتخاب می‌کنید که تا چه حد به دوست خود اطلاعات دهید.

هیچ معیاری برای آن که چه مقدار از احساسات خود را برای او بازگو کنید، وجود ندارد. خودتان را به گفتن تمامی اطلاعات، درباره شرایطی که تجربه می‌کنید، مجبور نکنید. فقط به یاد داشته‌ باشید که اگر سوالی از شما پرسیده شد که در پاسخ دادن به آن راحت نبودید، کافی است به طرف مقابل بگویید:« در حال حاضر، آمادگی صحبت درباره آن را ندارم.»

  • موارد مهمی که می‌خواهید با او به اشتراک بگذارید را در کاغذی یادداشت کنید.

برای همه ما پیش آمده است که در یک آن، مطلبی که در ذهن‌مان بود را فراموش کرده‌ایم. پس برای آن که خیال‌تان راحت باشد که چیزی را از قلم نمی‌اندازید، کلید‌واژه‌هایی از مطالبی که در ذهن‌تان است، یادداشت کنید.

  • نگران این نباشید که او چه فکر راجع به شما می‌کند.

نکته مهم آن است که بدانید او شما را دوست دارد، هر چند اگر نداند که چگونه باید واکنش حمایتی درستی نشان دهد.

  • افراد را از آن چه که در این شرایط به آن نیاز دارید، آگاه کنید.

شاید تنها شنیده شدن از طرف دوست‌تان برای شما کافی باشد. شاید این ‌که تنها در کنار شما حضور داشته باشد و به عنوان مثال، جلسه اول درمان‌تان را با او به کلینیک مشاوره و روان‌شناسی بروید، برای شما شفابخش باشد. گاهی ممکن است یادآوری این که در این شرایط، چه چیزی ممکن است برای شما مضر و مفید باشد، تنها درخواستی باشد که از او دارید.

  • واکنش دوست شما، بازگو کننده آن چه واقعا هستید، نیست.

بدون در نظر گرفتن این که آیا او، می‌داند که چگونه باید حمایت نشان دهد یا ندهد، نیاز است که بدانید اگر طرف مقابل‌تان سعی کرد تا تشخیصی که روی خود گذاشته شده است را رد کند، بهتر است به او یادآوری کنید که شما می‌دانید در چه شرایطی هستید و خودتان آگاهی بیشتری از وضعیت خود دارد.

  • در مورد افسردگی بحث نکنید.

این وظیفه شما نیست که از تشخیصی که متخصص بر روی شما گذاشته است، دفاع کنید یا به دوست خود درباره آن آموزش دهید. بدون وقت صرف کردن برای بحث با او، تنها کافی است منبعی معتبر برای کسب اطلاعات بیشتر به او معرفی کنید.

  • در صورت نیاز، حد و مرز تعیین کنید.

اگر در صحبت با دوست‌تان احساس کردید که او می‌خواهد درمانگر شما باشد، کافی است به او یادآوری کنید که قبل از صحبت با او، به متخصص مراجعه کرده‌اید و در حال حاضر، تنها نیازمند حمایت و تشویق او هستید.

  • بدانید که صحبت درباره افسردگی نشان می‌دهد که صحبت کردن درباره سلامت روان صحیح است.

از صحبت کردن درباره این موضوع خجالت نکشید. این موضوع چیزی نیست که بخواهید آن را پنهان کنید، در شرایطی که در حال دست و پنجه نرم کردن با آن هستید. در این مسیر ممکن است افراد دیگری که مانند شما با چنین مسائلی درگیر هستند، بشناسید؛ ممکن است آن‌ها جزو دوستان شما یا اعضا خانواده آن‌ها باشند.

  • برای برداشتن این گام بزرگ به خود افتخار کنید.

بدانید که داشتن شهامت برای صحبت کردن درباره افسردگی خود، نیازمند تبریک گفتن به خودتان دارد. شما در جهت بهبود خود، گام خوبی برداشته‌اید.

 

 

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *